عصر ایران درباره ناکامی پروژه هاشمی در انتخابات هیئت رئیسه خبرگان مینویسد: مهمترین هدف هاشمی نرسیدن برخی چهرههای سیاسی به مجلس خبرگان بود. یعنی هاشمی برای خارج کردن نیروهای مخالفان قدرتمند خود از مخالفان معتدل استفاده کرد. تقریباً همه میدانستند که آیتالله موحدی کرمانی و یا دری نجفآبادی در مجلس آینده براساس استراتژی هاشمی حرکت نخواهند کرد اما برای آیتالله مهم این بود که آیات «یزدی- مصباح و جنتی» به مجلس خبرگان راه پیدا نکنند. بر همین اساس میتوان گفت هدف هاشمی از مجلس خبرگان پنجم نه ریاست آن بلکه خارج کردن منتقدان اصلیاش از خبرگان بود. نامزد نشدن او به خوبی حکایت از این معنا دارد.
نویسنده در عین حال با اذعان به یک اتفاق مهم مینویسد: مسئله دومی که باید به آن اشاره کنیم این است که هاشمی و طرفدارانش باید قبول کنند که او دیگر مقبولیت سابق را در نزد حوزههای علمیه و علمای بلادی که به مجلس خبرگان راه پیدا کردهاند ندارند. در گذشته کسی در خبرگان توان رقابت با هاشمی را نداشته است اما حالا چه اتفاقی افتاده که خود هاشمی در دوره چهارم خبرگان به آیتالله یزدی رقابت را واگذار میکند و نامزد منتسب به او در مجلس پنجم به آیتالله جنتی میبازد. به نظر میرسد که روحانیون مجلس خبرگان به دلیل مواضع هاشمی بعد از سال 88 از او دلخور هستند و حتی بر این باور هستند که او دیگر آن انقلابی سابق نیست.
عصر ایران خاطرنشان کرد: هاشمی قبل از سال 88 در سال 86 توانست با کسب 41 رأی از مجلس چهارم در مقابل آیتالله جنتی که 34 رأی آورده بود، رئیس مجلس خبرگان شود. سال 87 نیز هاشمی با 51 رأی (در مقابل 26 رأی آیتالله یزدی) در ریاست مجلس خبرگان ابقا شد. مواضع هاشمی در این سالها باعث شده است کسانی که هاشمی را یک مجتهد سیاسی تمام عیار میدانستند، از او فاصله بگیرند. قرار ندادن نام هاشمی در فهرست جامعه مدرسین در انتخابات خبرگان پنجم به خوبی حکایت از این معنا دارد.
درباره بند اول تحلیل عصر ایران که برای خالی نبودن عریضه است، باید خاطرنشان کرد که اگر آیتالله یزدی در مجلس خبرگان پنجم 47 رأی داشت تعداد آرای آیتالله جنتی به 51 نفر افزایش یافته است و اگر مجلس خبرگان از حضور امثال حضرات آیات یزدی و مصباح محروم شده، اما به جای آن بزرگواران، نیروهای انقلابی بیشتری- خلاف امید و آرزوی انگلیس و آمریکا و برخی جریانهای همسوی داخلی- به مجلس خبرگان راه یافتهاند و خبرگان پنجم انقلابیتر شده است. در عین حال باید پرسید چرا برخی محافل درباره امثال آیتالله یزدی و آیتالله مصباح، خط انگلیس را دنبالهروی میکنند؟!