از آنجا که غرب و در رأس آن آمریکا از ابتدای انقلاب تاکنون به دنبال براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده است، همواره نقشههای جدیدی برای ایران در سر داشته و در سالهای پس از جنگ تحمیلی، بویژه پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات، بهترین راهبرد غرب، استفاده از شبکهسازی در داخل و خارج از کشور بوده است. «خانواده نمازی» از جمله همین افراد هستند که با کمکهای بیدریغ آمریکا به دنبال ایجاد شبکهای عظیم از دشمنان انقلاب در داخل کشور و براندازی نظام بودند.
پیشینه نمازیها
«محمدباقر نمازی» که در دوران پیش از انقلاب دارای پستهای متعددی از جمله استانداری استان نفتخیز خوزستان بود، سال 62 یعنی حدود 5 سال پس از انقلاب از ایران خارج شد و به همراه خانواده خود به آمریکا رفت. با فراهم شدن فضا در زمان ریاست جمهوری آقای «رفسنجانی» نمازیها به ایران بازگشتند و «پری نمازی»، برادرزاده باقر نمازی و همسر او، «بیژن خواجهپور» در ایران شرکتی مشاورهای به نام «آتیه بهار» تأسیس کردند. این شرکت با ارائه خدمات وسیع حقوقی و صنعتی به کشورهای خارجی، منافع تجاری کشورها و شرکتهای خارجی را برای ورود به بازار ایران، از طریق روابط دلالی با برخی مقامات و لابیگرها تأمین میکرد. با وضع تحریمهای یکجانبه آمریکا در دولت «بیل کلینتون» علیه ایران در سال 74 و ممنوعیت معامله شرکتهای آمریکایی با ایران، «سیامک»، پسر بزرگ باقر نمازی که از سال 73 تا 75 با وزارت مسکن و شهرسازی همکاری میکرد و «بابک»، پسر کوچک باقر نمازی که وکیل بود به آتیه بهار پیوستند. با روی کار آمدن «محمد خاتمی» در سال 76 آتیه بهار در وضعیت مطلوبتری قرار گرفت و قراردادهای عظیمی را با شرکتهای نفتی و غیرنفتی بزرگ امضا کرد. شرکت مشاوره آتیه بهار از ابتدای تأسیس خود به واسطه نزدیک شدن به «مهدی هاشمی»، فرزند رئیس دولت سازندگی به جناح هاشمی متمایل بود اما رابطه آنها با مهدی هاشمی با افشای دریافت رشوه از شرکت نفتی «استاتاویل» نروژ توسط یک مقام ردهبالای ایرانی در سال 83 مشکلاتی را برای آنها ایجاد کرد. به نوشته سایت تحلیلی «دیلیبیست» در این شرایط آتیه بهار به روابطی جدید نیاز داشت تا بتواند به کار خود در ایران ادامه دهد و به همین دلیل بیژن خواجهپور همکاری خود را با حسن روحانی، مذاکرهکننده هستهای ایران در دولت خاتمی آغاز کرد.
سر برآوردن «همیاران غدا»
سال 76 دولت اصلاحات سازمان غیردولتی «همیاران غدا» را ایجاد کرد. همیاران نتیجه کنفرانسی متشکل از 3 گروه بود؛ گروه اول معاونان و نمایندگان چند وزیر و چند نماینده مجلس، گروه دوم «سازمانهای مردمنهاد ایران» که توسط «حسین ملکافضلی» اداره میشد و گروه سوم نمایندگان سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل. در این کنفرانس نمایندگان دولت تصمیم گرفتند سازمان مردمنهادی تأسیس کنند که مانند چتری برای NGOهای دیگر ایران باشد. این سازمان «طرح NGO ایران» نامیده شد که سال 79 به همیاران تغییر نام داد. طرح NGO ایران اهدافی مانند اصلاح قانون، آموزش، مدیریت و ظرفیتسازی، اطلاعات و ارتباطات و ایجاد گفتوگو میان NGOهای محلی و سازمانهای جامعهمحور را دنبال میکرد و نخستین نشست آن در همان ابتدای تأسیس در بوشهر برگزار شد. دکتر «حسین ملکافضلی» که معاون وزیر بهداشت دولت اصلاحات بود از اعضای هیأتمدیره و باقر نمازی رئیس آن بود. در یکی از جلسات همیاران در اسفند 80 در وزارت امور خارجه، همیاران از سوی وزیر وقت امور خارجه موظف به «ایجاد کانالهای ارتباطی با ایرانیان در حال زندگی در آمریکا» شد.
