در ادامه مبحثی که پیرامون موضوع حقوق بشر آمریکایی خواهیم داشت، مناسب است که به بهانه همجواری با لیالی گرانقدر قدر به سراغ کتابی برویم که یکی از مباحث آن پیرامون مساله حقوق بشر از دیدگاه امام علی(ع) است. مجموعه 5 جلدی «الامام علی صوت العداله الانسانیه» که با ترجمه فارسی «امام علی(ع)؛ صدای عدالت انسانی» هم منتشر شده است، در یکی از مجلدها نگاهی به تعریف حقوق بشر از دیدگاه مولا علی(ع) دارد که رجوع به آن برای مخاطبان جویای حقیقتِ حقوق بشر قابل توجه خواهد بود و نمایشگر تفاوتی فاحش با اندیشه های جهان غرب و وسوسه گران قدرت طلب از این عنوان پُر دامنه دارد.
اگر تاملی به تعاریف مطرح شده توسط غرب درباره حقوق بشر داشته باشیم، به مواردی خواهیم رسید که در عین جاذبه برانگیزی در پشت واژه های شعارگرایانه شامل یکسری پراکنده گویی برای هدایت دیدگاه مخاطب به سمت تفکرات سیاسی آمریکایی ها است و از این زاویه توجه به حقیقت حقوق بشر، آن طورکه مدنظر شخصیتی برجسته در تاریخ انسانیت چون امام علی(ع) بوده است، بسیار قابل ارزش خواهد بود.
در این خصوص جرج سمعان جرداق، نویسنده مسیحی کتاب «امام علی(ع)؛ صدای عدالت انسانی» در سال 1958 طی تحلیلی به نگره عدالت ورزانه امام اول مسلمین نظر افکنده و سیاست امیرالمومنین را همانند عبادت وی دانسته و نگاهش را نسبت به مباحث پیرامون به عنوان راهبری حق مدار مورد تامل قرار داده است و اینجا است که انواع اندیشه های کج و معوج مستکبران دروغ پیشه غربی که در لباس میش، چهره گرگ صفت خود را نمایان ساخته اند، بیشتر رسوا خواهد شد. همان ها که دریای خون در میان صحرای بشریت به پا می دارند و در پشت تریبون های خود فریاد آزادی، دموکراسی و حقوق بشر سر می دهند که البته این نعره ها را بیشتر به جهان جنگل راهی است تا کارزار جهان انسانیت!
انتشار کتاب «امام علی(ع)؛ صدای عدالت انسانی» توسط یک مسیحی همراه با استقبال عجیبی توسط شخصیت های برجسته ای از علمای اسلام نظیر آیت الله سید محسن حکیم، آیت الله سید محمد حسین بروجردی، علامه شیخ محمدجواد مغنیه، علامه محمدتقی جعفری و شخصیت های برجسته دیگری از جهان اسلام شد و مناظری دیگر از وجوه حکومتی و شخصیتی امیرالمومنین علی(ع) را برای مخاطبان نمایان کرد.
اگر چه جرج جرداق در همان مقدمه کتاب عنوان داشت: «کتاب من در واقع قطره ای است از دریایی عمیق. چه کسی می تواند ژرفای دریا را بشکافد و به عمق و حقیقت آن برسد؟» در همان سال ها هم وجود حکومت هایی دور افتاده از حقیقت مفهوم حقوق بشر که برخی از آن ها در بلاد اسلامی و عربی بود، موجب واکنش هایی به این کتاب ارزنده شد و نقدهایی کینه جویانه را در برداشت. اما نویسنده با نشر کتاب دیگری تحت عنوان: «من روائع نهج البلاغه» به راه پُر دامنه اش ادامه داد.
نهج البلاغه؛ همان کتاب جاویدانی که می توان مناظری حقیقی از حقوق بشر را در آن یافت. دستوری ارزنده برای نجات بشر و برای کامیابی انسان از حقوق بایسته اش توسط امام گرانقدر و انسانی برتر که در فرمان مشهور خویش به مالک اشتر می فرماید: «بپرهیز از خون ها و ریختن آن به ناروا...» و اگر این سخن را میان انواع خونریزی داعیه داران حقوق بشر و نهادهای بین المللی همدست با تازیانه زور و مزدور قرار دهیم به قیاس سره از ناسره حقوق بشر خواهیم رسید.
