در چهاردمین روز از خرداد 1368، آنگاه که دلهای یاوران خمینی کبیر در ماتم کوچ او فسرده و غمگین بود، خبری مهم تداوم طریق او را تضمین کرد:«آیت الله خامنه ای رهبر شد». شاید آن روز کمتر کسی ابعاد گسترده این تصمیم تاریخی را درک کرد، اما امروزپ س از 27 سال و عالمگیر گشتن گستره نهضت بیداری اسلامی، میتوان درباره این واقعه تاریخی ارزیابی نسبتا دقیقی داشت. آنچه پیش روی دارید،روایت برخی نمایندگان آن روزِ ِخبرگان یا برخی از آگاهان ِ امر، از رویداد انتخاب «آقا» به رهبری است.
آیت الله ابراهیم امینی:
برجستهگیهای علمی و عملی آقا چشمگیر بود
در جلسه 14 خرداد مجلس خبرگان پس از تصویب فردی بودن رهبری، یکی از نمایندگان حضرت آیتالله خامنهای را پیشنهاد داد. آقای هاشمی گفت: اتفاقاً پیشنهاد خود ما هم همین است و برای تأیید این انتخاب، مطلبی را که از امام شنیده بود نقل کرد و گفت : «مایک بار با رؤسای قوا و نخستوزیر و حاج احمد آقا خدمت امام بودیم و زمانی بود که بحث عزل آقای منتظری خیلی داغ بود و با امام مباحث کردیم و گفتیم که اگر آقای منتظری را کنار بگذاریم، در رهبری دچار مشکل میشویم. امام با شورای رهبری که از ابتدا موافق نبودند. شرط مرجعیت در ذهن ما برجسته بود و لذا فردی که بتواند این مسئولیت سنگین را به عهده بگیرد و مرجع هم باشد، نمییافتیم و میگفتیم چنین فردی نداریم. امام فرمودند: چرا ندارید؟ آقای خامنهای! ما تصور کردیم که امام برای اقناع ما این را فرمودهاند و لذا تصمیم گرفتیم موضوع را به کسی نگوییم و نگفتیم، ولی بعد دیدیم که مطلب پخش شده است. خود آقای خامنهای هم اصرار داشتند که این مطلب به هیچ وجه مطرح نشود. من باز به طور خصوصی خدمت امام رفتم و روی این مسئله اصرار کردم و پرسیدم که چه باید بکنیم؟ ایشان بار فرمودند: شما فردی مثل آقای خامنهای را دارید؟ چرا تردید میکنید؟ چرا مشکل دارید؟تا دیروز مطلب دیگری را از حاج احمد آقا شنیدم که تردیدم را تبدیل به یقین کرد. ایشان میگفتند: زمانی که آقای خامنهای برای دیداری به کره رفته بودند، تلویزیون فیلم دیدار ایشان با کیم ایل سونگ را نشان میداد. من وقتی فیلم را دیدم گفتم: «آقای خامنهای واقعاً در مقام ریاستجمهوری خوب جا افتاده و برای نظام آبرویی هستند.» امام فرمودند: «ایشان برای رهبری هم فرد شایستهای است.»
ایشان در آن زمان کسی نبودند که سوابق مبارزاتی و علمیشان ناشناخته و پوشیده باشد. قبل از پیروزی انقلاب، ایشان یکی از محورهای اصلی مبارزات به ویژه در خراسان علیه رژیم ستمشاهی بودند و زندانها و تبعیدهای زیادی را تحمل کردند. پس از انقلاب هم امور مهمی چون نمایندگی دوره اول مجلس شورای اسلامی، دو دوره ریاستجمهوری، امامت جمعه تهران، نمایندگی حضرت امام در شورای عالی دفاع و... به عهده ایشان بود و مراتب شجاعت، تقوا، بینش سیاسی و اجتماعی، تدبیر، مدیریت و قدرت خود را در عمل به اثبات رسانده بودند. جمیع این برجستگیها و امتیازات چیزی نبودند که نمایندگان مجلس خبرگان و به ویژه همکاران و دوستان نزدیک ایشان بر آن وقوف نداشته باشند. حضرت آقا از یاران صدیق امام بودند و در دوران هشت ساله دفاع مقدس در مناصب مختلف صداقت و شایستگی خود را ثابت کرده بودند.اینها زمینه ساز انتخاب تاریخی 14 خرداد بود.
آیت الله سید علی اکبر قرشی:
امام فرمود:آقای خامنهای از همه اصلح است!
