ریاست مجلس شورای اسلامی در کنار بحث برجام و البته سخنان سیف در این رابطه به یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه در سپهر سیاست ایران تبدیل شده است. میز ریاست در بهارستان شاید به اندازه ریاست قوه مجریه و قضائیه اهمیت نداشته باشد، اما ریاست مجلس سودایی نیست که بتوان از آن چشمپوشی کرد.
ریاست مجلس میتواند در حوزههای گوناگون به لابی مطمئنی برای گروههای سیاسی تبدیل شود و در کنار این لوایح و تصمیمات مجلس را در مسیر خاصی هدایت کند. کما اینکه در دوران تصویب برجام علی لاریجانی، رئیس مجلس نهم با تمام توان جلوی مطرح شدن انتقادات مخالفان را گرفت و طرح مرتبط با برجام در مدت زمان 15 دقیقه به تصویب رسید.
این مسئله بدون کمک لاریجانی امکانپذیر نبود و از همینرو است که ریاست مجلس نه تنها گزینه مورد توجه گروههای گوناگون بلکه به شدت بعضاً مورد توجه دولت است. حضور یک رئیس مجلس همسو با دولت میتواند به دولت برای حرکت در مسیر دلخواه کمک شایان توجهی کند. با این حال به نظر میرسد که بهرغم اینکه انتخاب رئیس مجلس کمی سهل و بدون هیچ مشکلی به نظر میرسید، اما حالا کمی معادلات پیچیدهتر به نظر میرسد.
معادلاتی که پیچیده شد
یکی از عواملی که سبب شده است کمی معادلات مرتبط با انتخاب رئیس مجلس پیچیدهتر شود، سهمخواهی اصلاحطلبان در خصوص ریاست مجلس شورای اسلامی است. راهیابی فراتر از انتظار اصلاحطلبان به مجلس شورای اسلامی در جریان انتخابات هفتم اسفندماه سبب شده است توان آنان برای رایزنی در خصوص تأثیرگذاری بر انتخابات مجلس افزایش یابد.
این بالا رفتن توان چانهزنی منجر به افزایش مطالبات اصلاحطلبان از ریاست مجلس به خصوص در موضوعاتی شده که مورد توجه بدنه اجتماعی اصلاحطلبان است. کما اینکه سرمقالهنویس نشریه صدا به صراحت این نکته را مدنظر قرار داد که در صورتی از ریاست لاریجانی بر مجلس شورای اسلامی حمایت میکند که لاریجانی برخی از مطالبات اصلاحطلبان به خصوص در موضع حصر را مدنظر قرار دهد. اصلاحطلبان از توان لاریجانی برای مذاکره در سطوح بالای نظام با خبرند، اما نکته اصلی اینجاست که آیا لاریجانی حاضر است برای ریاست مجلس خود را گرفتار تقاضای غیرمعقول اصلاحطلبان کند. به نظر میرسد که فعلاً پاسخ لاریجانی به این سؤال منفی است. نکته دیگر در این رابطه وجود شخصیتی به نام عارف است که در طول دو سال تاریخ پرفراز و نشیبی را در جریان اصلاحات پیشرو دارد و حالا هم سهم خود را از نقشآفرینیهای خود طلب میکند.
ما عارف را میخواهیم
عارف را میتوان همچون سرباز در صفحه شطرنج سیاست ایران فرض کرد. سربازی که در بدترین شرایط میشود مهرهای باارزش و هر وقت به تهخط رسید با یک مهره دیگر تعویض میشود. در انتخابات 92 شاهد بودیم که عارف با یک تماس تلفنی از صحنه حذف میشود و در انتخابات 94 هم هنوز دو ماه مانده به شروع مجلس جدید روزنامههای زنجیرهای فضا را برای قربانی کردن وی آغاز کردند. شاید یکی از اصلیترین دلایل چنین مسئلهای این نکته باشد که اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری 1392 بهرغم همه شانتاژهای خبری مبنی بر تأثیرگذاری رئیس دولت اصلاحات بر عرصه انتخابات با واقعیتی به نام بدنه نحیف اجتماعی اصلاحات مواجه شدند. البته این بدنه نحیف به معنای نابودی آن نیست بلکه منظور از آن، این است که اصلاحات در پیوند با هاشمی و روحانی اعتبار خود را از دست داده و زیر سایه آنها در حال زیست سیاسی است. گرایش به سمت مردی که روزگاری وی را عالیجناب سرخپوش مینامیدند و زیر سایه تکنوکراتها قرار گرفتن خبر از وضعیت بغرنج رأی واقعی اصلاحطلبان میداد. رأی ناپلئونی روحانی و چند دسته بودن آن هم نشان داد اتحاد تاکتیکی اعتدال و اصلاحات به تنهایی قدرت بسیج رأی ندارد. انتخابات مجلس و رأی به لیستی که سهمیهای بودن را در نگاه اول به بیننده ارسال میکرد، نشان داد اصلاحات به تنهایی حرفی برای گفتن ندارد و برای حضور در ساخت قدرت مجبور به عبور از ارزشهای خود است. از سوی دیگر دولت نیز چندان تمایلی به قدرت گرفتن اصلاحطلبان ندارد و سران اصلاحات نیز به خوبی این را میدانند، بنابراین سعی دارند با رفتار مطابق میل دولت از افتادن فاصله بین اعتدال و اصلاحات جلوگیری کنند. بنابراین شاهد هستیم که برای رسیدن به این هدف حتی از قربانی کردن عارف هم ابایی ندارند.