آن گاه که واژه عدل در بیانات امام علی (ع) به فراوانی کاربرد یافته و به روشنی مورد عمل قرار می گیرد. اما عدالت را چه نسبتی با جهان درنده خویانه امروز شیاطین جهان که عدل را مترادف با منافع خود می دانند، می تواند باشد؟ همان ها که در جایزه های سالیانه و دورهمی خود مانند اسکار هم نمی توانند میان ستارگان شان عدالت را تقسیم کنند و چنان دورافتاده از مفهوم عدل و حقوق انسانی هستند که صدای اعتراض بازیگران هالیوود را هم درآورده اند. برای نمونه تبعیض نژادی از سوی انتخابگران اسکار که حقوق بشر را به سپید و سیاه پوستان تقسیم کرده اند، در طی سال های متمادی موجب واکنش هایی شده است و نمایانگر این است که جارچی های حقوق بشر آمریکایی هنوز سر در گریبان برده داری، از تیره پوستان به عنوان موجوداتی بی ارزش از کسب حق و حقوق بشری می نگرند و چه مضحکانه که همین افراد ناحق وقتی پشت تریبون قرار می گیرند، دم از حقوق انسانی می زنند!
این وضعیت ناکوک از چرخه عدالت و حقیقت در سینمای غرب که خود را داعیه دار سینمای انسانی و اجتماعی می داند، به وفور یافت شده و این شرایط در گفته های استیو مک کوئین، کارگردان مطرح فیلم «12 سال بردگی» نمایان است: «درست مثلِ اوضاعِ «ام تی وی» در دهه 80 است. باورتان می شود که در آن زمان در برنامههای «ام تی وی» عمدتا هنرمندانِ سفیدپوست را نشان می دادند و بعد که ساعت از 11 شب می گذشت، برنامه هایی با حضور سیاه پوستها پخش میشد؟ می توانید تصور کنید که این اتفاق امروز بیفتد؟ چیزی شبیه این دارد در فیلمهای سینمایی رخ میدهد.»
اگر بخواهیم اصل و حقیقت مفهوم عمیق حقوق بشر را با آن چه در جهان سیاست زده امروز غرب رخ می دهد، مورد قیاسی ضمنی قرار دهیم به موارد دیگری هم خواهیم رسید که دامنه رسوایی هایش به جهان فرهنگ و هنر هم کشیده شده است. اگر چه قیاس میان اندیشه ها و نگاه مولای عاشقانه گی ها و مردان پلید روزگار سلطنت طلبی بسیار دور و طی فاصله ای به اندازه همه منظومه ها است، اما چند نمونه از آن چه در کتابی چون «امام علی(ع)؛ صدای عدالت انسانی» به تحقیق درآمده و آن چه در نگره مزورانه حقوق بشر آمریکایی یافت می شود می تواند ما را برای تشخیص حقیقت آفتاب یاری رساند که اصل کرامت انسانی به عنوان یکی از مباحث فکری در این باب می تواند مورد توجه قرار گیرد.
وقتی از کرامت انسانی صحبت می شود ناظر بر جهانی است که حق مشروع هر انسانی در دایره ای از جهان هستی باید به رسمیت شناخته شود. اما چطور می شود که سالیان بسیاری است که حقوق به حق مردمان فلسطینی به تاراج رفته و نه در عالم سیاست و نه در میان آثار تصویری ساخته شده نشانی از حقیقت رخ داده بر مردمان مظلوم سرزمین خون و زیتون نمی رود، هنگامی که فیلم هایی همچون «نیروی ضربت» (The Delta Force)، فلسطینی ها را ربایندگانی جا می زند! و این جهان دروغینی است که در ظاهر، تصویری از حقوق بشر می سازد اما در واقع و به دور از نقاب رنگی آمریکایی ها به شکلی از ظلم و تجاوز و غارتگری درمی آید.
با همه این تناقضات و دردهای ناشی از آن، شیاطین جهان را راهی برای ایستگاه پایانی نیست و به قول جرج سمعان جرداق در کتاب «امام علی(ع)؛ صدای عدالت انسانی» پایان جهان همراه با شفافیت اندیشه مولا علی(ع) است. نویسنده مسیحی در این خصوص نوشته است: «تاریخ راه خود را می رود و حقیقت را آشکار خواهد ساخت. تاریخ، گواه راستینی بر روح بزرگ اوست. او شهید راه حق، صدای عدالت انسانی و شخصیت یگانه ای است که شرق و غرب جهان در گذشته و امروز چون او ندیده است.»