سوغات ترکیه که میرپنج به ایران آورد!

در میان رخدادهای تاریخ معاصر ایران، کشف حجاب به عنوان یک جریان اجتماعی، موضوعی است که ریشه‎های آن را باید فراتر از مرزهای جغرافیایی جستجو کرد. در حقیقت، کشف حجاب ارمغانی است از دنیای غرب به دنیای شرق. در این جریان، ارزش‌های مذهبی و سنتی، تا حدود زیادی دگرگون شده و شکل غربی به خود می‎گیرد و آنچه، هم از زاویه دین و هم از زاویه عرف، مقدس شمرده شده بود مورد بی‌توجهی واقع می‎شود.

 

در چنین شرایطی، حجاب به عنوان مانعی در راه آزادی معرفی می‌شود، از همین رو مخالفان حجاب تلاش کرده‌اند تا با طرح این موضوع که حجاب مخل آزادی زنان است بی‌حجابی را رواج دهند، در صورتی که با مطالعه تاریخ می‌توان دریافت که سیاست کشف حجاب رضاخان میرپنج، نه تنها آزادی را برای زنان به ارمغان نیاورد بلکه زنان را از فعالیت‌های اجتماعی و حضور در جامعه محروم و پایه‌های رژیم "دیکتاتوری" رضاخان را تقویت کرد.

 

***اهداف رضاخان از کشف حجاب

 

جدا از اینکه سیاست کشف حجاب در دوران رضاخان در نهایت چه نتایجی به همراه داشت، ابتدا می‌بایست اهداف رضاخان از کشف حجاب را مطالعه و بررسی کرده و به این پرسش پاسخ داد که او از اعمال سیاست کشف حجاب به دنبال چه هدف یا اهدافی بود؟ 

 

1- دین‌زدایی و مبارزه با اسلام

رضاخان پیش از رسیدن به قدرت، به شدت تظاهر به دین‌داری کرده و حتی در مراسم‌ مذهبی و عزاداری حاضر می‌شد؛ این رفتار او تا هنگامی که به تاج و تخت سلطنت دست یافت همچنان ادامه داشت. با تثبیت قدرت رضاخان، آرام آرام سیاست‌های ضدمذهبی وی به اجرا در آمد. از این زمان به بعد رضاشاه که تجددگرایی و تضعیف ارزش‌های دینی را سرلوحه برنامه‌های خود قرار داده بود، طی اقداماتی، مخالفت عملی خود را با اسلام و فرهنگ و سنن اسلامی جامعه آغاز کرد.

 

از جمله این اقدامات می‌توان به حضور روز افزون میسیون‌های مذهبی، تأسیس مدارس جدید به سبک غربی، تأسیس کانون‌ها و انجمن‌های روشنفکری، تغییر نظام آموزشی، اجباری کردن استفاده از کلاه شاپو، صدور قانون متحدالشکل کردن البسه، کشف حجاب بانوان، ترویج بی‌قیدی در میان زنان، جلوگیری از حضور زنان با حجاب در پارک ها، سینماها، تئاترها، ‌هتل‌ها و سایر مراکز عمومی اشاره کرد.

 

تضعیف نهاد روحانیت یکی دیگر از اقدامات رضاشاه در زمینه دین‌زدایی از جامعه ایران بود. برای یک دولت مطلق همچون رژیم پهلوی ایفای نقش مرجعیت جامعه از طرف نهادی غیر از رژیم، قابل پذیرش نبود. رضاخان دادگستری را مستقل از روحانیت بنیان نهاد، اوقاف را از دست آنان خارج کرد و با تغییر نظام آموزشی، مراکز آموزشی را از حوزه تسلط روحانیت خارج ساخت.

