وی همچنین در بخش دیگری از صحبتهای خود تصریح میکند: اصلاحطلبان از یکسو به این دلیل که به نظام معتقد هستند و از سوی دیگر، به این دلیل که باور دارند مردمسالاری عموماً از طریق برپایی رقابتهای انتخاباتی تحقق پیدا میکند، در هر شرایطی باید حضور جدی داشته باشند و از حقوق خود و اندیشه اصلاحطلبانهشان دفاع کنند و اجازه ندهند به دلیل برخی کملطفیها که در حق این جریان صورت میگیرد، دچار نوعی انفعال و امتناع شوند.
*اظهارات عطریانفر صحیح به نظر میرسند اما نکته آنجاست که با فتنه سال 78 و کوی دانشگاه، با فتنه مشهور سال 88 و با تحریم انتخابات مجلس نهم در سال 90 از جانب اصلاحطلبان چه باید کرد؟!
در واقع نمیتوان با شکم بزرگ جلوی واقعیت ایستاد و انتظار پنهان ماندن آنرا داشت.
پاره کردن برگههای کتاب تاریخ و شترسواری دولادولا نیز امر محال است!
3 رخداد اشاره شده را چگونه میتوان با آنچه در صحبتهای عطریانفر مبنی بر اعتقاد به نظام، رعایت قوانین و حضور در هر شرایطی، بیان شده است تطبیق داد؟!
پاسخ آن است که چنین تطبیقی ممکن نیست و حرفهای عطریانفر نیز به شرطی از اول تا آخر، اسلوب درست و منطقی خواهند یافت که در آنها گزینهای به نام عذرخواهی رسمی از بابت 3 اشتباه محرز اشاره شده نیز قرار داشته باشد.
آقای عطریانفر و سایر اصلاحطلبان ستادی یقیناً میدانند که بخش عظیمی از خسارتهای سه اشتباه بزرگ اشاره شده هنوز جبران نشده و این جبران نیز جز به دست همین اعاظم و معاریف، ممکن نیست.
اما اینکه عدم عذرخواهی رسمی و برائت همیشگی از تمام این رفتارها چه زمانی رخ خواهد داد را کسی دقیقاً نمیداند...
در این زمینه متأسفانه اخبار خوبی هم به گوش نمیرسد.
یک روز، سخنان عطریانفر درباره رعایت قوانین و حضور در هر شرایطی منتشر میشود که اساساً برگههایی مثل فتنه سال 88 و تحریم انتخابات مجلس نهم از میان آن پاره شده است، روز دیگر اظهارات محمدرضا عارف منتشر میشود مبنی بر اینکه «در سال 88 سوء تفاهمی میان اصلاحطلبان و نظام رخ داده و ما اکنون برای رفع آن سوء تفاهمها در انتخابات شرکت میکنیم»! و روز بعد هم محسن رهامی، از فعالان اصلاحطلبی که چندی قبل به رئیسجمهور روحانی توهین کرده بود؛ بیان میکند که طی دو سال گذشته با یک فرمول تخصصی و حقوقی! اقدام به اعتمادسازی کرده است!
و باز هم گویا خبری از عذرخواهی رسمی و اشاره درست جریان خاص به اشتباهاتشان در جریان فتنه و تحریم انتخابات نیست.
این بلیّه تا زمانی که جریان سیاسی خاص موضعش را نسبت به آن مشخص نکند، به مثابه یک استخوان لای زخم برای اصلاحطلبان عمل خواهد کرد.