علما و افراد زیادی طی روزهای گذشته در برائت از کار نابخردانه فرزند آیت‌الله هاشمی در رسمیت دادن به فرقه ضاله بهائیت و عکس یادگاری وی با اعضای این فرقه سخنرانی کردند، اما خلاف همه این افراد صادق زیباکلام در سخنانی بی‌پرده و در دفاع از فائزه هاشمی کار ناشایست و جاهلانه وی را به قابل ستایش توصیف کرده! و در آخر هم به طرفداری از فرقه ضاله بهائیت برخاسته و طبق معمول همیشه علیه سیاست‌های نظام اسلامی سخن‌پراکنی کرده‌ است.

 

در ابتدا زیباکلام کار فائزه را امری انسان‌دوستانه و شبیه کار دینی رسول خدا دانسته و گفته‌ «در روایات اسلامی به کرار شنیده شده که روزی رسول‌الله(ص) از محلی رد می‌شدند، کافری از بالای پشت بام بر سر ایشان شکمبه گوسفند می‌ریختند و بعد یک روز که پیامبر از آنجا بر طبق معمول عبور کردند دیدند از این کافر خبری نیست؛ متوجه می‌شوند که وی بیمار است و به عیادت او می‌روند. حال اینکه خانم هاشمی به عیادت هم بند خودش که چندین ماه با او در یک سلول به سر می‌برده رفته است، نباید محلی از اعراب باشد.» اما در پاسخ به اظهارات وی و با بیان چنین مثالی باید گفت؛ در دوره قبل از اسلام تمام آدم‌ها امی، بت‌پرست و کافر بودند و رسول خدا برای هدایت بشریت و جذب آنها به سوی دین اسلام و نشان دادن چهره رحمانی دین خدا این عمل اخلاقی و زیبا را انجام می‌دادند، اما پس از آنکه به رسالت رسیدند با تمام کفاری که قابل اصلاح نبودند تا سرحد نابودیشان وارد پیکار شدند و جنگیدند؛ حال در کجا روایت داریم که رسول خدا هنگام زخمی شدن‌ دشمنان در جنگ‌ با آنها به عیادتشان می‌رفت!

آیا غیر از این بود که پیامبر(ص) پس از فاصله گرفتن از آنها، حتی از خدا برایشان پس از درخواست هدایت، طلب مرگ و لعن می‌کردند، همانگونه که خدا در قرآن آنها را لعن فرستاده است. البته اینکه این خانم در شان و مرتبه حتی پایین‌ترین کنیزان آن حضرت هم نیستند که بخواهیم این قیاس مع‌الفارق را بزنیم و آن را به یک کار فرهنگی تشبیه کنیم هم جزئی از ماجراست؛ اما آیا این خانم در مملکت سمتی جز یک زندانی سیاسی دارد که بخواهد با مفارقت و ملاطفت برای جذبشان به نظامی که خود و خانواده‌اش نسبتا پایبند به آن نیستند، استفاه کند.

البته بماند که عیادت و انتشار عکس با یکی از اعضای فرقه ضاله بهائیت چیزی جز دشمنی با اسلام و جنگ علنی با انقلاب و عقاید انقلاب نیست و نوعی تبلیغ برای این فرقه ضاله و فتنه‌انگیز است که سابقه بهائیت حتما برای همه به خصوص آقای زیباکلام و خاندان هاشمی روشن است.

آقای زیباکلام در جایی دیگر در دفاع از این خانم گفته‌: «خانم فائزه هاشمی به دیدار کسی رفتند که 8 ماه با او در یک سلول بوده است؛ یعنی ابتدایی‌ترین کاری که یک انسان می‌تواند در حق یک انسان دیگر انجام دهد ایشان کرده است. اگر وی به دیدار هم سلولی و هم‌بندش صرفاً به خاطر اینکه افکار و عقایدشان مخالف هم است نمی‌رفت آن وقت بود که جای گلایه داشت و جای این بود که خانم هاشمی را آماج حملات قرار دهند.» ما از این گفته‌ها توجیه نشدیم اما واضح است این خانم با هم‌رتبه و هم‌عقیده خود در زندان خو گرفته و شاید به دلیل اطلاعات ناقص از دین اسلام تا حدودی هم جذب هم‌بندی خود و پذیرفتن عقاید وی شده است و البته ناگفته مشخص است و می‌دانیم وی برای پیشبرد اهداف تلافی‌جویانه خود در رابطه با زندانی بودن خود آن هم به جرم فتنه‌گری و سیاسی این کار را کرده است نه چیز دیگر، وگرنه چرا به دیدار یک خانواده ایثارگر و یا شهید که شأن اجتماعی و مرتبه معنوی او را بالا می‌برد نمی‌رود که این هم برمی‌گردد به عقاید ضاله‌پرستی برخی از افراد!

