عباس عبدی در نشریه صدا با بیان اینکه ارادهای برای مبارزه با حقوقهای نجومی وجود ندارد مینویسد: ارادههای موجود آگاهانه یا ناآگاهانه درصدد پیدا کردن مفری هستند که تا حد ممکن کارها دور زده شود، یا به تأخیر بیفتد و در نهایت حل ماجرا در دایره مورد نظر خودشان باشد. یکی از آقایان وزرا خیلی صریح برداشت خود را گفت. وزیر صنعت اعلام نمود که «به نظر ما نیازی به این همه سر و صدا نبود و وجود چنین فیشهایی هم مرسوم است. به دوستان در هیئت دولت عرض کردم، بگذارید فیش حقوقیام را منتشر کنم تا مردم بدانند ما به عنوان وزیر حقوقمان چند است. دوستان نپذیرفتند و گفتند، اگر شما این کار را بکنید، تبدیل به یک مد میشود. مد شدن این موضوع درست نیست. به نظر ما نیازی به این همه سر و صدا نبود و وجود چنین فیشهایی هم مرسوم است. بانکهای سراسر دنیا قوانین خاص خود را دارند و کشور ما نیز قوانین خود را دارد. ما معتقدیم نیازی به این همه سر و صدا نبود.»
عبدی میافزاید: کسی نیست به این آقای وزیر بفرماید که اگر میخواستی فیش خود را افشا کنی، چرا از دوستان دیگرت اجازه گرفتی؟ که به تو اجازه ندهند و حتی ماجرا را مسخره کنند؟! به علاوه اگر نگرانی از افشای این اطلاعات وجود ندارد چرا به صورت اصولی پذیرفته نمیشود که جامعه حق دسترسی به این اطلاعات را دارد؟ خدا وکیلی اگر رقم فیشهای حقوقی قابل دفاع بود، آن را هر روز تیتر روزنامهها نمیکردند؟ باید از این بازیها دست برداشت. شجاعانه بگوییم که من این قدر حقوق میگیرم تا این وظیفه را انجام دهم، نمیخواهید هم نمیآیم نه اینکه بگوییم برای خدمت آمدهایم، و از زندگی خود میگذریم، ولی حاضر به انتشار دریافتهای خود نباشیم.
وی معتقد است: مشکل اینجاست که پوست و گوشت و استخوان تمامی این مدیران از حضور در بخش دولتی بوده، به صورت مجانی اینجا تجربه کسب کردهاند تا احتمالاً کاری یاد گرفتهاند، حتی تحصیلات بیشتر آنان هم از این طریق است، حالا ادعای دریافت حقوق نجومی میکنند و آن را در همه جای دنیا نیز طبیعی میدانند! رزومه این آقای وزیر را لیست کنید تا معلوم شود که پیش از حضور دایمی در دولتها، کدام سابقه روشن مدیریتی را دارد؟ آیا در عمرش یک مسئولیت همراه با ریسک پذیرفته است؟ و این مهمترین مسئله در نظام مدیریتی است. همیشه دولتیها بیشترین دریافتها را داشتهاند و هیچ گاه هم خطرات ناشی از تصمیمات نادرست خود را تقبل نکردهاند.