بعید است فردی در خارج از زندان رسانه ای غرب تنفس کرده باشد و نداند آمریکا در طول دوره حضور خود در عراق، روزانه 700 نفر از مردم عراق را قتل عام کرده است. اوضاع در افغانستان هم تفاوت چندانی ندارد. آمریکا همین چندی پیش نیز حمایت رسمی خود از کشتار مردم یمن توسط سعودی های را اعلام کرده است. طنز تلخ اما آنجاست که دولتی با چنین پرونده جنایت بار در زمینه حقوق بشر، همواره با چماق حقوق بشر بر سر کشورهای مستقل و غیرهمسو با خود کوفته است! آمریکا مدعی است توزیع کننده سهام اصلی حقوق بشر در جهان، خودِ اوست و تنها کسانی می توانند سهمی از این سفره بردارند که او تایید کرده باشد. در منطق آمریکا، غرب و سازمان های بین المللی ساخته شده به وسیله آنها، تنها کسانی می توانند حق حیات در روی کره زمین را داشته باشند که خطری برای منافع اقتصادی آنها تلقی نشوند. در این مسیر، آنها مجاز هستند برای از بین بردن کشورهای مستقل، همزمان با بمب های خوشه ای، از ابزار حقوق بشر، آزادی و ... نیز استفاده کنند. به همین سادگی!
از این نظر، عربستان به عنوان کشوری که سهم اصلی را در ارزان نگه داشتن نفت برای غربی ها دارد، همواره دارایاستانداردهای حقوق بشری مطلوب است، ولی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی دموکراتیک را نه تنها باید متهم به نقض حقوق بشر کرد، که با کمال وقاحت، باید او را به همین دلیل، تحریم نیز نمود! چندی پیش سناتور برنی سندرز از نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا، سخنان قابل تاملی را در همین زمینه بر زبان رانده است. وی می گوید: «همه می دانیم ما با سرخپوستان چه کردیم. پیش از مهاجرت اروپائیان و تأسیس امریکا، سرخپوستان ساکن این سرزمین بودند اما با فریب حقوق آنها را تضییع کردیم.» جناب سندرز البته حتماً قصد مطایبه و شوخی داشته یا ضیق وقت، اجازه بازگویی تمامی جنایت های کشور متبوعش را به وی نداده است. چه اینکه اگر وی قصد انجام چنین عملی داشته باشد، بدون شک باید تمامی وقت تبلیغات انتخاباتی خود را تنها به بازگویی بخش کوچکی از کشتارهای انسانی رخ داده توسط دولت آمریکا اختصاص می داده است.
روزنامه واشنگتن پست دی ماه سال 1390 با انتشار گزارشی، ضمن اشاره به بی توجهی آمریکا به شمار تلفات غیرنظامیان در جنگ، آمار قابل توجهی را تنها از سه جنگ طول تاریخ سراسر خونریزی این کشور منتشر کرده است. واشنگتن پست می نویسد: «جنگ در ویتنام و سیل درگیریها در لائوس و کامبوج بسیار مهلک تر بودند. شمار کشته شدگان این جنگ ها نیز به طور دقیق مشخص نیست، با این حال چندین برآورد علمی نشان دادند تعداد کشته شدگان نظامی و غیرنظامی ویتنامی از یک میلیون و 500 هزار تا سه میلیون و 800 هزار نفر تخمین زده شده اند و این در حالی است که مبارزات به سرکردگی آمریکا در کامبوج منجر به مرگ 600 تا 800 هزار نفر شده و تعداد کشته شدگان جنگ لائوس نیز به حدود یک میلیون نفر می رسد.» واشنگتن پست در ادامه می نویسد: «تقریباً هیچ نظرسنجی جامعی با سوال از عموم مردم در مورد تلفات خارجی صورت نگرفته است. اما در مواقعی نادر که چنین اقدامی انجام شده، نتایج قابل توجه بوده اند. نظرسنجی 1968 هریس نشان داد تنها 4 درصد از مردم آمریکا خواهان پایان یافته جنگ ویتنام به دلیل آسیب به غیرنظامیان هستند.»
