تحلیل نتایج انتخابات هفتم اسفند، یکی از چالشی ترین مباحث موجود در فضای سیاسی-رسانه ای کشور طی ماه های اخیر بوده است. حجم اظهارنظرهای متناقض پیرامون این مسئله، بیش از آن است که فرصت بحث پیرامون آن در این مجال مهیا باشد. ولیکن در یک جمع بندی کلی شاید بتوان تمامی تحلیل ها را در سه گروه جای داد. اول؛ گروهی که قائل به پیروزی قاطع اصلاح طلبان در سراسر کشور بودند. این گروه از همان ابتدا سعی داشتند با تهرانیزه کردن تمام کشور و ایجاد یک جنگ روانی وسیع، فضا را برای پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات دور دوم آماده نمایند. نشریات زنجیره ای اصلاح طلب، قریب به اتفاق تحلیلگران اصلاح طلب و فعالان سیاسی حزب کارگزاران را بایستی در این گروه جای داد. بخش دیگری از تحلیل ها، قائل به پیروزی اصولگرایان بودند. مدعای این افراد علاوه بر یکسان بودن تقریبی تعداد نامزدهای اصلاح طلب و اصولگرای مجلس دهم، قرار گفتن برخی از چهره های اصولگرا در لیست موسوم به امید بود. حضور افرادی همچون کاظم جلالی و بهروز نعمتی در لیست امید تهران، خود به خود نیاز جناح اصلاحات به بهره گیری از این چهره ها را نشان می داد و مستند ادعای این گروه به شمار می رفت.
بخش سوم تحلیل ها نیز قائل به یک رقابت پایاپای بود. پرویز امینی، جامعه شناس سیاسی کشور را باید در رده ی این افراد جای داد. امینی معتقد بود انتخابات هفتم اسفند، «کامیابی و ناکامی توأمان» برای «همه بازیگران» را در پی داشته است. حالا و با نزدیک تر شدن به زمان برگزاری انتخابات هیئت رئیسه مجلس دهم، بار دیگر بازار تحلیل ها پیرامون پیروزی یا شکست جریان های سیاسی در انتخابات مجلس دهم داغ است. در این میان، محمدرضا عارف و علی لاریجانی به عنوان دو نامزد اصلی پست ریاست مجلس، سرگرم رقابت پنهان و آشکاری با یکدیگر هستند. عارف که به مرد انصراف های انتخاباتی شهره است، این بار گویا خیال انصراف از رقابت با لاریجانی را ندارد. وی اخیراً گفته است:« من نمیدانم که برای ریاست مجلس چگونه باید اعلام کنیم که کاندیدای نامزد ریاست مجلس هستم!، اما در عین حال حتماً کاندیدا میشوم و در فضای رفاقت و دوستی به رقابت خواهیم پرداخت.»
نکته ی قابل توجهی که در همین اظهار نظر صادقانه جناب عارف به چشم می خورد، عدم آشنایی حداقلی وی با سازوکارهای حاکم بر مجلس است. مسئله ای که می تواند نقش مهمی در عدم انتخاب وی به عنوان رئیس مجلس آینده از سوی نمایندگان بازی کند. با این حال؛ اگر اصلاح طلبان چنان که نشریات زنجیره ای شان در چند ماه اخیر در بوق و کرنا کرده اند، اکثریت قاطع مجلس را از آن خود کرده باشند، جناب آقای عارف نباید نگرانی خاصی برای رئیس شدن داشته باشد. مسئله اما به همین سادگی ها هم نیست. چنان که پیش از این اشاره شد، برخی از اعضای لیست امید، نه اصلاح طلب، که اصولگرایان نزدیک به علی لاریجانی بوده اند. طبیعتاً این افراد علیرغم حضور در لیست موسوم به امید، در رقابت بین عارف و لاریجانی، لاریجانی را ترجیح خواهند داد. علاوه بر این، نمایندگان مستقل نیز در یک ارزیابی منصفانه، لاریجانی را به عارف ترجیح خواهند داد. لذا مسئله ی انتخاب رئیس مجلس در فضای کنونی، به صورت قابل توجهی پیچیده می نماید.