همیاران قرار بود دنبالهرو سیاستهای آمریکا در ایران باشد و به ایجاد یک شبکه از مردم، نخبگان، بعضا مقامات سیاسی، گروههای جامعه مدنی و هر ظرفیتی که در این راستا در ایران وجود دارد کمک کند. باقر نمازی نیز آبان 82 درباره نقشی که ایرانیان خارج از کشور میتوانند در این طرح در ایران ایفا کنند گفت: «آنها میتوانند به عنوان «پلهایی میان کشورهای میزبان و ایران» عمل کنند».در همان سال نمازی طی مصاحبهای درباره شیوه ارتباط با ایرانیان خارج از کشور تصریح کرد: «وزارت امور خارجه در حال تشویق ما برای در تماس بودن با متخصصان ایرانی خارج از کشور به صورت جداگانه یا به شکل رسمی مثلا از طریق ایرانیان در حال کار در بانک جهانی است» و در این رابطه «دولت نظر مثبتی درباره شبکه شدن NGOها با متخصصان ایرانی در حال کار در اروپا و آمریکا دارد». گفتنی است نمازی مدتی مشاور ارشد حوزه اجتماعی بانک جهانی بود. باقر نمازی مطالبه دموکراسی و مشارکت اجتماعی و افزایش اعتماد به سازمانهای جامعه مدنی و سازمانهای غیردولتی را برای به چالش کشیدن سیاستهای دولت از فرصتهای طرح NGO ایران میدانست و حوزههای فعالیت آنها را حکومت خوب، حقوق بشر، قانون و دموکراسی، توانمندسازی زنان، کودکان و جوانان، حفاظت از محیط زیست، کاهش فقر و آسیبپذیری، بهداشت و جمعیت و تعمیم علم و فناوری برمیشمرد. این حوزهها همه حوزههایی هستند که آمریکا از آنها به عنوان ابزاری برای نفوذ به درون کشورها و القای ارزشهای آمریکایی به آنها بهره میبرد و در ادبیات مقامات آمریکایی بارها و بارها تکرار شده است. همیاران، همکاریهای متعددی نیز با مراکز آمریکایی داشت که از جمله آنها «بنیاد فورد»، «شورای جهانی جمعیت» در نیویورک، «مرکز وودرو ویلسون»، «طرح اقدام و بازسازی اجتماعی در اوراسیا» که در حوزه توسعه بخش غیردولتی فعالیت میکند، سازمان صهیونیستی «جستوجوی زمینههای مشترک» و اندیشکده «آلتون جونز» بود. از دیگر فعالیتهای همیاران برگزاری کارگاههای متعدد ذیل حوزههای فعالیتی مورد ادعای خویش و دیدارهای نمایندگان NGOهای ایرانی از آمریکا بود.
پیوند همیاران و شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک)
آبان 78 سیامک نمازی فرزند باقر نمازی و «تریتا پارسی» در کنفرانسی در قبرس تحت عنوان «گفتوگو و تعامل میان مردم ایران و آمریکا» شرکت کردند. این کنفرانس به طور مشترک توسط سازمان غیردولتی قبرسی «مرکز جهانی گفتوگو» و سازمان غیردولتی ایرانی «همیاران» برگزار شد. نمازی و پارسی در آن کنفرانس مقالهای با عنوان «ایران و آمریکا، پلی میان 2 ملت» ارائه دادند که 3 گام برای بهبود روابط میان ایران و آمریکا ارائه میداد.
1- برگزاری «سمینارهای آموزشی لابیگری برای جوانان ایرانی-آمریکایی و ایجاد موقعیتهای آموزشی در واشنگتن
2- افزایش «آگاهی میان «ایرانی-آمریکاییها» و «آمریکاییها» درباره اثرات تحریم، هم در آمریکا و هم در ایران»
3- پایان دادن به «تابوی کار و تلاش برای ایجاد رویکرد جدید نسبت به ایران» یا همان پایان دادن به 2 دهه سیاست مهار جمهوری اسلامی از سوی آمریکا.
راهحل آنها برای کاستن از دشمنی میان2کشور «فعال کردن جامعه ایرانی-آمریکایی و جذب آمریکاییهایی با ریشه غیرایرانی» بود.
