وی همچنین درباره ثبت نام داوطلبان کاندیداتوری انتخابات آینده نیز اظهار کرده است: در این انتخابات بسیاری از اصلاحطلبان سرشناس با واقعبینی و خردورزی حسن نیت خود را نشان دادند و در انتخابات مجلس دهم ثبتنام نکردند، بنابراین انتظار این است که متقابلاً معدودی از اصلاحطلبان میانهرو باقیمانده بتوانند در این عرصه وارد شوند، چراکه کشور اکنون نیاز مُبرم به یک مجلس قدرتمند و کارآمد دارد که رأی قاطبهٔ ملت پشتیبان آن باشد.
*علت اینکه چرا برخی چهرههای جریان خاص تأکیداتی علیالدوام بر بحرانی جلوه دادن شرایط کشورمان دارند در ظاهر امر مشخص نیست.
قبل از فرد اشاره شده، محسن رهامی، دیگر فعال اصلاحطلب نیز در مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا مدعی فلج شدن ایران بر اثر تحریمها شده بود.
کسان دیگری از اصلاحطلبان نیز از تعابیری مثل فرو رفتن کشور به «باتلاق تحریمها»، «فروپاشیدگی اقتصاد ایران» و «طناب دار تحریمها برای کشور» استفاده کرده بودند.
این اظهارات که متأسفانه با جمله مشهور رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اِعمال تحریمها برای فلج کردن ایران انطباقی غیر قابل کتمان دارد؛ اما در واقعیت، وجود ندارند و شرایط امروز ایران نیز به هیچ وجه نشانی از بحرانی یا افلیج بودن را ندارد.
ویژهتر آنکه در اظهارات مقام اشاره شده از حزب ندا، مقولاتی مثل رکود، بیکاری و مشکلات اجتماعی نیز به تحریمها گره خورده است!
اظهارات مجلس ششمی این فرد که گویا داوطلب کاندیداتوری در انتخابات مجلس آینده نیز هست با مواضع سیدمحمدصادق خرازی، چهره محوری حزب ندای ایرانیان که عنوان کرده بود حزب ندا قصد دارد 5 هزار جنتلمن را تربیت کند در تضاد است زیرا این حرفها نه سخنان یک کنشگر سیاسیِ انقلابی در ایران است نه هیچ جنتلمنی در اقصینقاط جهان راضی میشود که اقتصاد و اجتماع کشورش را اینچنین بحران زده و تأثیرپذیر از تحریمهای دشمن جلوه دهد.
همچنین در اشاره به قسمت دوم گفتههای بالا مبنی بر اینکه اصلاحطلبان سرشناس با خردورزی در انتخابات ثبت نام نکردند نیز مشخص نیست که منظور فراهانی چیست؟!
زیرا غیر از سران فتنه، لیدر منزوی اصلاحات و چند تن دیگر؛ عمده اصلاحطلبان ستادی و مبرّز در تهران و اقصینقاط کشور، در لیست داوطلبان کاندیداتوری مجلس آینده ثبت نام کردند که البته گویا تأیید صلاحیت هم دریافت نکردهاند.
از طرفی فرایند تأیید صلاحیت نه در ایران و نه در هیچ کجای جهان نیز «حالت الّاکلنگی» ندارد که قرار باشد بین نیروهای باصلاحیت و بیصلاحیت، توازن خطی وجود داشته باشد!
تنها ملاک، صلاحیت است که باید حداقلِ تمامی شعوب آن در یک داوطلب برای شورای نگهبان محرز شود. وابستگی طیفی و جناحی و تأکید بر چیزی به نام «تعادل الّاکلنگی» در مسئله تأیید صلاحیتها، نه بر اساس عقل و نه بر اساس کارنامه شورای نگهبان، امری پذیرفتنی نیست.