چنانکه محمدرضا عارف نیز در جریان گفتگوی اخیر خود با روزنامه شرق، با اشاره به رای ندادن بخشی از اعضای لیست امید به وی می گوید:« ما از همان ابتدا هم به صورت آگاهانه در فهرست خودمان افرادی را گذاشتیم که میدانستیم در اصلاحات تعریف نمیشوند و به خاطر این افراد خیلی هم در مقابل جوانان خودمان هزینه دادیم و روی شخص من هم خیلی فشار بود. جوانهای ما توجیه نمیشدند که چرا باید این افراد در فهرست ما باشند. اما بحث ما همان منافع ملی و ائتلاف فراگیر بود. این خیلی روشن بود و ما میدانستیم که برخی از این افراد در هنگام انتخاب رئیس حتما به ما رأی نمیدهند و درواقع بهازای هر یک نفر از آنها ما دو رأی از دست میدادیم؛ چون یک رأی از ما کم میشد و یک رأی به رقیب ما اضافه میشد.» در مقابل؛ سیدحسین نقوی حسینی رئیس کمیته هفت نفره اصولگرایان در مجلس دهم، از یارگیری اصولگرایان از اعضای لیست امید خبر داده است. وی می گوید:« ما بیش از 170 عضو داریم و مطمئنا فراکسیون فراگیر، فراکسیون اکثریت خواهد بود.»
نقوی حسینی در پاسخ به این سوال که آیا از لیست فراکسیون امید یارگیری داشته اید، پاسخ مثبت داده می گوید:« بحث ما بر سر لیست ها نیست بلکه کسانی که به اصول و ارزش ها اعتقاد دارند می توانند عضو فراکسیون فراگیر باشند.» وی در ادامه با بیان اینکه حضور لاریجانی در فراکسیون فراگیر قطعی است، گفته است:«آقای لاریجانی بر تشکیل فراکسیون واحد فراگیر تاکید دارند.» همه ی این واقعیات میدانی، تردیدهایی قابل توجه را در مسیر رسیدن ریاست مجلس دهم به اصلاح طلبان ایجاد کرده است. طرفه آنکه برخی تحلیلگران و افراد ذی نفوذ جبهه اصلاحات نیز بر اساس همین شواهد میدانی، به آقای عارف توصیه کرده اند تا نامزد ریاست مجلس نشود. غلامحسن کرباسچی از آن جمله است. وی در جریان گفتگو با شرق، مخالفت خود با نامزدی عارف برای ریاست مجلس را ابراز داشته، با حالتی کنایه آمیز می گوید:« من حدود ٢٠ سال است که تا به حال آقای لاریجانی را جز در یکی دو مجلس فاتحه ندیدهام. کاری هم با آقای لاریجانی نداشتم و قبل از آن هم کاری نداشتم. با آقای عارف هم همینطور. با ایشان هم صحبتی نداشتهام. از دور سلاموعلیکی داشتهایم. اما اگر ١٤٦ نفر مصمم هستند به آقای عارف رأی دهند، خب ایشان رئیس میشود!»
مسئله اما اینجاست که 146 نفر مورد نظر آقای کرباسچی پیش از این بالغ بر 160 نفر بوده و در نشست اخیر فراکسیون امید، به 106 نفر تقلیل یافته است! البته محمدعلی وکیلی در همین زمینه طی گفتگویی درباره علت کاهش تعداد منتخبان حاضر در نشست دوم فراکسیون امید نسبت به نشست اول گفته است:«حضور 105 نفر در نشست دوم به معنای ریزش یا کاهش اعضای فراکسیون نیست! بلکه علاوه بر 166 منتخبی که براساس لیست امید به مجلس راه یافتند برخی اصولگرایان میانه رو و مستقلها نیز اعلام تمایل کردند به فراکسیون امید بپیوندند و اساسنامه فراکسیون نیز طوری تنظیم شده که برای عضویت آنها محدودیت ایجاد نمی کند.» وی با بیان اینکه نعمتی و جلالی نیز جزء فراکسیون امید محسوب می شوند مگر آنکه خود اعلام انصراف کنند گفته است:«در آمار 166 نفری اعضای فراکسیون امید٬ نام خانم مینو خالقی و منتخب مردم بندر لنگه هم بود که با این تفاسیر عدد یاد شده دستخوش تغییر خواهد شد.»
