کشف حجاب در ایران پدیدهای ناشی از آشنایی با غرب و تجددخواهی افرادی است که افکار و زندگی غربی را تجربه کرده بودند. در حالی که نخستین نشانههای کشف حجاب را میتوان در دربار ناصرالدینشاه قاجار و سپس در محافل روشنفکری مشاهده کرد، رسمیت یافتن آن به دوره دیکتاتوری رضا شاه پهلوی بازمیگردد. مسافرت رضا شاه به ترکیه جدا از آنکه فصل جدیدی در مناسبات 2 کشور گشود، تغییرات عمیقی نیز در روحیات و سیاستهای رضا شاه بویژه درباره زنان و حجاب آنان به وجود آورد. مستشارالدوله سفیرکبیر ایران در ترکیه، تأثیرپذیری رضاخان از بیحجابی زنان ترکیه را چنین توضیح میدهد:
«شبی پس از پایان ضیافت رسمی باشکوه وقتی رضاشاه به عمارت حزب خلق که محل اقامت او در آنکارا بود مراجعت کرد تا پاسی از شب نخوابید و در تالار بزرگ خانه ملت قدم میزد و فکر میکرد و گاهگاه بلند میگفت: عجب! عجب! وقتی چشمان شاه متوجه من شد که در گوشه تالار ایستاده بودم، فرمود: صادق! من تصور نمیکردم ترکها تا این اندازه ترقی کرده و در اخذ تمدن اروپا جلو رفته باشند. حالا میبینم که ما خیلی عقب هستیم مخصوصاً در قسمت تربیت دختران و بانوان؛... فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم مخصوصاً زنان اقدام کنیم». رضاخان که شدیداً تحت تأثیر بیحجابی زنان ترکیه قرار گرفته بود، این مساله را یک سال و اندی پس از سفر خود به ترکیه در آذر 1314 به محمود جم رئیسالوزرا چنین بازگو میکند: «نزدیک 2 سال است که این موضوع-کشف حجاب- سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور، دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد».
از این رو بخشنامه کشف حجاب جهت تصویب رضا شاه در تاریخ 27 آذر 1314 از طرف رئیسالوزرا به دربار فرستاده شد تا در اول دی سال دستورالعمل اجرای غیررسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال شود. رضا شاه روز هفدهم دیماه 1314 برای اعطای گواهینامه فارغالتحصیلان به دانشسرای عالی رفته بود، در حالی که ملکه ایران و دختر بزرگش بدون حجاب بودند و لباسهای اروپایی به تن کرده بودند، طی نطقی از کشف حجاب و پیشرفت زنان سخن گفت: «... شما زنها باید این روز را که روز سعادت و موفقیت شماست روز بزرگی بدانید و از فرصتی که بهدست آوردهاید برای خدمت به کشور خود از آن استفاده کنید... شما خواهران و دختران من حالا که داخل جامعه شدهاید و برای پیشرفت خود و کشورتان این قدم را برداشتهاید باید بفهمید که وظیفه شما این است که برای کشور خودتان کار کنید، سعادت آینده در دست شماست». بدین سان از فردای آن روز، بر سر کردن چادر در خیابانهای تهران ممنوع شد و دولت و سایر دستگاههای اجرایی در کشور موظف شدند برای پیشبرد این طرح در ولایات مختلف بکوشند. به همین منظور از اقدامات تبلیغاتی و انتظامی در حد وسیعی بهرهگیری شد و حتی مسؤولان در بسیاری از موارد، کاربرد قوه قهریه را نیز در اولویت قرار دادند.
از این پس برای آموزگاران و دختران دانشآموز داشتن حجاب ممنوع شد و افسران ارتش با زنانی که حجاب داشتند راه نمیرفتند. در اتوبوس زنان با حجاب را راه نمیدادند و در معابر پاسبانها از اهانت و کتک زدن به زنهایی که چادر داشتند با نهایت بیپروایی و بیرحمی فرو گذار نمیکردند. حتی بعضی مأموران بویژه در شهرها و دهات زنهایی را که پارچه روی سر انداخته بودند، اگر چه چادر معمولی نبود از سر آنها کشیده و پارهپاره میکردند و اگر زن فرار میکرد او را تا توی خانهاش تعقیب میکردند و به این هم اکتفا نکرده اتاق زنها و صندوق لباس آنها را تفتیش کرده، اگر چادر از هر قبیل میدیدند پارهپاره میکردند یا به غنیمت میبردند. تصویب و ابلاغ قانون کشف حجاب بیش از پیش جامعه روحانیت را با محدودیت مواجه کرده بود، اعتراضات علما و روحانیون و مخالفتهای گسترده مردمی را نیز در سراسر کشور و در شهرهایی نظیر قم، اصفهان و شیراز در پی داشت که مهمترین نمونه آن قیام بزرگ مسجد گوهرشاد مشهد بود. اگر چه با انتشار خبر قیام گوهرشاد در تیرماه 1314 در اعتراض به اجباری شدن پوشش و لباس غربی برای مردان، مقدمات اعتراض اجتماعی وسیعی فراهم شده بود اما فقدان رهبری منسجم و خشونت شدید حکومت از جمله عواملی به شمار میآید که نه تنها این اعتراضات را ناکام گذاشت، بلکه رضاخان را نیز مصمم به اجرای خشونتبار کشف حجاب برای زنان مسلمان ایرانی کرد.