 

بر همین اساس می‌توان گفت، اصلی‌ترین هدف رضاخان از تغییر سبک لباس پوشیدن ایرانیان که کشف حجاب نیز شامل آن می‌شد، کاستن از نفوذ نیروهای مذهبی در بین مردم و تضعیف نهاد روحانیت بود. چنانچه "مخبرالسلطنه هدایت" می‌گوید:«ظاهرا قصد از تغییر لباس از بین بردن لباس اهل علم [علما] است.» [1]

 

"ویلیام سولیوان"، آخرین سفیر آمریکا در ایران نیز در کتاب خاطرات خود درمورد دین‌ستیزی رضاخان می‌نویسد: «رضاشاه در اواخر دوران سلطنت خود بیش از پیش فریفته تمدن غربی شد و هرچه به تمدن غربی نزدیک‌تر می‌شد بیشتر از روحانیت فاصله می‌گرفت. رضاشاه به وعده‌های خود در مورد اجرای مفاد قانون اساسی 1906 هم عمل نکرد و چون با مقاومت‌هایی از طرف روحانیون مواجه شد تصمیم به مقابله با آنها گرفت. یکی از موارد اصلی این مقابله و معارضه، مسئله حجاب بود.» [2] بدین ترتیب، می‌توان هدف رضاخان از کشف حجاب را پیش‌زمینه‌ای برای زدودن اسلام از جامعه و به حاشیه راندن نیروهای مذهبی دانست.

 

2- ایجاد وابستگی فرهنگی

مبارزه با حجاب اسلامی زنان مسلمان در کشورهای اسلامی، همواره منشأ بیرونی داشته است. این پدیده، تهاجم استعماری با هدف مسخ هویت اسلامی مردم، ایجاد انشقاق و جدایی در میان ملل مسلمان، ترویج فرهنگ غرب، رواج ابتذال در جوامع اسلامی و نهایتاً انهدام اساس استقلال مسلمانان بوده است.

 

یکی از اهداف رضاخان نیز همانندسازی فرهنگ ایرانی با فرهنگ غربی بود که این مسئله بیش از آنکه آزادی را تضمین کند وابستگی فرهنگی را برای کشور به ارمغان می‌آورد. رضاخان که ریشه‌دار بودن تفکر دینی و مبانی ارزشی حاکم بر جامعه ایرانی را مانعی جدی بر سر راه تئوریزه کردن دیکتاتوری خود می‌پنداشت، پس از تنها سفر خارجی‌اش به ترکیه در 12 خرداد 1313، بیش از اندازه تحت تأثیر اقدامات غرب‌گرایانه آتاتورک، دیکتاتور ترکیه قرار گرفت، به طوری که مخبرالسلطنه هدایت (مهدی قلی‏خان) که در آن زمان رئیس‏‌الوزرا بود در کتاب "خاطرات و خطرات" می‌نویسد : «کشف حجاب سوغات ترکیه بود که پهلوی به ایران آورد.» از این رو رضاشاه پس از بازگشت به ایران عزم خود را برای غربی شدن جامعه ایرانی جزم کرد و مدعی آن شد که اگر مردم لباس متحد‌الشکل بپوشند، کلاه پهلوی بر سر بگذارند و نسبت به تقیدات دینی سستی نشان دهند متمدن خواهند شد.

 

رضاخان نگاهی کاملاً سطحی به تمدن غرب داشت و گمان می‌کرد با تغییر و تحول ظاهری در مردم، کشور در مسیر ترقی و پیشرفت قرار می‌گیرد. این نگاه که البته روشنفکرانی مانند حکمت و تیمورتاش آن را القا می‌کردند، آن‌قدر مقلّدانه بود که مخبرالسلطنه هدایت، از کشف حجاب به عنوان تمدن "بولوار‌ها" یاد کرده و آن را نمونه تقلید ظاهری از غرب می‌داند و می‏‌گوید: «روزی به شاه عرض کردم، تمدنی که آوازه‏‌اش عالمگیر است، دو تمدن است، تمدنی که مفید است و قابل تقلید، تمدن ناشی از لابراتوار‌ها و کتابخانه‌‏هاست. یکی هم تمدن بولوار‌ها. گمان کردم به این عرض من توجهی فرموده‌‏اند، آثاری که بیشتر ظاهر شد تمدن بولوار‌ها بود که به کار لاله‏‌زار می‏‌خورد و مردم بی‏‌بندوبار خواستار آن بودند.» [3]

 

