در اینباره دکتر محمد سلیمانی، نماینده مردم تهران در یادداشتی برای رجانیوز نوشت: «اکنون نزدیک به دو سال و نیم از دولت یازدهم میگذرد و کمتر از یکسال و نیم از عمر این دولت باقی مانده است و اگر بر اساس واقعیتها صحبت شود، کمتر از یکسال از عمر مفید دولت باقی مانده است، چون که دولت در ماههای پایانی سرگرم انتخابات ریاستجمهوری میشود و عملا اداره کشور را رها میکند.
همه به یاد دارند که دولت یازدهم در شروع فعالیت در تابستان سال 1392 طیف وسیع و گستردهای از وعدهها را به مردم داد و نام خود را دولت «امید و تدبیر» گذاشت و مدعی «اعتدال» شد. همه یادشان هست که دولت مدعی شد که «ژنرالها» را به خط کرده است و مسائل کشور را در 100 روز حل میکند. اکنون که کارنامه دولت در ذهن مردم نقش بسته است، میتوان ارزیابی نمود که دولت چقدر در عمل به وعدهها موفق بوده است؟ و آیا «امید» در دل و فکر مردم ایجاد کرد یا خیر؟ و آیا تدبیر را پیشه نمود یا خیر؟ و نهایتا پیشبینی نمود دولت در یکسال باقیمانده از عمر مفید خود به کجا خواهد رفت و چه بر سر کشور خواهد آورد.
دولت در این دو سال و نیم پای را روی پا گذاشت و همهچیز را به سرنوشت مذاکرات هستهای گره زد و همه امیدها را در ظرف مذاکرات و برجام ریخت. چه شد؟ نتیجه آن شد که رکود در همه ابعاد سراسر کشور را فرا گرفت. رکود علمی، رکود اقتصادی، رکود مسکن، رکود بازار، رکود کشاورزی، رکود رفاه و معیشت، رکود نفت، رکود تولید، رکود تجارت، رکود کسب و کار، رکود... سوال این است که پس این ژنرالها چه کردند؟ نخواستند یا نتوانستند!
اگر گفته شود: آنها نخواستند و عامدا کشور را به رکود کشاندند، معنی و مفهوم بسیار بد و خطرناکی دارد. اگرچه عدهای سخت بر این باورند که دولت عامدانه کار نمیکند تا به مردم بفهماند که بدون غرب و آمریکا نمیشود کار کرد. طرفداران این نظریه استناد به عملکرد ژنرال پرستاره بیش از 20 سال وزارت نفتی دارند که با حرکات و اعمال و جهتگیریهای خود موجب شد تا قیمت نفت به حدود 30 دلار برسد. همچنین مشاور رئیسمحترم جمهور و رئیس مناطق آزاد را مثال میزنند که صنعت ایران را تحقیر کرد و اعلام داشت: صنعت ایران فقط توان آبگوشت بزباشی را دارد. یا وزیر با درجه ژنرالی «پدر صنعت» را مثال میزنند که گفت ما نمیتوانیم و بهتر است برویم مدیر از خارج وارد کنیم و در این مدت پدر صنعت کشور را درآورد تا نام پدر صنعت را برای خود انحصاری کند. یا ژنرال حوزه مسکن را مثال میزنند که فرمود مسکن مهر مزخرف است و نهایت عدم همکاری را با آن به عمل آورد و چند میلیون انسان بیگناه را گرفتار کرد و همواره وعده بیعمل داد و با امید «مسکن اجتماعی» فرار به جلو کرد و در آخر هم خواستار تعطیلی نهادهای قیمتگذار و حامی مصرفکننده شد و آنها را نهادهای کمونیستی و مارکسیستی نام نهاد....
دکتر سلیمانی میافزاید: دولت یازدهم عملا نتوانست به شعارهای خود عمل کند. امید را در دل مردم خشکاند. الان فصل انتخابات است و کمتر نامزد انتخاباتی را میتوان یافت که خود را حامی دولت بنامد و موفق شود. چون بلافاصله مورد خطاب مردم قرار میگیرد و کسی نمیتواند به صورت روشن و شفاف لیستی کوتاه از عملکرد موفق دولت در صحنه داخلی کشور ارائه دهد، چون وجود ندارد. ولی لیستها و جداول بلند بالایی از ادعاهای انجام نشده دولت یازدهم ارائه میکنند. مثلا: چرا اقتصاد در 100 روز اول که هیچ! چرا در 900 روز سامان نیافت؟، چرا ده میلیون ثروتمند شناسایی گردید ولی یارانه آنها قطع نشد؟، چرا در این بیپولی ادعایی، درب گمرکات بر روی کالاهای لوکس و بنجل باز شد؟ چرا نقدینگی کشور را از 460 هزار میلیارد تومان به 900 هزار میلیارد تومان رسید؟، چرا وام 25 میلیون تومانی خودرو از بانک مرکزی برداشته شد، ولی به همین دلیل علیه مسکن مهر شعار داده شد؟
چرا کاری شد که وزیر دولت بگوید هر پنج دقیقه یک بیکار به سیل بیکاران اضافه میشود؟، چرا در دو سال گذشته سفره مردم 20 درصد کوچکتر شد؟، چرا گفتند خزانه خالی است ولی هزینه دولت چند برابر شد؟، چرا به معیشت مردم سر و سامان داده نشد و تلاشی هم نگردید و در عوض دهها تن سیبزمینی نابود شد و حتی حاضر نشدند آن را به مستمندان بدهند؟»