عالیجناب همه فن حریف این روزهای اصلاحات در جایی دیگر گفته‌ «هنوز مشخص نیست که بهائیان در ایران به چه دلیل حق تحصیل و حق کار کردن ندارند و باید در زندان باشند؟ آیا صرفاً به دلیل این است که عقاید و افکارشان با ما متفاوت است؟ آیا می‌توان یک فردی را به جرم یا اتهام داشتن افکار و عقایدی مغایر با اعتقاد دینی خودمان به زندان بیندازیم یا اجازه تحصیل به او ندهیم یا به او اجازه کار در مملکتش ندهیم و سایر فشارها و محدودیت‌هایی که ما برای بهایی‌ها ایجاد کرده‌ایم. باید گفت جناب خوش‌کلام در آمریکا و برخی از کشورها هم دانشجویان ما را به جرم ایرانی بودن و مسلمانی اخراج می‌کنند و شما صدایی از نای «همه‌طرف‌چرختان» برنمی‌آید و البته در دهه‌های اخیر تحریم‌های ظالمانه به خاطر عقاید استکبارستیزی ما ایرانی‌ها که به هرچیزی ربط داده می‌شود هم بماند... و همه دنیا می‌دانند چه شخصیت‌هایی نظیر مطهری‌ها و طالقانی‌هایی را که به خاطر عقاید پاک اسلامی ترور نکردند و چه دانشمندان هسته‌ای نظیر احمدی‌روشن و شهریاری‌ها را به خاطر عدم پیشرفت مملکت اسلامی ما به شهادت نرسانده‌اند... و حال که نظام به آنها لطف کرده و مثل مهمان در کشور نگاه‌داشته‌ و فقط در برخی موارد که جرم سیاسی و جاسوسی... داشته‌اند به زندان رفته‌اند اینگونه توصیف کرده‌اند.

اما اگر خیلی طالب تحصیل هستند در کشورهای مورد پذیرش آنها که کم نیستند ادامه بدهند و رشد کنند.

آقای زیبا کلام جایی دیگر حرف از شرع و اسلام زده‌اند و گفته‌اند «آیا این قبیل رفتارها بر اساس موازین شرعی صورت می‌گیرد؟ آیا رسول‌الله(ص) دستور داده بودند که هر کسی که مسلمان نشده و کافر باقی مانده او را به زندان بیاندازند؟ آیا علما و مراجع این فتوا را داده بودند که هرکس مانند ما نمی‌اندیشد باید به زندان بیفتد؟» در جواب این سوالتان هم باید گفت آری! با استناد به سخنان آیت‌الله مکارم شیرازی که گفته‌اند «این اقدام از نظر قانونی جرم بوده و قابل تعقیب است زیرا تقویت دشمنان اسلام از نظر شرعی جرم محسوب می‌شود و می‌توان مجرم را تعقیب کرد همچنین با این فرقه ضاله به این دلیل که آنها عوامل آمریکا و اسرائیل هستند، مخالف هستیم.»

پس مطمئنا بها دادن و به رسمیت شناختن فرقه‌ای ضاله که مورد غضب خدا و پیامبرش هست و به روشنی در جهت و قبله دین یهود حرکت می‌کند و نابودی اسلام در یک مملکت اسلامی را می‌خواهد، کاری خلاف شرع و البته جرم سیاسی علیه نظام است پس پر واضح است که در هیچ کجای جهان هم نمی‌توان از امکانات و منابع یک کشور علیه آن بهره برد و حال چگونه بنشینیم و ببینیم از منابع این مملکت برای نابودی نظام و اسلام بهره ببرند و طلب علم کنند و در راستای نشر افکار کاذبشان استفاده کنند.