3- کشف حجاب به منظور محدود کردن زنان در جامعه

یکی از اهداف رژیم پهلوی از اجرای سیاست کشف حجاب، گسترش فساد و رواج بی‌بندوباری در جامعه بود. این موضوع مدت‌ها از سوی استعمارگران دنبال می‌شد. به عنوان مثال "همفر"، جاسوس معروف انگلستان در کشورهای اسلامی که از فعالان رواج فرهنگ غربی در میان ملل مسلمان بود در اوایل‌ قرن‌ دوازدهم دراین‌باره به‌ وزارت‌ مستعمرات‌ بریتانیا‌ پیشنهاد کرد: «لازم‌ است‌ به هر وسیله‌ای که شده زن مسلمان را از حجاب اسلامی خارج کرد و بی‌حجابی را در بین مسلمانان رایج نمود و ابتدا با این‌ توجیه‌ که‌ حجاب‌ از عادت‌های‌ دوره‌ خلفای‌ عباسی‌ بوده و ریشه‌ در اسلام‌ ندارد، زنان‌ مسلمان‌ را تشویق‌ کنیم‌ از حجاب‌ دست‌ بردارند. بعد از آن‌‌که‌ زنان‌ مسلمان‌ از حجاب‌ بیرون‌ آمدند، جوانان‌ را نسبت‌ به‌ آنان‌ تشویق‌ و تحریک‌ کنیم‌ تا بین‌ آنان‌ فساد ایجاد شود. برای اجرا باید اول سعی کرد زنان غیرمسلمان در کشورهای اسلامی را از حجاب خارج کرد تا زنان مسلمان نیز از آنان پیروی کنند.» وی که مأمور اعزامی وزارت مستعمرات انگلیس به کشورهای اسلامی بود، از بی‌حجابی و برداشتن حجاب زنان و رواج بی‌بندوباری به عنوان یکی از مؤثرترین روش‌ها در مبارزه با استقلال ملت‌های مسلمان یاد کرده است. [4]

 

موارد متعددی از این قبیل اقدامات استعمارگرانه برای به فساد کشیدن زنان مسلمان در میان مستشرقان غربی به چشم می‌خورد. به عنوان نمونه، "فرانتس فانون"، کشف حجاب را به شکستن مقاومت زنان مسلمان تعبیر می‌کند.بررسی نوشته‌های برخی مستشرقان، مسیونرها و نویسندگان غربی نشان می‌دهد منظور آنان از کشف حجاب، مخالفت آنان با اسلام بوده و حجاب‌ستیزی دشمنان اسلام از روی دلسوزی و شفقت نیست بلکه برعکس، تلاش آنان برای سلب قدرت و آزادی مسلمین و تسلط بر آنها است، زیرا با کشف حجاب و گسترش فساد و بی‌بندوباری در کشور، زنان مسلمان ایران مجبور بودند فعالیت‌های اجتماعی خود را کنار بگذارند و نتوانند هیچگونه حضوری در جامعه داشته باشد؛ بر همین اساس با کشف حجاب در کشور "آزادی" جای خود را به "اسارت" می‌دهد.

 

*** روش رژیم پهلوی برای مقابله با "آزادی" از گذرگاه "کشف حجاب"

 

رضاخان زنانی را که پایبند به حفظ حجاب بودند از رفتن به بازار و مراکز بهداشتی، اداری و درمانی، مراکز آموزشی و تفریحی، اجازه استفاده از وسایل نقلیه و حتی اماکن مقدسه و زیارتگاه‌ها منع می‌کرد. با دستور رضاخان، طی بخشنامه‌ای برای حضور زنان در مجالس روضه، مساجد و اماکن زیارتی حتی استفاده از روسری هم ممنوع شد. بعد از مدتی اعمال محدودیت‌ها به تدریج جای خود را به اقدامات انتظامی داد. از این پس دستگاه پهلوی تلاش کرد تا با زور، ارعاب و ترساندن زنان آنان را وادار به کشف حجاب کند. در چنین شرایطی، زن‌ها هرگز نتوانستند آزادانه در مناسبت‌های اجتماعی فعالیت کنند.