نتایج نظرسنجی مورد اشاره واشنگتن پست، بر خلاف آنچه به نظر می رسد، بسیار قابل تامل است. بی گمان این بدان معناستکه ما با قومی به مراتب خونخوارتر از قوم آزتک مواجه هستیم. آزتک ها تمدنی قدیمی در منطقه آمریکای جنوبی بوده اند که انسان ها را برای خدایگان خود قربانی می کرده اند و به قوم آدمخوارها شهره هستند. با این حال، بعید است آنها در تمام طول حیات خود، حتی توانسته باشند یک هزارم آمریکایی ها آدم بکشند. تهوع آورتر از ادعای حقوق بشری این قوم خونخوار اما بدون شک، غش کردن برخی غربزدگان داخلی برای تحقق آرمان های آمریکایی در سطح جامعه ایران است. به راستی باید از کسانی که هنوز هم به دنبال هدف های دروغینی چون جامعه مدنی، دموکراسی غربی، حقوق بشر آمریکایی و ... هستند، پرسید، چه چیزی در این لجن زار دیده اید که اینقدر برای شما جذاب است؟ مگر نه این است که نتیجه آشکار جامعه مدنی و دموکراسی مورد نظر آمریکا، حمایت هر روزه اش از گروه های تروریستی در سوریه، کشتار مردم یمن، افغانستان، پاکستان و ... است؟
لجن زار بودن ارزش ها و دموکراسی غربی البته سخن نویسنده ناشی این گزارش نیست. آقای کالب موپین(خبرنگار و تحلیلگر سیاسی و عضوحزب کارگران جهان وگروه "مبارزه باامپریالیسم" آمریکا) در همین زمینه می گوید: «واقعاً ما آمریکایی ها در تعجبیم که چرا بعضی از جوانان ایرانی عاشق آمریکای لجن زار هستند! در کشورهای قطر، عربستان و امارات چه زمان انتخابات برگزار شده است؟ دموکراسی و حقوق بشر در آمریکا تنها بهصورت واژه استفاده و آمریکا توسط جنایتکاران و بانکداران شیطانصفت اداره میشود و هدف از ایجاد فشار به ایران این است که برای ایران ارزش قائل نبوده و قصد کمک به ایران را ندارند و امیدوارم روزی برسد که جوانان آمریکا همچون جوانان سال 57 ایران انقلاب کرده و به آزادی برسند.» حرف جناب موپین البته پر بیراه نیست. مردم آمریکا نیز از گزند جنایتکاران فعال در دولت آمریکا در امان نمانده اند.
فروردین ماه 91 بود که روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز، طی گزارشی، عنوان کرد: «دیوان عالی آمریکا روز گذشته حکمی را صادر کرد که بر اساس آن از این پس مجریان قانون این حق را دارند تا هر شخصی را به هر دلیل حتی جرایم اثبات نشده که دستگیر میکنند عریان کرده و مورد تفتیش بدنی قرار دهند.» نقض حقوق شهروندی و حریم خصوصی افراد، حالا تبدیل به مسئله ای عادی در سطح آمریکا شده است. طبق آماری که اخیرا منتشر شده پلیس ایالات متحده طی سال اخیر بیش از 13136 نفر را کشته و 26493 نفر را مجروح کرده که تا به حال فیلم های این حوادث ثابت کرده 965 نفر از اینان بی گناه بودند. طبق آمار رسمی خوددولت فدرال 560 هزار آمریکایی به عنوان بی خانمان ثبت نام کرده اند و بیش از 33 ملیون آمریکایی از هرگونه خدمات درمانی محروم هستند.
حال سوال این است که کشوری با چنین پرونده کثیف و آلوده، چگونه می تواند پرچم ادعای حقوق بشر را در دست بگیرد؟ رهبر حکیم انقلاب اسلامی بر اساس همین واقعیات غیر قابل خدشه می فرمایند: «من تعجب می کنم آمریکایی ها خجالت نمی کشند اسم حقوق بشر را می آورند. هر کس دیگری در دنیا ادعا بکند طرفدار حقوق بشر است دولت مردان آمریکا نباید این ادعا را بکنند.با این همه فضاحتی که در کارنامه آنها نسبت به حقوق بشر هست. از صد رقم حرکت خلاف حقوق بشر آنها شاید نود رقم, هشتاد رقم آن را مردم نمیدانند; همان ده بیست رقمی که میدانند یک کتاب قطور سیاه است.» طبیعتاً بازخوانی یک هزارم از مصادیق نقض حقوق بشر توسط آمریکا نیز در این مجال کوتاه نخواهد گنجید و عملی کردن آن، نیازمند تدوین کتاب هایی مفصل است. با این حال، هنوز هم افراد و جریاناتی در داخل کشور ما هستند که رویای حقوق بشر و جامعه مدنی آمریکا را در سر دارند. یا به قول امام(ره)، خواب آمریکا را می بینند!
در پایان بخش این گزارش، بد نیست بدانیم آمریکایی ها با کشورهای به ظاهر دوست خود هم با همین روحیه جنایتکارانه و تحقیرآمیز برخورد می کنند. این مسئله البته چندان هم عجیب نیست. چه اینکه هر سیستمی که در طول حیات جنایت بار خود، این همه انسان را قتل عام کرده باشد، خود به خود، خوی وحشی گری و درندگی را به خود خواهد گرفت. به عنوان مثال، وندی شرمن یکی از اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای آمریکا اخیراً گفته است: «من شخصا اعتقاد دارم که تصمیم برای بمباران اتمیژاپن، تصمیمی درست به شمار میرفت ولی از آنجایی که تعداد زیادی از مردم جان خود را در اینحملات از دست دادند، تصمیمیدردناک بود.» جالب آنکه باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا نیز در جریان سفر اخیر خود به این شهر، در عین اهدای دسته گل به نماد یادبود قربانیان ژاپنی، حاضر به عذرخواهی بابت ابن مسئله نشده است.