در جلسه خبرگان پس از رحلت امام، رهبری شورای رهبری رأی نیاورد. با خود فکر کردم اگر وضع به همین منوال ادامه یابد، تا ده روز دیگر هم نخواهیم توانست رهبر را انتخاب کنیم! ناگهان حرف پنج شش سال پیش آقای جورکش یادم آمد که امام فرموده بودند: پس از من آقای خامنهای برای رهبری از همه بهترند! تا آن لحظه ابداً به یاد این حرف نیفتاده بودم، ولی وقتی بحث از رهبری فردی شد، ناگهان یادم آمد. یادداشتی برای مرحوم آقای مشکینی نوشتم که:«اگر امام در باره صلاحیت رهبری آقای خامنهای حرفی زدهاند و شما اطلاع دارید، لطفاً برای نمایندگان بازگو کنید».مرحوم آقای مشکینی به من جوابی نداد. نمیدانم یادداشت را خواند و صلاح ندانست جواب بدهد یا اصلاً نخواند! به آیتالله محسن مجتهدشبستری، امام جمعه کنونی تبریز و نماینده مقام معظم رهبری در آذربایجان شرقی که کنار من نشسته بود، گفتم: «شنیدهام امام فرمودهاند: پس از من شایستهترین فرد برای رهبری آقای خامنهای است. شما چیزی نشنیدهاید؟» ایشان گفت: «من هم چنین چیزی را شنیدهام!» بیدرنگ گفتم: «پس بیایید این را به نمایندگان بگوییم.»بعد من و ایشان چنان فریادی کشیدیم که همه نمایندگان و رئیس مجلس متوجه ما شدند! ما گفتیم: «آقایان اگر از نظر مساعد امام به آقای خامنهای حرف و سخنی شنیدهاند بگویند تا همه بدانند، چون حرف امام برای ما حجت است!» ابتدا آقای طاهری خرمآبادی در این باب سخن گفت و نظر امام را در باره صلاحیت آیتالله خامنهای نقل کرد، سپس آقای هاشمی رفسنجانی دنباله حرف را گرفت و گفت: «یک روز من، آقای خامنهای و آقای میرحسین موسوی خدمت امام بودیم و حاج احمد آقا هم حضور داشت. نگرانی خود را در باره رهبری پس از عزل آقای منتظری خدمت امام مطرح کردیم و ایشان فرمودند: نگرانی شما از چیست؟ آقای خامنهای که هست! یک روز دیگر هم تنها خدمت امام رفتم و باز نگرانی خود را مطرح کردم و ایشان فرمودند: آقای خامنهای از همه اصلح است!»
خداوند را شکر میکنم که در آن لحظه این فکر به نظرم رسید و مطرح کردم و نظر نمایندگان متوجه نظر امام شد. از آن به بعد بحث در باره رهبری آیتالله خامنهای شروع و به ایشان پیشنهاد شد این مسئولیت را بپذیرند. ایشان پشت تریبون آمدند و به این رأی اعتراض کردند و گفتند: «این مسئولیت سنگین را به دوش من نگذارید! من کجا و جانشین امام کجا؟ این چه حرف و پیشنهادی است؟» کمی هم عصبانی شده بودند و این حرف را که زدند، رفتند و نشستند و سرشان را پایین انداختند. نمایندگان آمدند و حرفهایی در تأیید سخن امام و صلاحیت ایشان برای رهبری زدند. مرحوم آیتالله آذری قمی از همه بیشتر تأکید کرد و گفت: «من از همین حالا با شما بیعت میکنم و وظیفه شرعی خود میدانم از شما تبعیت کنم. شما فرمان بدهید، من اجرا میکنم.»به هر حال نهایتاً فضای مجلس به سمت تأیید رهبری حضرت آقا رفت و قرار شد رأی گرفته شود. غیر از خود ایشان و چند نفر دیگر، همه کسانی که در مجلس بودند و تعدادشان بیش از 70 نفر بود، به نشانه موافقت قیام کردند و به این ترتیب آیتالله خامنهای با رأی اکثریت قاطع مجلس خبرگان به رهبری برگزیده شدند.