 

در بهار سال 1314 نیز وزارت آموزش و پرورش طی بخشنامه‌ای مقرر کرد که دختران با حجاب حق دریافت جایزه یا دیپلم خود را ندارند و فرمانی صادر کرد که به هیچ آموزگار زنی که از چادر استفاده می‌کند حقوق و مزایا پرداخت نشود و در نهایت با آغاز سال تحصیلی 15-1314 استفاده از حجاب و چادر برای دانش‌آموزان و معلمان به کلی ممنوع شد.[5]

 

با این حال، رضاخان ادعا می‌کرد که هدف از کشف حجاب وارد کردن زنان به عرصه اجتماعی و سیاسی جامعه است؛ این درحالی بود که سال‌ها پیش از دوران رضاخانی، زنان در امور عمومی و مسائل اجتماعی نقش داشته و فعالیت‌ می‌کردند ولی با اعمال کشف حجاب زنان مسلمان ایران از حضور در اجتماع منصرف شدند. به عنوان مثال در ماجرای تحریم تنباکو در سال 1271، زنان نقش قابل ملاحظه‌ای داشتند و این مشارکت در امور سیاسی در سراسر دوران انقلاب مشروطه ادامه یافت و زنان در اغلب تظاهرات ضد استعماری و ضد استکباری، با رعایت کامل حجاب حضور داشتند.

 

مورگان شوستر، مستشار آمریکایی که در آن دوران در ایران حضور داشت در این رابطه می‌گوید: «من این فرصت را به دست آورده بودم که جلوه‌های فراوانی از عزم و نفوذ زنان مسلمان را به چشم ببینم. در تمام طول پنج سال بعد از انقلاب مشروطه آتش هیجان و گاه غضب در چشمان "زنان محجب ایرانی" زبانه کشیده بود و آنها در مبارزه برای آزادی پیشگام بودند.» [6]

 

*** نتایج کشف حجاب؛ "اسارت" جایگزین "آزادی"

 

کشف حجاب نه تنها شرایطی را برای فعالیت بیشتر زنان در اجتماع فراهم نکرد بلکه آنان را بیش از پیش از حضور در اجتماع محروم کرد و حتی بسیاری از دختران مجبور به ترک تحصیل شدند [7] و درحالی که وعده آزادی زنان با بوق و کرنای فراوان تبلیغ می‌شد، بسیاری از زنان در برابر خشونت‌ها و محدودیت‌های ناشی از اعمال سیاست کشف حجاب اجباری، تصمیم به خروج از کشور گرفتند.

 

به روایت اسناد موجود، بسیاری از زنان خرمشهر که حاضر به کنار گذاشتن حجاب نبودند، مخفیانه از مرز گذشته و به عراق ‌گریختند.[8] گزارش‌های دیگری نیز از مهاجرت برخی از عشایر به عراق حکایت می­ کند. در گزارشی از دشت میشان به تاریخ 1315/1/27 با اشاره به مهاجرت عده ­ای از افراد خاطرنشان شده است: « مهاجرت فقط این عده نبود، از طوایف دیگر هم مهاجرت نموده­ اند، علت آن هم ظاهراً از ترس کشف حجاب بوده.» [9]

 

واقعیت آن است که کشف حجاب با استفاده از ابزارهای دیکتاتوری دقیقا به معنای "تجاوز به خصوصی‌ترین حریم زندگی مردم" بود و این امر تحت لوای هیچ قانونی انجام نگرفت؛ لذا هیچ نشانه‌ای از دموکراسی و آزادی در آن دیده نمی‌شد و در پس کشف حجاب، "آزادی" به طور کامل جای خود را به "اسارت" زنان داد.

 


پی نوشت ها:

 

1- مهدی قلی هدایت، خاطرات و خطرات، تهران: شرکت چاپ رنگین، ص 448.

2- ویلیام سولیوان، ماموریت در ایران، ترجمه ابراهیم مشفقی‌فر، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 52.

3- مهدی صلاح، کشف حجاب: زمینه‌ها، پیامدها و واکنش‌ها، تهران: موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ص 406.

4- تغییر لباس و کشف‌حجاب به روایت اسناد، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 73.

5- استفانی کرونین، رضاشاه و شکل‌گیری ایران نوین، ترجمه مرتضی ثاقب‌فر، تهران: نشر جامی، ص 296.

6- مورگان شوستر، اختناق ایران، ترجمه حسن افشار، تهران: نشر ماهی، ص 158.

7- امیرمسعود شهرام نیا و نجمه سادات زمانی، «علل و پیامدهای شکل‌گیری پدیده کشف حجاب در دوره پهلوی»، فصلنامه گنجینه اسناد، سال 23، ص 73.

8- حسام الدین آشنا، خشونت و فرهنگ: اسناد محرمانه کشف حجاب، تهران: سازمان اسناد ملی ایران، ص 201.

9- کشف حجاب و تغییر لباس به روایت اسناد، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 202.