محمد مصدق موسس جبهه ملی ایران، در تفکر و اندیشه نهضت آزادی از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است.
علاوه بر وابستگی فکری و سیاسی که رهبران نهضت آزادی به مصدق داشتند، از نام وی برای طرح سازمان نوپای خود که در محافل مردمی و دانشگاهی و دستیابی به یک هویت مستقل سیاسی سود می جستند.
تابعیت محض نهضت آزادی از جبهه ملی
مهندس بازرگان طی نامهای در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۴۰به مصدق مینویسد، تأسیس نهضت آزادی را به طور رسمی به او اطلاع میدهد و از وی تقاضای پشتیبانی و راهنمایی میکند و مصدق را پیشوای بزرگ خود میخواند. بازرگان در این نامه برای تاسیس نهضت آزادی از مصدق اجازه خواست و مصدق نیز در ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۳۴۰ تأسیس نهضت آزادی را به بازرگان تبریک گفت.
بازرگان به عنوان نخستین سخنران مراسم گشایش نهضت آزادی با صراحت میگوید که «نهضت آزادی به هیچ وجه من الوجوه در صدد ایجاد دکانی در مقابل جبهه ملی ایران و در عرض آن نیست بلکه در طول آن و در حکم یکی از عناصر تشکیل دهنده و تکمیل کننده آن است ... به هر حال ما در مسیری قدم گذاشتهایم که مردم این راه را از جبهه ملی انتظار دارند»
آنچه مسلم است اینکه فعالیتهای نهضت آزادی در راستای اهداف جبهه ملی بود و میخواست سازمانی سیاسی با هویت ملی پدید آورد و آرمانخواهی، هویت ملیه مشروطه خواهی و آزادی خواهی جبهه ملی را کامل کنند. به عبارت دیگر میتوان نهضت آزادی را فرزند جبهه ملی دانست.
در تاریخ ۲۱ خردادماه ۱۳۴۰ نیز در نشریه داخلی نهضت آزادی نیز آمده بود: «تأسیس نهضت آزادیه منطبق با هدف و مرام و اساسنامه جبهه ملی ایران و در جهت تأیید و پشتیبانی و تقویت آن است. به هر حال، یکی از هدفهای نهضت آزادی ایران، تقویت و اعتلای جبهه ملی ایران است»
سه روز پس از تأسیس نهضت آزادی، بازرگان در یک نامه رسمی از طرف موسسان نهضت آزادی به رئیس شورای جبهه ملی خواستار عضویت در جبهه ملی به عنوان شخصیت حقوقی مستقل شد و در همان زمان نیز سخنگوی جبهه ملی در گفتگویی با سفارت آمریکا میگوید: «بین آرای جبهه ملی و نهضت آزادی جز در مورد سرعت عمل اختلاف زیادی نیست. آنها قبول کردند که آراء و کنترل جهت ما را بپذیرند و در آینده نیز مشکل دیگری بین این دو گروه نخواهد بود»
نهضت آزادی هیچگاه درقبال جبهه ملی موضع نگرفت
رهبران جبهه ملی، از همان ابتدا با حاکمیت اسلام و روحانیت مخالف بودند. این جبهه حاضر نشد در محکومیت رژیم پهلوی به خاطر سرکوب قیام پانزده خرداد که در آن هزاران نفر کشته شدند بیانیه صادر کند. این در حالی بود که شخص مصدق به جزئیترین نامهها و کارت پستالها در موضوعات مختلف و به کوچکترین حوادث سیاسی کشور پاسخ و واکنش میداد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز جبهه ملی در اعتراض به روند و نتیجه انتخاباتها، مخالفت با ولایت فقیه و حاکمیت اسلام و روحانیت تا آنجا پیش رفت که ضمن محکوم کردن لایحه قصاص که حکم قرآن و دستور اسلام است، مردم را به راهپیمایی علیه این لایحه دعوت کرد و امام خمینی (ره) با اعلام اینکه «جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است»، آنها را از صحنه سیاسی بیرون کرد و به حیات سیاسی آنها در کشور پایان داد.
با این حال نهضت آزادی در برابر مخالفتهای جبهه ملی با اسلام و انقلاب، هیچگاه موضعی نگرفت، بلکه همانطور که اشاره شد، قبل و بعد از انقلاب با تمام وجود از جبهه ملی حمایت میکرد.
بازرگان پس از تشکیل دولت موقت برخی از رهبران جبهه ملی از جمله کریم سنجابی و داریوش فروهر را بر کرسی وزارت نشاند که این انتصاب نشانه علاقه و الفت نهضت آزادی با جبهه ملی بود.