این مقاله مشترک منجر به تأسیس نایاک در سال 80 شد که با همکاری سیامک نمازی و با مشاوره ویژه محمدباقر نمازی صورت گرفت.
در زمینه آغاز ارتباط همیاران و نایاک آنگونه که در گزارش نایاک به بنیاد موقوفه ملی دموکراسی (NED) آمده است «طی سالهای 81 تا 82 نایاک با NGOهای ایران ارتباطاتی برقرار کرد... و همچنین با مقامات دولت ایران که اطلاعاتی درباره کانالهای رسمی انجام این پروژه فراهم کردند دیدار کرد. پاییز 82 اعضای نایاک در واشنگتن با باقر نمازی ملاقات و توافق کردند در زمینه ظرفیتسازی NGOها و تبادلات انسانی با یکدیگر شروع به همکاری کنند». همچنین در سند «گزارش دورهای به موقوفه ملی دموکراسی» نایاک آمده است آذرماه 82 خانم بنفشه کینوش، مدیر پروژه نایاک برای انجام یک تحقیق مستقل درباره NGOهای ایران به تهران سفر و با 2 گروه مهم ملاقات کرد. نخستین ملاقات با آقای «تکیهسادات»، مقام وزارت امور خارجه در فعالیتهای زیستمحیطی بود که تکیهسادات در این دیدار بر استفاده از یک NGO خارجی به عنوان کانالی رسمی برای کار با ایران تأکید کرده بود. برای این هدف نایاک به یک NGO درون ایران به عنوان شریکی محلی نیاز داشت که دولت، همیاران را به کینوش معرفی کرد. ملاقات دوم کینوش در تهران با همیاران غدا بود».
نایاک در حالی که کمکهای مالی موقوفه ملی دموکراسی (NED)، بنیاد «اوراسیا» و بنیاد «سوروس» را برای گسترش NGOها در ایران دریافت میکرد، با هدایت مستقیم از سوی همیاران برای قطع کمکهای مالی آمریکا به NGOهای ایرانی مستقل، بویژه درباره بودجه 75 میلیون دلاری برای براندازی نظام جمهوری اسلامی لابی کرد. البته این به معنای آن نیست که نمازیها و نایاک به دنبال براندازی نظام نبودند [زیرا از همین بودجه اختصاص یافته به براندازی ایران به این دو نهاد اعطا شد و در فتنه 88 دستان آشکار این دو نهاد و نهادهای اعطاکننده کمکهای مالی به طور کامل نمایان شد] بلکه تلاش آنها در واقع برای داشتن تسلط کامل بر شبکهسازی در ایران بود.
کمکهای مالی NED و بنیاد اوراسیا برای توسعه سازمانهای مردمنهاد ایران
پس از رسواییهای آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در عملیاتهایی مانند ترور «فیدل کاسترو»، «ریگان» نهادهای آمریکا را موظف به دنبال کردن سیاست مداخله به شکل نرم کرد و به همین دلیل موقوفه ملی دموکراسی در سال 1984 تأسیس شد. NED سازمانی غیرانتفاعی است که بودجه آن از سوی کنگره به عنوان بخشی از بودجه وزارت خارجه تأمین میشود. این سازمان از سوی آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده (یواساید) نیز کمک مالی دریافت میکند. NED مدعی است بیش از 6 هزار سازمان را در سراسر جهان طی 30 سال تحت پوشش برنامههای آموزشی و کمکی نابود کرده است. بودجه یواساید که وظیفه انجام فعالیتهای انساندوستانه در سراسر جهان با هدف افزایش قدرت نرم آمریکا را بر عهده دارد و یکی از بازوان بسیار قدرتمند سیا برای جاسوسی در کشورهاست 22 میلیارد دلار است و NED نیز سال مالی 2014 حدود 100 میلیون دلار بودجه دریافت کرد. نقش NED در انقلابهای رنگی متعدد که از سال 2000 رخ داده مانند انقلاب گل رز گرجستان در سال 2003 و انقلاب نارنجی اوکراین در سال 2004 و همینطور فتنه سبز ایران در سال 2009 (1388) کاملا آشکار است و به همین دلیل روسیه در سال 94 دفتر NED را در کشور خود تعطیل کرد. NED کمکهای مالی خود را به سازمانهای غیردولتی میدهد که در ظاهر به دنبال تقویت اهداف و نهادهای دموکراتیک در سراسر جهان اما در واقع به دنبال سرعت بخشیدن به استحاله از درون و در نهایت براندازی سیستمهای حاکمه کشور خود هستند.