آیت الله سید جعفر کریمی:
با انتخاب ایشان، بار سنگینی از روی دوش همه برداشته شد
در آن جلسه،خوشبختانه بحث شورایی بودن رهبری رأی نیاورد و سرانجام حضرت آقا به هیئت رئیسه مجلس پیشنهاد شد و آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان نایب رئیس مجلس خبرگان، نام ایشان را از تریبون مجلس اعلام کرد. با اعلام نام ایشان، نور امید در چهره اکثر حاضرین ظاهر شد و ما که در غم از دست دادن امام رمق از دست داده بودیم، جان تازهای گرفتیم. با اینکه اکثریت قاطع مجلس با رهبری ایشان موافق بودند، اما خود حضرت آقا بهشدت اصرار داشتند که از پذیرش این مسئولیت معاف شوند. حتی پشت تریبون قرار گرفتند و از هیئت رئیسه و اعضای خبرگان خواستند که این بار سنگین را روی دوش ایشان قرار ندهند! در مقابل، اعضای برجسته خبرگان رهبری از جمله مرحوم آیتالله مشکینی قبول این مسئولیت را امری الهی، شرعی و ملی میدانستند. سرانجام موضوع رهبری حضرت آقا به رأی گذاشته شد و ایشان با اکثریت قاطع آرای اعضای خبرگان مسئولیت رهبری را به عهده گرفتند.
با انتخاب ایشان گویی بار سنگینی از روی دوش همه برداشته شد و نقشههای شوم دشمنان که تصور میکردند با رحلت امام، شیرازه کارها از هم میگسلد، نقش بر آب گردید. نگرانی مردم برطرف شد و همه امیدوار شدیم که پس از رحلت امام، زمام امور به دست فردی مدیر، شجاع، آیندهنگر و سیاستمدار افتاده است که میتواند راه امام را بهدرستی ادامه بدهد.
آیت الله محسن مجتهد شبستری:
انتخابی تاریخی، مؤثر و انقلابی
در جلسه 14 خرداد68، نام بعضی از مراجع تقلید هم مطرح شد، ولی بنده بر اساس اطلاعی که از قبل داشتم، از جا بلند شدم و پیشنهادم راعلنی مطرح کردم و خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی که جلسه را اداره میکرد، گفتم: «بنده شنیدهام حضرت امام در باره آیتالله خامنهای مطالبی را فرمودهاند که حضرتعالی در جریان هستید. لطفاً آن مطالب را بازگو کنید.» ایشان خطاب به حاضرین در جلسه گفت: «آقای شبستری این را میگوید. بازگو کنم؟» اکثر افرادی که در جلسه حضور داشتند گفتند بهتر است بازگو شود. آقای هاشمی گفت: «حاج احمد آقا میگفت: من خدمت امام نشسته بودم و تلویزیون آقای خامنهای را در سفر به کره شمالی نشان میداد. به امام عرض کردم: ایشان رئیسجمهور شایستهای است. امام فرمود: ایشان برای رهبری هم شایستگی دارد. یک بار هم خود من خدمت امام عرض کردم با عزل آقای منتظری ما در رهبری دچار مشکل خواهیم شد و امام فرمودند: آقای خامنهای هست، مشکلی پیدا نخواهید کرد» آیتالله موسوی اردبیلی هم شهادت داد این حرف را از حاج احمد آقا شنیده است.در هر حال درادامه این سخن، بحثهای بیشتری هم صورت گرفتند و سرانجام نوبت به رأیگیری رسید و جز چند نفر معدود، ایشان با اکثریت قاطع به رهبری برگزیده شدند. خاطرم هست آقا پیش از رای گیری، پشت تریبون رفتند و فرمودند: «من آمادگی ندارم و قبول نمیکنم!» و کمی هم از اینکه برخلاف میل ایشان چنین مسئولیت سنگینی را به دوششان قرار میدهیم، ناراحت بودند. حاضران مخصوصاً مرحوم آیتالله آذری قمی گفتند: مسئله تمام شده است و باید قبول کنید. آقا به آیتالله آذری قمی فرمودند: «اگر من حکمی بکنم، شما قبول میکنید؟» ایشان گفتند: «من شرعاً مکلف هستم که قبول کنم!»
و به این ترتیب قبل از اینکه پیکر پاک حضرت امام را به خاک بسپاریم، جانشین ایشان توسط مجلس خبرگان انتخاب شد که اقدام بسیار تاریخی، مؤثر و انقلابی بود.
آیت الله محمد مومن قمی:
خیلی بیشتر از حد قانونی به ایشان رأی دادهاند!
