پس از برجام بر شدت خصومت هیئت حاکمه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران افزوده شده است؛ گواه این امر حدود 50 اقدام ضد ایرانی است که از سوی کنگره آمریکا و کاخ سفید تدوین و بعضا به مرحله اجرا درآمده است؛ از غارت دومیلیارد دلار تا ایجاد هراس در بانکهای اروپایی برای انجام مراودات تجاری با ایران.
اما موضوع گزارش پیشرو اقدامات خصمانه آمریکا علیه ایران در چندماه اخیر که از انعقاد و اجرای برجام می گذرد نیست؛ بلکه موضوع این گزارش بررسی یکی از تاکتیکهای نخ نما شدهی آمریکاییها علیه ایران یعنی تهدید به حمله نظامی است؛ تاکتیکی که چندین سال است صرفا در حد یک بلوف باقی مانده و به مرحله اجرا در آمدنش تقریبا محال است.
تاکتیک پوسیده تهدید ایران به حمله نظامی
تاکتیک پوسیده تهدید ایران به حمله نظامی که هرازچندگاهی با عبارت مضحک «همه گزینهها روی میز است» از لسان مقامات آمریکایی خارج می شود، اگر چه بنا به استنادات و برآوردهای استراتژیک در صحنه عمل تحقق ناپذیر است، اما مع الاسف به محرکی برای ترساندن برخی داخلی ها تبدیل شده است و با سیری در مواضع و اظهارات برخی افراد در داخل که از قضا صاحب کرسی مسئولیت نیز هستند در می یابیم که تهدیدات دروغین و پوشالی آمریکاییها در باور آنها ریشه دوانده!
اینکه اظهارات رئیس جمهور یک کشور اروپایی در دیدار با مسئولان کشورمان مبنی بر اینکه ایران در معرض حمله نظامی از جانب آمریکا و متحدانش بود که برجام مانع آن شد؛ به دستمایهای برای مسئولان کشورمان برای دفاع سینه چاکانه از برجام تبدیل شود، به هیچ وجه برای امنیت و شناساندن اقتدار کشور، مطلوب نیست.
همانطور که مقام معظم رهبری در نامه تایید مشروط برجام مرقوم فرمودند، انعقاد این سند صرفا برای رفع تحریمهای ظالمانهای بود که از سوی غربیها در طول چندین سال به مردم ایران تحمیل شده بود؛ بنابراین اینکه چنین القاء کنیم جمهوری اسلامی ایران از بیم و هراس حمله نظامی آمریکا به برجام پناه برد بسیار خفت آمیز است و این امر هیچگونه قرابتی با راهبرد کلان کشورمان در بُعد نظامی و امنیتی ندارد.
رویکرد ایران در قبال آمریکا؛ نه امید و اعتماد و نه بیم و هراس
بنابراین آن دسته از مسئولانی که در داخل نسبت به آمریکا حالت «خوف و رجا» ایجاد کردهاند، باید بدانند که ملت ایران بواسطه بیش از 60 سال خیانت و جنایت نه امید و اعتمادی به آمریکا دارد و نه بیم و هراسی از تهدیدات توخالی آن.
اما اگرچه ترجیع بند نطقها و سخنان مقامات آمریکایی چه پیش و چه پس از برجام، تهدید ایران به حمله نظامی بوده است، اما محال بودن آن به دلایل زیادی که خود تهدیدکنندگان آمریکایی نیز به آن واقفند، محرز و عیان است.
مقابله با مکتب اسلام راستین، استراتژی کلان آمریکا
پس از فروپاشی شوروی، مقابله با مکتب اسلام راستین که به اذعان و تصریح استراتژیستهای آمریکایی در نظام جمهوری اسلامی ایران متبلور و متجلی است، به اولویت نخست سردمداران جبهه استکبار تبدیل شد؛ «ساموئل هانتیگتون» استراتژیست برجسته آمریکایی، در نظریه «برخورد تمدنها» اسلام را تنها مکتبی معرفی میکند که میتواند نحله لیبرال دموکراسی را به چالش بکشاند.
آمریکاییها در طول 37 سال اخیر برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی به حربههای زیادی متوسل شدهاند؛ از تحریم و فشار اقتصادی تا فروش انواع و اقسام تسلیحات به کشورهای جیره خوار و کوچک تابع خود در منطقه؛ اما آمریکایی ها به جز یکبار در اوایل انقلاب هیچگاه جرات گسیل نیروها و ادوات خود را برای جنگ با ایران نداشتهاند؛ اگر چه سیاستمداران آنها در کاخ سفید و کنگره بارها لاف حمله به ایران را زده اند، اما این اقدام هیچگاه تحقق نیافته و به دلایلی هم که برای آمریکایی ها عیان است، تحقق نخواهد یافت.
