گروه سیاسی- روند تحولات حاکم بر منطقه غرب آسیا در سال های اخیر، بیش از هر چیزی باعث آشکار شدن مرزهای مبهم بین جریانات فکری مختلف در متن دنیای اسلام شده است. روند این جبهه بندی های شفاف منطقه ای، خواه ناخواه، تاثیرات قابل توجهی را بر فضای داخلی ایران بر جای گذاشته است.
به گزارش افکارخبر، یکی از نتایج ملموس و حداقلی این شرایط جدید، پیوستن علنی بسیاری از چهره های روشنفکر جامعه، به صف حامیان علنی نهادهای انقلابی -و در مقیاسی کلان تر، نظام جمهوری اسلامی- بوده است. در یکی-دو سال اخیر، بسیاری از چهره های به ظاهر روشنفکر، خطر طعنه های احتمالی دوستان و همکاران خود را به جان خریده، با تمجید از امنیت موجود در کشور عزیزمان، به حمایت آشکار از نظام مظلوم و مقتدر جمهوری اسلامی پرداخته اند. همه اینها نشان می دهد که موضوع امنیت، در حال حاضر، تبدیل به یکی از دغدغه های روزانه شهروندان ایرانی شده است. مردم ایران بی شک از اینکه گروه وحشی داعش را تنها در فیلم های پراکنده در سطح صفحه های اینترنتی و شبکه های اجتماعی موبایلی می بینند، بسیار خرسند و شکرگزار هستند.
خطر گروه های تروریستی، امروز دیگر مصداق سخن گفتن از توهم توطئه نیست. نهادهای امنیتی کشور بارها خبر انهدام گروه های تروریستی و کشف و ضبط سلاح های آنان را اعلام کرده اند. در این فضا، طبیعتاً توهین اخیر روزنامه قانون به رزمندگان سپاه، می تواند مصداق یک گاف بزرگ رسانه ای-انتخاباتی باشد. چه اینکه هر عقل سلیمی تایید می کند در فضای کنونی، نمی توان با توهین همزمان به حافظان امنیت کشور و حمایت تلویحی از داعش و حامیان آن، رای مردمی را به دست آورد که قدر امنیت موجود در کشور را به خوبی می فهمند. توهین اخیر روزنامه اصلاح طلب به سپاه پاسداران مصداق اتم حکایت دم خروس و قسم حضرت عباس است. واقعیتی که نشان می دهد نمی توان منویات درونی خود را برای همیشه از دید عموم مردم پنهان کرد. البته برداشت نویسنده یادداشت حاضر از تبعات توهین خائنانه این روزنامه زنجیره ای به سپاه، طبیعتاً از سوی یک ناظر بیرونی ارائه می شود. اما منطقی که اجازه چاپ و انتشار چنین مطلبی را در یک روزنامه داخلی-و نه انگلیسی!- می دهد، یقیناً مبتنی بر یک فهم متفاوت از عرصه سیاسی و انتخاباتی کشور است و پرداختن به آن، خالی از لطف نخواهد بود.
رصد تاریخ فعالیت های سیاسی اصلاح طلبان به خوبی می تواند جواب چرایی انجام چنین انتحار سیاسی را در روزهای نزدیک به انتخابات مجلس نشان دهد، انتخاباتی که به اذعان کارشناسان سیاسی کشور، تاثیر مهمی در رقم زدن آینده سیاسی ایران خواهد داشت. اول آنکه نگاه اصلاح طلبان به عرصه انتخابات های برگزار شده در سطح جمهوری اسلامی، همواره آخرالزمانی و مبتنی بر منطق هستی-نیستی بوده است. بدین معنا که بنا بر توهم تغییر ساختار جمهوری اسلامی، همواره سعی کرده اند هر انتخابات برگزار شده را قدم مهمی در راستای رفرماسیون آرمانی خود و پناه بردن به آغوش حامیان غربی داعش محسوب نمایند. ممکن است فردی اینگونه قضاوت کردن درباره کلیت جبهه اصلاح طلبی را تخطئه کند، ولیکن این دوستان باید به یاد داشته باشند که تمامی اصلاح طلبان همواره سعی کرده اند خود را به افکار و رفتارهای خائنانه محمد خاتمی پایبند تلقی کرده، او را به عنوان اصلی ترین نماد اصلاحات، مطرح کنند. از این رو در چنین فضایی، می توان تمامی اصلاح طلبان را با همین منطق یکسان، قضاوت کرد.
