اصلاح‌طلبان و تئوری "چینش موزاییکی"

اصلاح‌طلبانی که "نقد لاریجانی را به نسیه عارف" ترجیح می‌دادند، پس از سیادت مجدد فرزند دوم "میرزا هاشم آملی" بر مجلس، تیغ کنایه‌ها و طعنه‌های خود را متوجه معاون اول دولت اصلاحات کردند. غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران گفت: "اصلاح‌طلبان باید روی چهره کاریزماتیک‌تر از عارف سرمایه‌گذاری می‌کردند."

روزنامه آرمان هم در شماره 11 خرداد خود، طی مقاله‌ای از ایجاد فضای دو قطبی با لاریجانی توسط اصلاح‌طلبان انتقاد کرد و نوشت: "حضور لاریجانی در لیست امید قم، به لیست امید وزانت و اعتبار بخشید. آیا باید با لاریجانی آنگونه برخورد می‌شد که وی مجبور شود در نشست خبری خود، آنچنان جایگاهی برای لیست امید در پیروزی خود قائل نشود؟ باید اعتراف کرد که بار دیگر اصلاحات باخت؛ این مرتبه به توهم پیروزی باخت".

فارغ از این تافته‌ها و بافته‌ها، اگر به روند فعالیت اصلاح‌طلبان قبل، حین و پس از انتخابات مجلس بنگریم، خواهیم دید که چندان هم نمی‌شود چپ‌ها را بازنده این عرصه تلقی کرد. ایشان اهدافی را از پارلمان دهم مطالبه می‌کردند که بخش عمده‌ای از آن محقق شده است. اما این اهداف چیست؟   

***گام اول/ ورود مجدد به بدنه حاکمیت

اصلاح‌طلبان پس از انتخابات سال 88، با عدول از سقف آرمان‌خواهی، تن‌دادن به وضع موجود و تعامل سازنده با حاکمیت را در دستور کار قرار دادند. جبر سیاست‌ورزی، چپ‌ها را از جوانی پر جوش و خروش و بی‌محابا، به شیخی موی سپیدکرده که وعظ عقلانیت می‌کند، تبدیل کرد. در راستای همین روند تکاملی، اصلاح‌طلبان در سال 92 و 94 با کسانی ائتلاف کردند که مُهر اصولگرایی معتدل، بر پیشانی شان ثبت شده بود.  

 

ذائقه چپ‌ها عوض شده بود؛ آن‌ها دیگر در پی عِده و عُده نبودند. اصلاح‌طلبان حاضر بودند در اقلیت بمانند اما حرف‌شان همچنان "برو" داشته باشد. معادله ساده‌ای نبود؛ روی "فرش" باشی اما فکرهای "عرش" گونه به سرت بزند. متولدین 2 خرداد 76، دریافتند بایستی با پذیرش حاکمیت ملی و چارچوب‌های قانون اساسی، خواست و اراده خود را به منصه ظهور برسانند. آن ها حتی بلندپروازانه، به فتح ارکان قدرت در نظام می‌اندیشیدند. همین شد که رفرمیست‌ها(اصلاح‌طلبان) در خرداد 92 به حسن روحانی اصولگرا چشمک زدند و با پیروی از همین مدل، قبای انتخابات 94 را دوختند.  

 

اصلاح‌طلبان، نام ثمره ائتلاف خود با اصولگرایان میانه‌رو و حامیان دولت را "امید" نهادند؛ اصولگرایانی هم‌سو با مشی لاریجانی و اعتدالگرایانی که عنان قوه مجریه در یدشان بود. لیست امید که متشکل از اصلاح‌طلبان، اصولگرایان میانه‌رو و حامیان دولت بود،  نتیجه به نسبت قابل قبولی در انتخابات 7 اسفند به دست آورد. حالا دیگر اصلاح‌طلبان به تئوری خود مبنی بر "هم‌خوان‌شدن با متنفذین حاکمیت برای نفوذ تصمیم‌ساز در قوای حاکمیتی"، جامه عمل پوشانده بودند.  

 

اصلاح‌طلبان و تئوری

 

***گام دوم/ غربال‌گری 

پس از آنکه لاریجانی در انتخابات هیئت‌رئیسه موقت مجلس، با اختلاف 70 رای نسبت به عارف، بر کرسی ریاست جلوس کرد، اصلاح‌طلبانی نظیر مصطفی کواکبیان از اعضای فراکسیون امید، از رویگردانی برخی اعضای این فراکسیون نسبت به عارف انتقاد کرد. کواکبیان گفت: "برخی با ما عکس یادگاری می‌گیرند اما زنبیل‌شان را جای دیگر می‌گذارند." 

بعید به نظر می‌رسد که اصلاح‌طلبان به گزینه‌ای غیر از عارف رأی داده باشند؛ بنابراین می‌شود پشت‌کنندگان به عارف را از میان اصولگرایان میانه‌رو و حامیان دولت جستجو کرد. همین رفاقت نیمه‌راهی با اصلاح‌طلبان، ایشان را در ادامه راه مجلس، به سمت فرآیند "ایزوله‌سازی" و "غربال‌گری"، خواهد کشاند. یعنی هر کسی اصلاح‌طلب است، از گِیت فراکسیون امید عبور کند و هر کسی از این موقعیت برخوردار نیست، از ورود به گعده پارلمانی اصلاح‌طلبان بازنگه داشته شود. 

فارغ از موضوع رویگردانی از عارف، تشکیل "فراکسیون اصلاح‌طلبان" موتور محرکه دیگری هم دارد. اصلاح‌طلبان می‌خواهند به تشکیل یک "ملجا" و "مرجع" سیاسی دست بزنند تا از این رَه، ذهنیت‌ها از رفتارهای ساختارشکنانه مجلس ششم به سمت قانون‌گرایی و حرکت در چارچوب‌های پذیرفته‌شده نظام سوق پیدا کند. ایشان در پی بازآفرینی بِرَند اصلاحات با پذیرش خط و ربط تعریف‌شده از سوی قانون هستند. 

 

اصلاح‌طلبان و تئوری

 

***گام سوم/ افزایش قدرت چانه‌زنی

نباید فراموش کنیم که یکی از برنامه های مهم اصلاح‌طلبان در مجلس، کمک به تصویب قوانینی در جهت هموارسازی مسیر دولت حسن روحانی که موفقیت او موفقیت اصلاحات و شکست او شکست اصلاحات محسوب می شود، است.

پیشبرد این مقصود، قطعا به همت یک گروه سیاسی ممکن نیست. اینجاست که باید گفت اصلاح طلبان به واسطه ائتلافی که با اصولگرایان میانه رو قبل از انتخابات منعقد کردند، پایگاه معنوی قدرتمندی در دل فراکسیون اکثریت مجلس دارند که قدرت چانه زنی و ارتباط گیری با راست‌های سیاسی را برایشان مقدور می‌کند.

 

اصلاح‌طلبان و تئوری

 

الغرض؛ جریان چپ در سال 92 و 94 به مدلی از یک "چینش موزاییکی" دست یافت. هم‌قطارشدن با جریانات ریز و درشت سیاسی، برای پیاده‌شدن در ایستگاه پیروزی. اما گردونه سیاست، همواره روی یک مدار نمی‌چرخد. نتایج انتخابات مجلس دهم به ویژه در حوزه تهران، اصلاح‌طلبان را به این اعتماد به نفس رساند که هنگامه استقلال از گفتمان اعتدال فرارسیده است. 96 یا 1400؟