نگاهی به رویکرد و مواضع اکبر هاشمی رفسنجانی در سالهای اخیر، نشان میدهد که وی به انحاء مختلف به دنبال ایجاد شبهه و تشکیک در مسائل اساسی انقلاب اسلامی بوده است. بیان خاطرات دو نفره از حضرت امام و نسبت دادن مواضعی کاملا متضاد با دیدگاههای اصولی امام خمینی(ره) که تنها شاهد آن هم خود هاشمی بوده و همچنین اتحاذ مواضع سئوالبرانگیز و انحرافی پیرامون مسائل مهم مربوط به منافع ملی مانند آنچه در رابطه با قدرت موشکی و دفاعی کشورمان از سوی وی بیان شد و... همگی بیانگر تلاشهای رفسنجانی جهت ایجاد تشکیک در مسائل مبنایی و بدیهی مربوط به کشور و منافع ملی است. مواضعی که بیان آنها از سوی هاشمی بدون تردید هزینههای فراوانی را بر دوش مردم و نظام تحمیل کرده و تبعات زیادی برای کشور دارد. اما اینکه هاشمی رفسنجانی با چه انگیره و اهدافی چنین مباحث جنجالی را طرح میکند؛ سئوال بسیار مهمی است که در ادامه تلاش میشود مورد بررسی قرار بگیرد:
قلب واقعیتها برای تطبیق آنها با خواستههای شخصی
از جمله دلایلی که هاشمی سعی میکند واقعیتها را تحریف کند، تطبیق آنها با خواستههای شخصی اوست. وی به خوبی میداند که مواضع و سخنان مسلم حضرت امام و اصول مبنایی جمهوری اسلامی را نمیتواند بدون تحریف در اختیار اهداف و خواستههای خود قرار دهد. لذا راهحل او برای بکارگیری حضرت امام و اصول انقلاب اسلامی جهت نیل به اهداف موردنظرش، تحریف این اصول است. پرواضح است که اگر قرار باشد مواضع و دیدگاههای مسلم حضرت امام(ره) که به کرات از سوی ایشان بیان شده و در صحیفه نیز وجود دارد، مبنای قضاوت قرار بگیرند، هیچگاه از بین آنها خواستههای رفسنجانی بیرون نمیآید و وی نمیتواند با تمسک به آنها، اهداف مورد نظرش را دنبال کند. تردیدی نیست که از دیدگاههای امام خمینی (ره) هیچگاه رابطه با آمریکا و نفی مقابله با استکبار استنباط نمیشود. لذا فردی چون هاشمی راهحل را در این میبیند که با خاطرهسازی دو نفره از امام، دیدگاههای ایشان را با خواستههای موردنظر خودش تطبیق دهد.
القای عدول جمهوری اسلامی از اصول اولیه خود
علیرغم هزینههای فراوانی که هاشمی رفسنجانی به کشور و نظام تحمیل کرده، نمیتوان مدعی شد که وی به دنبال براندازی جمهوری اسلامی است؛ اما آنچه واضح است این که، عملکرد و رویه او در طول سالهای اخیر به گونهای بوده که آشکارا نشان میدهد جمهوری اسلامی با همان اصول و آرمانهای اولیهای که بر اساس آنها انقلاب اسلامی به وقوع پیوست و این نظام شکل گرفت در حال حاضر برای هاشمی قابل تحمل نیست و وی بیش از هر چیز به دنبال کالبد جمهوری اسلامی فارغ از محتوای انقلابی اولیه آن است. همین امر موجب شده تا رفسنجانی به طور مستمر مبانی و اصول اساسی انقلاب و نظام که شاکله اصلی سیرت جمهوری اسلامی مبتنی بر آنهاست را زیر سئوال ببرد و با تشکیک در آنها به دنبال تغییر جهتگیریهای اساسی جمهوری اسلامی است. با توجه به مواضع اخیر رفسنجانی با جرأت می توان گفت وی به دنبال تغییر سیرت جمهوری اسلامی در عین حفظ صورت آن است. در واقع هاشمی موقعیت خود را نه در جامعه انقلابی که در فضایی میبیند که اصول اولیه انقلاب و آرمانهای مدنظر امام دیگر محلی از اعراب نداشته باشند. بر همین اساس تلاشهای وی برای تغییر و تشکیک در این اصول در همین راستا قابل تحلیل است.
پیام به غربیها و جلب نظر بیشتر آنها
یکی از مهمترین عواملی که موجب شده هاشمی رفسنجانی به این صراحت مباحث مربوط به منافع ملی را زیر سئوال ببرد، تلاشهای وی برای جلب اعتماد بیگانگان است. زیر سئوال بردن قدرت دفاعی و موشکی کشور و القای بی نیازی کشور به این مسئله به قدری غیرعقلانی و در تقابل با منافع ملی است که فقط کشورهای متخاصم از چنین اقدامی توسط یک مسئول کشور دیگر خرسند میشوند. با توجه به دیدگاههای هاشمی که نسبت به جلب نظر دولتهای غربی اعتقاد خاصی دارد و کلید حل مسائل مختلف را در ارتباط با غربیها میداند؛ بیان اینگونه مباحث را باید از جمله تلاشهای وی جهت جلب نظر آنها دانست. در واقع هاشمی رفسنجانی با توجه به مسئولیتی که در نظام دارد به دنبال این است تا پیام خاصی را در رابطه با سیاستهای کلان جمهوری اسلامی -حتی در رابطه با مسائل مهم دفاعی- به کشورهای غربی ارسال کند و بدین شکل توجه آنها را در شرایطی که دولت یازدهم نیز روی گشودهای در قبال غرب از خود نشان داده، بیش از پیش جلب کند. وی بدینگونه میخواهد به طرف غربی پیام بدهد که جناح سازشکار در ایران به قدری از ارتباط با غرب خرسند است که تا این میزان حاضر است از منافع ملی خود بگذرد.
سخن پایانی
وفاداری به آرمانهای انقلاب و پایبندی به اصول اولیهای که جمهوری اسلامی بر مبنای آنها به وقوع پیوست، همچنان که قبل از شکلگیری انقلاب، هزینههایی را برای انقلابیون به همراه داشت، امروز نیز برای آن دسته از انقلابیونی که بخواهند همان مسیر را ادامه بدهند هزینهزا خواهد بود و نیاز به مقاومتهای جدی و تحمل مشقتهای فراوان دارد. همین امر موجب شده تا در طول سالهای بعد از انقلاب، برخی از چهرههایی که در ابتدا با انقلاب همراه بودهاند، به مرور از انقلابیگری خسته شوند و مسیر متفاوتی را دنبال کنند. رویه هاشمی رفسنجانی در این بین اما با پیچیدگیهای خاصی همراه بوده، وی که تحمل هزینههای وفاداری به آرمانهای اولیه انقلاب را برای خود سخت دید، به مرور تلاش کرد بجای تطبیق خود با انقلاب، انقلاب و نظام را با خواستههای موردنظر خویش تطبیق دهد و در این مسیر به انحاء مختلف سعی کرد تفسیری متفاوت و متضاد با آرمانهای موردنظر حضرت امام ارائه دهد. رفسنجانی در این مسیر به قدری تند رفت که به راحتی و آشکارا منافع ملی کشور را نیز دسمتایه اغراض سیاسی و شخصی خودش قرار داد.