حاکمیت چنین نگاهی بر فعالیت های سیاسی اصلاح طلبان در مقاطع زمانی مختلف-و از جمله انتخابات پیش رو- تنها یک نتیجه را در پی خواهد داشت و آن چیزی جز تفاوت فاحش بین اولویت های مردم و سیاسیون اصلاح طلب نیست. لذا اصلاح طلبان اصولاً اولویتی برای امنیت قائل نیستند تا بخواهند حرمت پاسداران آن را پاس بدارند! آنچه بیش از هر چیزی برای آنان اهمیت دارد، خلق فضاهای هیستریک و احساسی و دامن زدن به ترسیم دوگانه های تصنعی و اولویت های کاذب برای افکار عمومی جامعه است. شکل گیری و پر رنگ شدن این دوگانه های خلق الساعه و تزئینی، اگر برای مردم ایران آب نداشته باشد، برای اصلاح طلبان حتماً نان خواهد داشت. اصلاح طلبان در حالی می خواهند با شعار مجلس حامی دولت، اهداف سیاسی خود را در انتخابات پیش رو عملی نمایند که حسن روحانی خود هم به وضوح از نتایج عینی شکل گیری برجام در حوزه اقتصاد کشور سخن نگفته است. آنچه واقعیت دارد، رکود سنگین و ادامه دار حاکم بر اقتصاد کشور و ورشکستگی بیش از 15000 کارگاه و کارخانه در طی یک سال اخیر است. سوال این است که اصلاح طلبان می خواهند به نهایی شدن کدام اهداف در حال تحقق دولت روحانی کمک کنند؟!
اولویت های اصلی مردم ایران در فضای کنونی، معیشت، اقتصاد و امنیت است. مسائلی که هیچ کدام در اولویت های اصلاح طلبان جایی ندارند. لیست اصلاح طلبان در شهر تهران، حتی یک اقتصاددان را هم در خود جای نداده است. از طرفی، مواضع روز اصلاح طلبان در زمینه امنیت ملی کشور گویای همه چیز است. سوال این است که چگونه می توان از اصلاح طلبان توقع کمک به امنیت ملی کشور را داشت، در حالی که در کارنامه خود جز فعالیت های ضدامنیتی را به ثبت نرسانده اند. افرادی که زمانی در مجلس سوم صدام را خالد ابن ولید نامیده بودند و معتقد بودند باید به حمایت از وی برخاست، زمانی که در سال 76 دولت را در دست گرفتند، به طور متوسط هر روز یک بحران را برای کشور ایجاد نمودند. مردم استان های شرقی کشور هنوز هم خاطرات تلخ ناامنی ناشی از حضور افغان های مسلح در شهرهای خود را در دوران دولت اصلاحات از یاد نبرده اند. مجلس ششم، دیگر برگ کارنامه سیاه و ضدامنیتی اصلاح طلبان را تشکیل داده است.
افرادی که وطن فروشی را به حدی رساندند که از صحن مجلس با حامیان اصلی صدام-و بعدها داعش- در کنگره آمریکا ارتباط برقرار کردند، امروز باید هم در روزنامه های خود به لجن پراکنی خائنانه بر ضد سپاه قدس بپردازند. سوال این است که چنین افرادی چگونه خواهند توانست مطالبات اصلی کف جامعه در حوزه های اقتصادی و امنیتی را دنبال کنند؟ آیا افرادی که دل در گرو بیگانه دارند و تمام تلاش هایشان از ابتدای انقلاب تا کنون، در راستای تسلیم کشور به کدخدا بوده است، ممکن است در صورت راهیابی به مجلس، راهی جز آن را دنبال نمایند؟ عملکرد ضدامنیتی جریان اصلاح طلب در جریان انتخابات سال 88، برگ دیگری از واقعیات تاریخ سیاسی ایران معاصر به شمار می آید. به نتیجه رسیدن کودتای اصلاح طلبان در تاریخ مذکور می توانست آینده ای همچون وضعیت کنونی کشور سوریه را برای ایران رقم بزند. آینده ای که اگرچه زندگی مردم ایران را بر باد می داد، ولیکن دگراندیشان را به آرزوی دیرین هم آغوشی با دوستان لائیک و تروریست خود می رساند.
بر این اساس، جریان اصلاح طلب سعی دارد در انتخابات مذکور با شکلدهی به دوگانه های کاذب تندرو-معتدل و افراطی-اعتدالی بار دیگر شانس خود را برای رسیدن به اهداف و مطامع سیاسی از پیش تعریف شده اش آزمایش کند. عملی شدن یا نشدن این بخت آزمایی، همان قدر مهم است که امنیت ملی کشور می تواند اهمیت داشته باشد. در این مسیر آنچه می تواند بیش از هر چیزی به تداوم امنیت فعلی در سطح کشور بینجامد، حذف لیست های ضدامنیتی از برگه های رای توسط مردم است. چندی پیش رهبر انقلاب اشاره دقیقی به امنیت بخش بودن اصل انتخابات نمودند، به نظر می رسد تکمیل کننده این بیانات رهبر انقلاب که به مثابه بخش نهایی پازل امنیتی ایران به حساب می آید، رای ندادن مردم به افراد و جریانات ضد امنیت ملی در جریان انتخابات مجلس است.