دلایل آمریکا و اذنابش برای خودداری از حمله به ایران
نخستین دلیلی که آمریکایی ها و اذناب منطقهای شان از جمله صهیونیستها را حتی از فکر تجاوز به ایران بازمی دارد، مبهم بودن ابعاد پاسخ ایران است؛ در سال 2008 که جورج بوش رئیس جمهور جنگ طلب آمریکا در آخرین ماه های جلوسش بر کرسی ریاست کاخ سفید با همراهی صهیونیست ها قصد تجاوز به ایران را داشت؛ تئوریسین های نظامی آمریکایی او را از این اقدام احمقانه بازداشتند و به او فهماندند که تاوان حمله به ایران بشدت سهمگین خواهد بود.
11 هزار موشکی که انتظار متجاوزان را میکشند
در همان سال که بحث حمله به ایران در آمریکا مطرح شده بود، روزنامه آمریکایی " کریستین ساینس مانیتور" به مقامات آمریکایی هشدار داد که ایران قادر است در دقیقه نخست آغاز هر جنگی علیه آن، 11 هزار موشک شلیک کند و نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه را به مسلخ بکشاند.
همچنین شورای روابط خارجی واشنگتن در گزارشی به مقامات آمریکایی گوشزد کرد ناوگان دریایی ایران مجهز به انواع ناوشکن، زیردریایی، صدها قایق تندرو و مجهز به موشک دریایی با بُردهای مختلف و همچنین موشکهای پیشرفته "زمین به دریا" است که قادرند هر هدف دریایی در خلیج فارس و دریایی عمان را نابود کنند.
در گزارش این شورا همچنین قید شده بود که ایران هزاران موشک از انواع مختلف در اختیار دارد که مهمترین آنها شهاب 1، 2 و3 است که با 2000 کیلومتر برد قادرند هر هدف و پایگاه آمریکایی را در خلیج فارس، نابود کنند و حتی میتوانند اسرائیل را هدف قرار دهند.
نفوذ منطقهای ایران و هراس آمریکا
اما یکی دیگر از مولفه های بازدارنده که آمریکاییها را حتی از فکر تجاوز به ایران میترساند، نفوذ منطقهای این کشور است؛ از منظر آمریکاییها ایران با رهبری جنبشها و نهضتهای مقاومتی در سطح منطقه به بزرگترین هدایت کنندهی جنگهای نامتقارن علیه آمریکا تبدیل شده است.
زمانیکه جرج بوش پسر رئیس جمهور سابق آمریکا چنین وانمود می کرد که قصد حمله به ایران را دارد، یکی از استراتژیستهای آمریکایی که در طراحی نقشه حمله های قرن بیست و یکمی این کشور نقش پررنگی داشت، به پرزیدنت بوش گوشزد کرد که «به محض حمله آمریکا به ایران منافع آمریکا در خاورمیانه چه مستقیم، چه غیرمستقیم به سرعت هدف قرار خواهد گرفت»؛ او همچنین به جرج بوش این را هم گفت که «از فکر منحصر ماندن حمله به ایران به صورت هوایی بیرون بیاید و بداند ایرانیها در صورت تجاوز آمریکا را جنگ زمینی و دریایی می کشانند و در آن صورت هیچ چیز قابل پیش بینی نیست».
"کاسپار واینبرگر" رئیس پنتاگون در دولت ریگان زمانی گفته بود که «تا خشکاندن همه ریشه های ایران از پای نخواهیم نشست»؛ سخن وی که به انواع و انحاء مختلف از سوی سایر سیاستمداران آمریکایی نیز مطرح شده است، بدان معناست که آمریکاییها، جمهوری اسلامی را بزرگترین مانع بر سر راه برنامههای استکباری خود میدانند و برای مقابله با آن به تمام حربهها از جمله حمله نظامی متوسل میشوند و اینکه آنها در طول 37 سال از انجام اقدام نظامی علیه ایران عاجز ماندهاند، موضوعی است که برای واشنگتن و سردمداران جنگ طلبش چندان خوشایند نیست.
کالین پاور وزیر خارجه اسبق آمریکا در آذر ماه سال گذشته که لطیفه مضحک و خنده دار حمله عربستان به ایران در برخی محافل مطرح شده بود، طی مصاحبهای گفت:« در صورت رویارویی مستقیم عربستان با ایران، سعودیها فرصت نمیکنند حتی تلفن را بردارند تا از آمریکا تقاضای کمک کنند».
اما به غیر از نفوذ و وجاهت و وزانت منطقهای ایران و همچنین توانمندیهای اغلب ناشناخته نظامی این کشور، آمریکاییها دلایل دیگری نیز برای احتراز و اجتناب از حمله به ایران دارند؛ از جمله اینکه آن ها معتقدند حمله نظامی به ایران، اعتبار بینالمللی آمریکا را مخدوش میکند و به ایران مجوز می دهد که در مسیر نظامی کردن پروژه هستهای خود گام بردارد؛ همچنین برخی تئوریسنهای آمریکایی اعتقاد دارند که حمله نظامی آمریکا، مردم ایران را حول نظام جمهوری اسلامی کاملا متحد میکند و پروژه های جنگ نرم آنها را کاملا عقیم میسازد.