NED در مجموع بیش از 200 هزار دلار کمک مالی به نایاک کرده است
سال 80، نایاک 25 هزار دلار کمک مالی از NED با هدف برگزاری یک کارگاه 2 روزه برای NGOهای ایران در تهران دریافت کرد که این کارگاه سال 2004 و در بحبوحه زلزله شهر بم برگزار شد. بنابر گزارش سایت NED این کارگاه برای 40 کارمند از 5 گروه مدنی برگزار شد و برنامه آن «آموزش و توسعه عمومی، تولید فیلم، فیلمنامهنویسی و استفاده از گرافیک» بود. همچنین «شرکتکنندگان در توسعه پروژه و نوشتن پروپوزال» آموزش دیدند و «به شناسایی نیازهای خود، گسترش پیام عمومی و طرح کلی یک کمپین تبلیغاتی مناسب» تشویق شدند. سال 83، نایاک کمک مالی دوم را به مبلغ 64 هزار دلار از NED «برای ایجاد و راهاندازی سایتی به نام مرکز آنلاین منابع NGOها» دریافت کرد که این پروژه فروردین 84 آغاز شد. مطابق سندی که نایاک منتشر کرد هدف اصلی این سایت «مشاوره به گروههای محلی درباره ظرفیتسازی و برقراری روابط میان NGOهای ایرانی و کمککنندگان بینالمللی» عنوان شد و برای رسیدن به این هدف «کارشناس منابع از طریق تلفن و ایمیل با گروههای محلی درباره ظرفیتسازی، توسعه پروژه و نوشتن پروپوزال ارتباط برقرار میکند».
یک سال بعد 107 هزار دلار دیگر برای ادامه کمکرسانی به NGOهای ایران از طریق سایت فارسی و همچنین برگزاری یک کارگاه 12 روزه برای هفت NGO ایرانی در ترکیه کمک مالی به نایاک داده شد که این کارگاه در نهایت لغو شد.
همزمان نایاک 71 هزار دلار نیز از بنیاد اوراسیا که از سوی یواساید حمایت میشود و اعطاکننده کمکهای مالی در حوزه جامعه مدنی است برای سایت فارسیزبان دریافت کرد. در تمام این پروژهها که اساسا به نام مردم و به کام دشمنان ایران بود، همیاران همواره شریک خوب نایاک در تهران بود و نایاک مسؤولیت هماهنگی و پیگیری امور در آمریکا را بر عهده داشت. با این اوصاف به نظر میرسد همیاران چیزی بیش از یک NGO بود و حوادث سال 88 به وضوح اهداف همیاران و شریکش و حامیان مالی آنها بویژه NED را نمایان کرد و نشان داد آنها با کمک آمریکا و برخی دوستان ایرانیشان چه مقصدی را دنبال میکردهاند. آنچه از مطالب بالا روشن میشود این است که نفوذ و رسوخ به یک کشور همواره نیازمند افرادی است که مجری اوامر کشور بیگانه باشند که البته این افراد میتوانند مردم، نخبگان و در شرایط ایدهآل، مسؤولان سیاسی آن کشور باشند. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی نیز در سخنرانی آذرماه خود با اشاره به این مقوله، خطرناکترین نوع نفوذ را «نفوذ جریانی» عنوان کردند و آن را «شبکهسازی در داخل ملت» دانستند؛ برهمین اساس میتوان گفت بهترین روش برای نفوذ، ایجاد یک شبکه از طبقات مختلف جامعه است تا این شبکه در زمان خود بتواند ضربات کاری بر پیکره کشور وارد کند.
به نظر میرسد در سالهای اخیر و با روی کار آمدن دولت جدید و بویژه پس از توافق هستهای خانواده نمازی بار دیگر با توهم باز شدن فضای ایران، فرصت را برای ورود به کشور و دنبال کردن اهداف ولینعمتان آمریکایی خود مناسب دیده بودند که اینبار کاری از پیش نبردند و در همان فرودگاه امام خمینی(ره) در دام نیروهای امنیتی کشور گرفتار شدند.