درآن جلسه-به رغم وثوقی که همه اعضا به علم وعدالت حضرت آیت الله خامنه ای داشتند- مطالبی که باعث شدند تصمیم ها درباره ایشان قطعی شوند، یکی مطلبی بود که از قول حاج احمد آقا نقل شد. ایشان گفته بودند: یک وقتی که آیتالله خامنهای در مقام رئیسجمهور به کره شمالی رفته بودند، شب با امام تلویزیون تماشا میکردند و حاج احمد آقا گفته بودند: آقای خامنهای بهراستی شایستگی ریاست جمهوری را دارند. امام فرموده بودند: ایشان برای رهبری هم صلاحیت دارد.
مطلب دیگر را آقای هاشمی نقل کردند که پس از عزل آیت الله منتظری، ایشان با اصرار به امام گفته بودند: ما نگران هستیم، چون کسی را نداریم و امام فرموده بودند: «چطور ندارید؟ همین آقا خامنهای!» وقتی این دو مطلب عنوان و نام حضرت آقا برده شد، ایشان بهشدت اعتراض کردند و فرمودند: من قبول نمیکنم! حتی پشت تریبون هم آمدند و گفتند: حاضر نیستند این منصب را بپذیرند! بعد هم مطالبی برای تبیین دیدگاه خودشان گفتند، ولی البته کسی به اعتراض ایشان گوش نداد و مجلس خبرگان با اکثریت قاطع به رهبری ایشان رأی داد. مرحوم آقای آذری قمی از جا برخاستند و گفتند: شما برای رهبری نظام صلاحیت دارید و بیهوده نفی صلاحیت خود را نکنید! آقای خامنهای با کمال تواضع پرسیدند: «اگر من حکمی بکنم، شما میپذیرید؟» آقای آذری قمی گفتند: «قطعاً! حکم ولی امر است و من شرعاً موظف هستم که بپذیرم!»
در رأی دادن به تعیین رهبری، باید سهچهارم اعضای خبرگان حضور داشته باشند و رأی بدهند. آن روزها اعضای خبرگان 83 یا 84 نفر بودند و طبق این قانون باید 63 نفر رأی میدادند. بنده منشی هیئت رئیسه بودم و رأیها را شمردم و دیدم بیش از چهارپنجم یعنی خیلی بیشتر از حد قانونی به این مسئله رأی دادهاند.
آیت الله محمد یزدی:
در میان فقها، کسی را اعلم از ایشان نمیبینم
درآن روزها به حکم حضرت امام، ما درجلسه شورای بازنگری قانون اساسی به کار اصلاح موادی از این قانون مشغول بودیم. با وخیم شدن حال مزاجی حضرت امام، حضرت آیت الله خامنهای و آقای هاشمی رفسنجانی معمولاً برای عیادت ایشان میرفتند، اما جلسات بازنگری قانون اساسی همچنان ادامه داشت و مسئولیت اداره آن را به عهده بنده گذاشته بودند. بنده گزارش کار را به حضرت آقا که رئیس شورای بازنگری بودند، میدادم و بهتدریج آشنایی و رابطه ما نزدیکتر شد. پس از ارتحال حضرت امام، مجلس خبرگان با فاصله کوتاهی ایشان را به عنوان رهبر انتخاب کرد.
حضرت آقا انصافاً در بسیاری از زمینههای علمی و فقهی، از دیگران قویترند و استدلالهای ایشان، انصافاً قانعکننده است. بنده غالباً روزها به رادیو و درسهای بعضی از آقایان گوش میدهم. یک بار یکی از آنان بحثی را مطرح کرد که حقیقتاً ناراحت شدم و دو صفحه هم جواب نوشتم و گفتم: حتماً به آن آقا بدهند! شیوه علمی و استدلالی حضرت آقا، حقیقتاً با بسیاری از آقایان قابل قیاس نیست.و اما در موضوع اعلمیت، به اعتقاد بنده اعلمیت که فقط به ابوابی مثل روزه، حج، جهاد و... مربوط نمیشود، بلکه اعلمیت باید در اداره جامعه و هرآنچه که مسلمین دراین باره بدان نیازمندند، نمود و بروز داشته باشد. با چنین معیاری بنده کسی را اعلم از ایشان نمیبینم. این را خدمت خودشان هم عرض کردهام. یک بار ایشان به بنده فرمودند: «اینقدر از من حمایت نکنید!» عرض کردم: «چرا؟» فرمودند: «چون به من نزدیک هستید، حمایت شما از من درست نیست!» عرض کردم: «چشم»، ولی از آن به بعد بیآنکه نامی از ایشان ببرم همچنان حمایت کردم.