ترکیهای که از پنج سال پیش زخمهای التیامنیافتهای از بحران سوریه پیدا کرده است، در حال حاضر خیالات خویش در سوریه را بر بادرفته میبیند؛ چرا که مقامات ترک پایههای حاکمیت مشروع دمشق را در خیال خویش متزلزل و رویای سقوط آن در طی چند ماه را در خواب میدیدند. اما برداشت اشتباه ترکها موجب شد که زخمهایی بر پیکره این کشور وارد آید که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره داشت:
بیش از 2 میلیون پناهجویی که به سراغ آرامش در دریای طوفانزده ترکیه هستند اما غافل از اینکه این دیار خود در آشوب فتنهانگیزی میسوزد. مردم ترکیه نیز از این حجم آوارگان سوری به اعتراض برخاستهاند اما از این مهم غافلاند که از ماست که بر ماست.
زخم دیگری از زخمهای دیگر این پیکره، سلب امنیت در مرزهای آن است. مرزهای جنوب شرق این سرزمین در آشوبی قرار گرفته است که جنگ داخلی ده ماهه ترکیه نیز این موضوع را حادتر کرده است. قرابت سیاسی بین حزب کارگران کردستان ترکیه با حزب اتحاد دموکراتیک سوریه داغی بر دردهای مقامات ترک است که توصیف این امر نیاز به مجال دیگری دارد.
کشوری که که در اوج بحران مالی در مهد سرمایهداری از رشد اقتصادی 8 درصدی بر خود میبالید، در حال حاضر به رشد 3.5 درصدی و حتی پایینتر رضایت داده است.
صنعت توریسمی که درآمد 31 میلیاردی به این کشور به ارمغان آورده بود، الان با ضد تبلیغ کشورهای فرستنده توریست مواجه شده است. به عنوان نمونه روسیه بعد از ساقط شدن جنگنده سوخوی خویش به دست ترکیه، سفر به این کشور را تحریم کرد؛ این در حالی است که روسیه از جمله کشورهایی بود که بیشترین توریست را به ترکیه راهی میکرد.
حال ترکیه بعد از دیدن چنین زخمهایی با آتشبسی روبهرو شده است که گرچه هدیهای بر این کشور به حساب میآید؛ چرا که این کشور را از باتلاق سوریه نجات میدهد اما سر ترکیه را بی کلاه میگذارد. در توضیح این موضوع بایستی گفت که در صورت فراغ بال کردهای شمال سوریه - خصوصا حزب اتحاد دموکراتیک (PYD)- از بحران سوریه، نگرانی مقامات ترک از کشیده شدن جنگ داخلی ترکیه به فراتر از مرزهای آن به واقعیت تبدیل خواهد شد. این امر در حالی است که کردهای شمال سوریه جای پای محکمی در این منطقه پیدا کردهاند و فرداروز از بازیگران اصلی در پازل پیچیده سوریه به شمار خواهند رفت. کما اینکه در حال حاضر نیز در نقش تعیینکنندهای در صفحه آشفته سوریه بازی میکنند. حزب اتحاد دموکراتیک سوریه در کانتونهای عفرین، جزیره، تل ابیض و کوبانی حضور خویش را تثبیت کرده است و کمکهای قدرتهای فرامنطقهای همچون ایالات متحده امریکا به این حزب موجب شده است که اردوغان نیز دست به اعتراض نسبت به این اقدام آمریکاییها بزند.
بنابراین در چندین هفته گذشته نیروهای مسلح ترکیه با آتش توپخانه مواضع شبه نظامیان حزب اتحاد دموکراتیک را مورد هدف قرار دادهاند. حتی بعد از توافق آتشبس مسکو و واشنگتن نیز این حملات ادامه داشت. رجب طیب اردوغان رئیسجمهوری ترکیه نیز تاکید داشته است که حملات توپخانهای به مواضع شبه نظامیان کرد یگانهای مدافع خلق (شاخه نظامی حزب اتحاد دموکراتیک) در شمال سوریه متوقف نخواهد شد و ایالات متحده آمریکا باید بین حمایت از ترکیه یا حمایت از شبه نظامیان کرد یکی را انتخاب کند.
گفتنی است که حزب کارگران کردستان ترکیه جزء لیست تروریستهای اتحادیه اروپا و آمریکا قرار دارد؛ به همین خاطر اردوغان اصرار دارد که از آنجایی که بین حزب اتحاد دموکراتیک و حزب کارگران کردستان قرابت سیاسی وجود دارد، ایالات متحده آمریکا بایستی کمکهای خویش به حزب اتحاد دموکراتیک را متوقف سازد اما نوع کنشگری آمریکا و مواضع مقامات این کشور ثابت کرده است که آمریکا به همین سادگی و به صرف اعتراض ترکها، از حزب دموکراتیک خلقها چشم برنخواهد داشت.
روسیه نیز پس از سرد شدن مناسبات بین مسکو و آنکارا که به دنبال ساقط شدن جنگنده سوخوی روسی توسط ترکیه اتفاق افتاد، برای مقابله با ترکیه تصمیم گرفت که همکاریهای خویش با کردهای شمال سوریه را افزایش دهد. به موجب همین ترکیه از طرف دو قدرت فرامنطقهای مورد فشار قرار گرفته است.
اینک ترکیه در حالت عجز تاکید میکند که تمامیت ارضی سوریه بایستی حفظ شود. تاکید نومان کورتولموش، معاون نخستوزیر ترکیه بر اینکه «دغدغۀ اصلی ترکیه حفظ سوریه به صورت یک کشور واحد و متحد است» گویای واقعیتی است که مقامات ترک را از جدا شدن گروههای مختلف قومی خصوصا کردها نگران می¬سازد؛ چرا که تمامیت ارضی در ادبیات سیاسی این روزهای ترکها به معنی عدم قدرت گرفتن کردها بهویژه حزب اتحاد دموکراتیک سوریه در شمال این کشور است که به ادعای مقامات ترکیه شاخه-ای از حزب کارگران کردستان ترکیه شمرده میشود.
حال داوداغلو بر آمدن به ایران اصرار داشت تا دست خالی کشور خویش از آتش¬بس سوریه را با منافع مشترکی که با ایران در برابر تهدید تشکیل حاکمیت کردی در شمال سوریه دارد، پر سازد و به نظر می¬آید که در این بین بده بستان¬هایی در قضیه سوریه بین تهران و آنکارا انجام گیرد.
با این حال نبایستی فراموش کرد که تهران از پنج سال گذشته بر مشروعیت حاکمیت دمشق تاکید کرده است و در حال حاضر که آنکارا از زخمهای برداشته خود احساس خسران دارد و منافع ملی خویش را به دنبال حاکمیت نسبی کردهای شمال سوریه در خطر میبیند، به یاد آورده است که کشوری نیز در جوار خویش به همسایگی دارد که در این باره منافع مشترک دارند. ترکیه همان کشوری است که اندیشه سقوط حکومت مشروع بشار اسد و حاکمیت اخوانیها در این کشور را در سر میپروراند اما در حال حاضر به این نتیجه رسیده است که بایستی در سیاست خارجی خویش قدری تامل کند.
بیشک اگر منافع مشترک بین تهران و آنکارا در شمال سوریه متصور نبود، تغییر رفتار ترکیه به سختی ممکن بود اما در حال حاضر عجز این کشور از کردهای شمال سوریه موجب شده است که در سیاست خارجی خویش نسبت به ایران و سوریه با احتیاط بیشتری گام بردارد.