اما در آخر باید گفت جناب زیبا کلام جهت سخن‌وری و دفاع از یک شخصیت در جامعه اسلامی و دینی صرف داشتن اطلاعات سیاسی و گفتن چند روایت از دوران پیامبر(ص) نمی‌توان شخصیتی را که راه اشتباه برگزیده و بر همه نیز مبرهن است تطهیر کرد؛ زیرا دیگر این ادعای پوچ بهائیت و دشمنی آنها را با اسلام محمدی (ص) را با یک بهایی‌پژوهی ساده می‌توان آشکار ساخت که آنها برخلاف نص صحیح قرآن اعتقاد دارند: («باب» از جمله انبیای اولوالعزم و صاحب وحی الهی است و این مقام، شبیه و نظیر حضرت موسی و حضرت عیسی و حضرت محمد (صلی‌الله علیه وآله وسلم) است که صاحب شریعتی مستقل و آیینی جدید است! )

در جایی دیگر نیز گفته‌اند «باب همان موعود مقدسی هستند که به ظهورش، وعده جمیع پیامبران قبل تحقق یافته‌است » و «از جمله مظاهر مقدسه الهیه و دارای سلطنت و اقتدار مطلقه و حائز کلیه حقوق و مزایای رسالتی مستقله است»! 

آیا شما این افکار و عقاید را پذیرفته‌اید و قبول دارید که از این فرقه و حامی آن دفاع می‌‌‌کنید؟ آیا این برای خودتان بد نیست و به شخصیت سیاسی و دینی شما ضربه نمی‌زند! و یا هنوز هم به نوشتن یک کتاب در مورد مشروعیت اسرائیل افتخار می‌کنید.

تعجب بنده از شما است که با این هوش سیاسی که دارید این حرف‌ها را بیان کردید، فائزه کارزشت و حرف بدتری را در دفاع از خود، از روی نادانی و یا دانایی برای ضربه زدن به نظام، انجام داد، و پدرش نیز آن را زشت دانست...!

این وسط شما را چه شده که از او دفاع می‌کنید؟ شما که به قول خودتان آزادانه تفکر می‌کنید و از شخص خاصی پیروی نمی‌کنید و دید به اصطلاح «اصلاح‌طلبی» دارید!

راستی اصلا چرا از فرقه ضاله بهائیت و حقوق نداشته آنها دفاع می‌کنید مگر نه اینکه، قتل، ترور و قساوت در اولین روزهای پیدایش بابی‌گری در میان اعضای این فرقه علیه ایرانیان آغاز شد و با مردم رفتاری وحشیانه داشتند و حتی دست و پای اسیران جنگی را می‌بریدند و به آتش می‌انداختند و قتل شهید ثالث، ترور نافرجام شیخ فضل‌الله نوری، شهادت حاج شیخ زکریا نصیرالاسلام و... که هنوز مستندات تاریخی‌اشان موجود است.

*اما در آخر باید به خانواده هاشمی هم هشدار داد که قرة‌العین دیگری در خاندان شما در حال شکل‌گیری است و خوب می‌دانید که او کیست!

«طاهره قرةالعین» یا همان فاطمه‌بیگم برغانی شناخته‌شده‌ترین شخصیت زن در آئین بهائیت است که البته پدر و مادرش هر دو مسلمان و مجتهد بودند. یکی از مشهورترین کارهای او علاوه بر پذیرفتن فرقه ضاله بهائیت و همکاری پر شور با این فرقه ضاله، کشتن پدر همسرش «شهید ثالث» و برداشتن روبنده در دورانی بود که هیچ زن مسلمانی حتی فکر دیده شدن گوشه‌ای از قرص صورتش را از مخیله‌اش هم گذر نمی‌داد، هرچند که وی عاقبت با توجه به جرایم و فسادهای مختلف همچون قتل برخی از اعضای خانواده و... در تهران به عنوان نخستین زن به جرم افساد فی‌الارض اعدام شد.

پس آقای هاشمی مراقبت کنید از خانواده و خاندان خود تا دچار این رسوایی و بی‌اعتباری در تاریخ 37 ساله انقلاب اسلامی نشوید.