از اینرو است که محمدرضا خاتمی در گفتوگو با روزنامه شرق به صراحت به این نکته اشاره میکند که شاید بهتر باشد عارف به سود لاریجانی کنارهگیری کند، اما طی چند روز اخیر برخی چهرههای اصلاحطلب موجی را آغاز کردهاند که جریان اعتدال و اصلاحات بر سر ریاست عارف به توافق رسیدهاند.
علی صوفی، رئیس ستاد ائتلاف اصلاحطلبان تهران در گفتوگو با تسنیم، درباره مخالفت برخی از اصلاحطلبان، نظیر اعضای حزب کارگزاران با ریاست عارف بر مجلس دهم شورای اسلامی، گفت: صددرصد مخالف این تفکر هستم و این موضوع را تکذیب میکنم، اصلاً موضوع به این شکل نیست که گفته میشود، چون اصلاحطلبان همچنان روی موضع خودشان برای ریاست عارف هستند. توافق برای ریاست مجلس دهم بین سران اصلاحات، آقایان هاشمی، روحانی و رئیس دولت اصلاحات صورت گرفته و توافق این بوده و هست که کرسی ریاست مجلس آینده از آن عارف باشد.
شاید یکی از دلایل انتشار چنین خبری اقناعسازی بدنه اجتماعی خود برای راضی شدن به کنارهگیری عارف است. تبلیغات سنگین اصلاحطلبان بعد از انتخابات مجلس مبنی بر اینکه ما پیروز مطلق انتخابات بودیم باعث رشد و تثبیت یک دیدگاه غلط احساسی همانند انتخابات سال 1388 در بین هواداران اصلاحات شده است. بنابراین اصلاحطلبان از سویی باید با واقعیت عرصه سیاسی و کنارهگیری عارف کنار بیایند و از سوی دیگر تلاش کنند به این سؤال بدنه خود پاسخ دهند که اگر ما پیروز مطلق انتخابات بودهایم پس چرا باید به اعتدالیها و لاریجانی باج بدهیم و عارف را از صحنه حذف کنیم.
بزرگترین چرخش سیاسی چند سال اخیر
گرچه این نکته هم باید مورد توجه قرار بگیرد که شاید انتشار چنین اخباری با این هدف صورت بگیرد که علی لاریجانی برای پذیرش درخواستهای اصلاحطلبان تحت فشار قرار بگیرد. بالاخره نمیتوان این نکته را از یاد برد که حفظ ریاست مجلس برای لاریجانی حیاتی است. با این حال نقش دولت هم در انتخاب رئیس مجلس حیاتی است.
واقعیت این است که به دلیل عملکرد دولت در حوزه اقتصادی سازمان رأی روحانی به شدت در انتخابات پیشرو آسیبپذیر شده است. به همین دلیل عدم ریاست عارف در مجلس و حضور وی در انتخابات آینده میتواند به شدت بدنه اجتماعی روحانی را با خطر انشقاق روبهرو کند.
شاید دولت و شخص روحانی با تمام علاقهمندی خود به لاریجانی به این گزاره هم بیندیشند که با حمایت از ریاست عارف حمایت صددرصدی اصلاحطلبان از خود را برای انتخابات ریاست جمهوری قطعی کند. اتفاقی که اگر روی دهد میتوان آن را از بزرگترین چرخشهای سیاسی در طول چند سال اخیر نام برد. چرخشی که احتمال آن چندان دور از ذهن نیست.
مطلب فوق مربوط به سایر رسانهها میباشد و خبرگزاری فارس صرفا آن را بازنشر