تأکید-بخوانید التماس- وکیلی برای باز بودن راه حضور بهروز نعمتی و کاظم جلالی در فراکسیون امید و رای دادن به ریاست دکتر عارف! در حالی صورت می گیرد که این افراد در جریان نشست اول این فراکسیون نیز حضور نداشته و اتفاقاً به همین دلیل، مورد اعتراض شدید مصطفی کواکبیان قرار گرفته بودند. کواکبیان در جریان نشست مذکور گفته بود:«کسی که با لیست امید رای آورده و میثاق نامه امضا کرده نباید در فراکسیون دیگری برود و این بی تعهدی پذیرفتنی نیست!» بررسی مجموع نظرات و واقعیت های میدانی پیرامون انتخابات هیئت رئیسه مجلس دهم، ما را به این نتیجه می رساند که اصلاح طلبان به صورت آشکاری از احتمال شکست خود بیمناک هستند. در مقابل؛ اصولگرایان نیز مصداق پیروزی یا شکست در انتخابات مجلس دهم را تعیین رئیس مجلس معرفی می کنند. در این میان؛ بر خلاف حمایت خاتمی و قاطبه اصلاح طلبان از نامزدی عارف برای ریاست مجلس دهم، عباس عبدی باز هم ساز ناکوک می زند.
تحلیل عبدی اما چندان دور از واقعیت نیست. خصوصاً اینکه علی لاریجانی توانایی قابل توجهی در لابی با منتخبین جدید و مستقلین برای راضی کردن آنها به ریاست خود را داراست. عبدی با بیان اینکه شکست ناشی از کسب کرسی ریاست، میتواند تمام دستاوردهای عینی و روانی سیاسی 7 اسفند و 10 اردیبهشت را از میان ببرد و روحیه دوبارهای را در اردوگاه جناح مقابل ایجاد کند، می گوید: «تأکید بر نامزد اصلاح طلبان دقیقا همان اشتباهی خواهد بود که در انتخاب شهردار تهران در سال 92 رخ داد. تأکید بر نامزدی فرزند آقای هاشمی موجب اتحاد سه گروه فراکسیون اصولگرایان شورای شهر مقابل اصلاح طلبان شد و در نهایت، وی رای نیاورد، در حالی که دو جناح از سه جناح اصولگراهای شورای شهر حاضر بودند با اصلاح طلبان درباره شهردار به توافق برسند» گویا جناب عبدی بر خلاف پدرخوانده های اصلاحات، به قدرت معجزه لابی و گره گشایی قابل توجه آن، اعتقاد بیشتری دارد. پدرخوانده های اصلاحات اما گویا عجله بیشتری برای بازگشت به صحنه دارند و نمی خواهند فرصت ریاست مجلس دهم را به علی لاریجانی بسپارند.
جالب آنکه دکتر پرویز امینی، تحلیلگر سیاسی نزدیک به اصولگرایان نیز در این مورد با عبدی هم رای بوده است. وی پیش از این گفته بود: «تکلیف اکثریت و بالتبع مدیریت مجلس، به احتمال قوی از طریق سازوکار «لابی» انجام خواهد شد. سازوکار لابی نقش مؤثری در شکل دادن به فضای مجلس و اداره مجلس آینده خواهد داشت که البته از این بابت برای لاریجانی یک مزیت و برای امثال عارف یک محدودیت محسوب میشود. امثال عارف چندان با «معجزه لابی» در سیاست آشنا نیستند اما لاریجانی خصوصا زمانی که باهنر کنارش بود، نشان داده است که با این زبان در سیاست عمیقا آشناست.» هر چه هست، فضای کنونی بیش از هر چیزی، نشان دهنده پروپاگاندای دروغین رسانه های اصلاح طلب در زمینه ی تسخیر مطلق مجلس دهم توسط غربگرایان است. دروغی که می تواند با انتخاب علی لاریجانی به ریاست مجلس، به روشن ترین شکل ممکن، عینیت یافته، گام اول، دوم و گام های بعدی اصلاح طلبان را تا حد زیادی بی معنا کند. باید منتظر ماند و دید!