گروه سیاسی- سابقه آشنایی اعضای سازمان مجاهدین خلق و تشکیلان فتح به پیش از انقلاب اسلامی ایران باز می گردد هنگامی که برخی از اعضا برای آموزش های نظامی و چریکی به فلسطین می رفتند تا در مبارزه مسلحانه با ساواک دست بالا را داشته باشند.
به گزارش افکارنیوز، انقلاب که به پیروزی رسید راه مجاهدین خلق از انقلابیون جدا شد و مشی مسلحانه تشکیلات به ابزاری برای کشتار هزاران ایرانی تبدیل شد. خیانت به وطن و تبدیل شدن به آلت دست صدام در پاکسازی های قومی عراق هم به کارنامه سیاه منافقین اضافه گشت.
رابطه جمهوری اسلامی با جنبش فتح نیز همواره فراز و فرودهای بسیاری داشته است. مهدی شریف واقفی از موسسان سازمان مجاهدین خلق درباره آشنایی اش با مبارزان فلسطینی در یادداشت های خود می نویسد:" «تمام روزنامه عربی را باید می خواندیم تا پس از این که به تحلیل متحدی رسیده، بتوانیم با فلسطینی ها ارتباط برقرار نموده…»
لطف الله میثمی می نویسد "به تدریج حمایت ها از حد شعار و ظاهر پیش رفت و بسیار ارگانیک شد تا بدانجا که:«فلسطینی ها گفتند اگر بخواهیم در ایران یا خلیج فارس عملیاتی داشته باشیم، آیا شما به ما کمک می کنید؟" پس از انقلاب نیز روابط صمیمانه میان عرفات و انقلابیون چندان به درازا نکشید. تقریبا به طور همزمان مشخص شد عرفات و منافقین هر دو قبله جدیدی در بغداد پیدا کرده اند. جایی که صدام حسین توپ و تانکش را برای فتح تهران آتش کرده بود و می خواست سردار قادسیه لقب بگیرد.
اندکی پیش از آن و هنگامی که ابوالحسن بنی صدر به همراه مسعود رجوی از کشور متواری شدند، ساف بلافاصله با آنان ارتباط برقرارکرده و آمادگی خویش را برای هرگونه مساعدت اعلام داشت. بر اثر این حرکت وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در بیست و یک بهمن ماه سال ۱۳۶۰ سفیر فلسطین را احضار کرده و مراتب اعتراض خویش را از ملاقات هانی الحسن عضو برجسته ی شورای مرکزی با بنی صدر و رجوی اعلام کرد.
مهدی خانبابا تهرانی از اعضای قدیمی سازمان مجاهدین می گوید “به نظر من این تصور و برداشت [ایجاد سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت] دقیقا کپی برداری از الگوی سازمان الفتح فلسطین است منتهی به صورت کاریکاتور.
پس از سازش عرفات با اسرائیل جمهوری اسلامی با حماس به عنوان یک نیروی مقاومت ارتباط برقرار کرده و حزب الله نیز در لبنان کار فرماندهی خط مقاومت را بر عهده گرفت. در دوران ابومازن نیز اوضاع میان ایران و تشکیلات خودگردان بهتر از قبل نبود. محمود عباس آشکارا به سمت عربستان چرخید و حتی می توان گفت همین ملاقات اخیر با مریم رجوی نیز در ادامه ملاقات شاهزاده سعودی با اعضای این گروه در گردهمایی آنان در پاریس بوده است. عربستان سعودی به دنبال خیال خام آلترناتیو سازی برای جمهوری اسلامی پس از ناامیدی از جبهه عراق و شام حالا دست به دامن منافقین شده قصد دارد اعضای این گروهک را که مدت ها بود به در انزوای کامل به سر می بردند از تاریکی بیرون آورده و مورد استفاده ابزاری قرار بدهند. در این میان ریشه های قدیمی دوستی میان این دو سازمان نیز به این ارتباط کمک کرده است.
با توجه به تحولات اخیر باید منتظر بود تا به زودی با پادرمیانی شاهزاده های سعودی دیداری هم میان یکی از سران غربی با سرکرده منافقین صورت گیرد. دیدارهای اخیر تنها برای روحیه بخشیدن به اعضای سرخورده این سازمان بوده و عملاض به لحاظ سیاسی ارزش چندانی نخواهد داشت اما عمق دشمنی آل سعود با مردم ایران تنها وجهی است که در پس تمام این بازی های سیاسی در ذهن مردم ایران به یادگار خواهد ماند.
مجید علیزاده