خطرناکترین کار در شرایط پساتحریم، دامن زدن به مطالبات مردم و شکل دادن به خواستهای رفاهی کوتاه مدت است. البته در این شکی نیست که باید دستاوردهای رفاهی بهبود شرایط برای مردم ملموس باشد اما اگر مهاری بر آن نزنیم معلوم نیست چه می شود؟ اگر فضای کشور به سمت دامن زدن به مطالبات حرکت کند سیاستها به جای حل مشکلات اساسی و اصلاح ساختارها، به سمت کاربست سیاستهای رفاهی کوتاه مدت سوق پیدا میکند.
وی افزوده است: مثلث پسابرجام، انتظارات مردم و کاهش قیمت نفت اگر با دامن زدن فضای رسمی رسانهای به مطالبات به مربع تبدیل شود بسیار خطرناک خواهد بود. من فکر میکنم فعالان سیاسی، آنقدر در فضای خودشان محصورند که به حساسیت بالای شرایط خاص اقتصادی کشور بیتوجهند. مستقل از شرایط دشواری که پشت سر گذاشتهایم و آثار ماندگار آن، مستقل از کاهش شدید قیمت نفت و عدم پسانداز در دوران وفور، البته کاری ندارد که مطالبات مردم را بیمهار افزایش دهیم.
نیلی همچنین تصریح میکند: میتوانیم، بگوییم حال که تحریمها برداشته شده وضعیت به حالت سابق برگشته است! مثل اینست که در عرض چند ثانیه زلزلهای در جایی بوقوع میپیوندد ولی بیش از 10 سال طول میکشد که آنجا را بشود ساخت. دقیقاً درباره تحریمها هم همین است. البته شرایط پس از تحریم حتماً قابل مقایسه با شرایط تحریم نخواهد بود. اما مهم، داشتن یک سطح قابل قبول از مطالبات و وجود یک درک ملی و فراجناحی از اهمیت موضوع است.
*سوگمندانه باید بیان کرد که اگر هم قرار بوده در این میانه به چیزی «مهار» زده شود، آن، وعده و وعیدهای ریز و درشت مسئولان دولتی و اصلاحطلبان طی دو و نیم سال گذشته بوده است نه مطالبات مردم!
این صحبتهای آقای نیلی در وجه دیگر خود اگرچه درست و صحیح است اما «نوشدارو پس از مرگ سهراب» به نظر میرسند.
باید آن زمانی از مهار سخن گفته میشد که برخی عدد «180 روز دیگر» را برای دوران تحقق وعدههای پسابرجامی مطرح میکردند.
و همینطور آن زمان که عدهای مینشستند و برمیخاستند و از لزوم برگزاری «جشن هستهای» سخن میراندند.
مهار در جایی باید مطرح میشد که عدهای میگفتند حتی همین الآن هم برجام دارای دستاوردهایی بوده اما «مردم متوجه نیستند»!
و آن زمان که بیمه زنان خانهدار و قراردادهای جدید کارگری و آب خوردن و غیره همگی بسته به لغو تحریمها و برجام عنوان میشد.
از باب مثال، یقیناً آقای نیلی نیک میداند که وقتی رئیسجمهور و معاون و دستیار وی یکایک با آب و تاب، «وعده اشتغال در پسابرجام» را به مردم دادند؛ نمیتوان به ناگاه در دوران پسابرجام بیان کرد که «برای تحقق وعدهها چند سال وقت میخواهیم»، «مشغول آواربرداری هستیم»، «باید به درخواستهای مردم مهار زد» و غیره... زیرا فرد بیکار نمیتواند منتظر زمان بماند.
و اما اکنون نیز نباید شیشه را با دستمال کثیف پاک کرد و پسابرجام را به پساانتخابات و سپس به سالهای بعدی موکول کرد. بلکه باید با مردم روراست بود و بیان کرد که از اول هم چیزی به نام «مشکلات شدید معیشتی» وجود نداشته، تحریمها هیچگاه اثری بیش از 30 درصد بر اقتصاد ایران نداشتند، نرخ بیکاری در ایران فقط 6 درصد از میزان استاندارد جهانی بالاتر است و برجام هم نمیتواند نقش «لوبیای سحرآمیز» را بازی کند. (اگرچه هیچکدام از این حقایق رافع ضعف دولت محترم در مدیریت اقتصادی کشور و توجیه کننده رکود نیستند)
اکنون وقت آنست که دولت از مردم بابت وعدههای بیپایه و اساس دو و نیم سال گذشته عذر بخواهد و صادقانه بیان کند که تحلیل درستی از اوضاع اقتصادی کشور به مردم ارائه نداده است نه اینکه کسی از «مهار زدن به مطالبات مردم» سخن بگوید، دیگری از «نفهمیدن مردم» و سومی هم مردم را به باد انتقاد و استهزاء بگیرد که چرا جشن و پایکوبی هستهای به راه نیانداختهاند؟!
نیلی درست میگوید که یک مربع خطرناک و البته بادکنکی از مطالبات اقتصادی در حال شکلگیری است اما نکته آنجاست که نباید تصور کرد، خطر این مربع ترسیمی با تمدید زمان وعدهها و دگردیسی پسابرجام به پساچیزهای دیگر! مرتفع میشود.
سطح مطالبات قابل قبول مردم نه با «مهار»! که با راستگویی دولت یازدهم محقق خواهد شد.