علی-الف در وبسایت رادیو فردا نوشت: محمدرضا عارف ضمن سقوط آزاد، شکست سنگینی را تجربه نمود. فاصله زیاد آراء وی با لاریجانی موقعیت سیاسی وی برای قرار گرفتن در مناصب ارشد سیاسی را متزلزل ساخت. عارف با اصرار غیرمنطقی و اشتیاق زیاد به نشستن بر کرسی ریاست و همچنین کمتجربگی سیاسی نه تنها به خودش آسیب زد بلکه لطمات سنگین و چه بسا ترمیمناپذیری به فراکسیون اصلاحطلبها نیز وارد ساخت. وی میتوانست با دوراندیشی و اجتناب از بیتدبیری و نزدیکبینی سیاسی ریاست را به لاریجانی واگذار کند و در عوض ریاست فراکسیون اکثریت مجلس را به دست آورد و آن را پایهای برای ارتقای سیاسی خود در آینده قرار دهد. کنارهگیری عارف در انتخابات ریاست جمهوری 92 که تقریباً به وی تحمیل شد، باعث بزرگنمایی در خصوص وی شد و فرجام آن در 9 خرداد مشخص گشت.
وی ادامه میدهد: ناکامی در انتخابات هیئت رئیسه، اصلاحطلبان را در وضعیت سختی قرار داد. آنها با بالا بردن انتظارات مدعی اکثریت مجلس بودند و در روز 9 خرداد متوجه خطای محاسبه فاحش و ذوق زدگی از نتیجه انتخابات شدند. در اصل آنها با تصمیم غلط در انتخابات هیئت رئیسه موقت مجلس خودزنی کردند. آشنایی حداقلی با پیچ و خمهای سیاست ایران نشان میداد اتکا به منتخبانی که شماری از آنها فاقد مشی و سمتگیری سیاسی هستند، برخی گمنام بوده و تعداد دیگر در اصل نیروهای اخراج شده و قرضی رقیب بودند، نمیتوانست سرمایه جریانی به حساب بیاید.
در ادامه این عضو فراری دفتر تحکیم تاکید کرده است: «بزرگان اصلاحطلب در بیرون از مجلس به جز چهرههای معدودی نیز تحتالشعاع «پیروزیگرایی» بعد از انتخابات قرار گرفتند و قوه تشخیص درست را از دست دادند. قابل درک است اصرار عارف آنها را در شرایط دشواری قرار داده بود.
مشکل بزرگتر بحران اعتمادی است که در روابط آنها با بدنه اجتماعیشان پدید آمده است. همچنین رایدهندگان به فهرست امید از اینکه به سرعت از جایگاه اکثریت به اقلیت تنزل پیدا کردهاند، سرخورده میشوند.
متهم کردن برخی از منتخبان لیست امید به خیانت و عدم تعهد مشکل آنها را حل نمیکند.»