پس از فراخوان جبهه ملی برای راهپیمایی علیه لایحه قصاص، حضرت امام (ره) در یک سخنرانی طولانی به روشنگری درباره ماهیت اصلی جبهه ملی پرداختند و پس از روشن کردن ماهیت جبهه ملی، از نهضت آزادی خواستند حساب خود را از جبهه ملی جدا کند.
بازرگان: جبهه ملی را ضداسلام و انقلاب نمیدانم
امام خمینی در سخنرانی صبح روز ۲۵ خرداد خطاب به نهضت آزادی فرمودند: «بیایید حساب خودتان را جدا کنید. آیا نهضت آزادی هم قبول دارد آن حرفی را که جبهۀ ملی میگوید؟ آنها هم قبول دارند که این حکم ـ حکم قصاص ـ که در قرآن کریم و ضروری بین همۀ مسلمین است، «غیر انسانی» است؟ آیا این نماز شبخوانها این را قبول دارند یا نه؟ شک ندارم که قبول ندارند. خوب، اعلام کنید. چرا ساکت نشسته اید. مگر نهی از منکر فقط باید من را نهی کنید؟ نهی از منکر فقط برای این است که دولت را خُرد کنید و مجلس را خُرد کنید و چه؟»
نهضت آزادی دو روز بعد از سخنرانی امام(ره)، اطلاعیهای بیربطی با موضوعاتی که امام فرمودند صادر کرد و نوشت: «علیرغم بعضی شایعات در سطح شهر مبنی براینکه نهضت آزادی دستور راهپیمایی داده است، ضمن اینکه جبهه ملی ایران هیچگونه تماسی در مورد راهپیمایی امروز با نهضت آزادی نگرفته است، هیچ نوع دعوت و اطلاعیهای نیز در مورد راهپیمایی امروز از سوی نهضت آزادی صادر نشده است»
پس از این اطلاعیه سکوت نهضت آزادی در مقابل جبهه ملی باز هم ادامه داشت تا اینکه در ۱۵ آذر ۱۳۶۰، یعنی پس از شش ماه، بازرگان در پاسخ به نامه آیتالله صدوقی به حمایت از جبهه ملی میپردازد و مینویسد: «نهضت آزادی در سال ۱۳۴۰ از جبهه ملی جدا شد... من با بسیاری از سران و افراد جبهه ملی آشنایی قدیمی و دورهای همزندانی داشته و حاضر و شاهد نماز و روزهشان بودم، چطور میتوانستم به خود اجازهی حکم ارتداد آنها را بدهم؟ خصوصا که تخصص و تعهدی در فتوی دادن و تکفیر کردن ندارم. در مجموع آنها را خائن، صاحب سوء نیت و ضد اسلام و انقلاب نمیدانم و به طوری که در دادگاه نیز گفتهام، خدمات ارزندهای به کشور و مبارزات ملی کردهاند»
البته اظهار ارادت بازرگان به عنوان موسس و دبیرکل نهضت آزادی فقط در نامه وی به آیتالله صدوقی خلاصه نمیشود بلکه در مرامنامه نهضت آزادی «مصدقی بودن» و پیروی از آراء و اندیشههای مصدق به روشنی آورده شده است.
امام(ره) با فراست کامل و آگاهی از اینکه جریانها و گروههایی با اهداف و مقاصد مختلف، همواره سعی دارند تا نام مصدق را در عرصه سیاست زنده نگه دارند، به نقش مصدق و آیتالله کاشانی در تاریخ معاصر ایران پرداخته و درباره مصدق فرمودند: «مصدق به ما خیلی سیلی زد و میخواست به اسلام سیلی بزند»
این موضعگیریهای امام خمینی (ره) باعث نشد که نهضت آزادی در الگوسازی خود از مصدق تجدید نظر کند، بلکه همچنان به تجلیل و تکریم از وی ادامه داد و امروز هم «مصدقی بودن» همچنان در مرامنامه نهضت آزادی به عنوان اصل اساسی و بنیادین مطرح است.
آنچه در کنش و واکنشهای صورت گرفته در قضیه لایحه قصاص و ارتداد جبهه ملی ایران توسط امام(ره) قابل توجه خواهد بود این است که بازرگان و نهضت آزادی هیچگاه حاضر نشدند علیه مواضع ضداسلامی جبهه ملی موضعگیری کنند و فقط به حمایت از اقدامات آنها پرداختند.