در گزارش مذکور که با تیتر «اصلاح‌گری در 3 سال و 3 ماه» منتشر شده، اقدامات امیرکبیر در طول دوران کوتاه صدارت وی مورد بیان قرار گرفته است.

در این گزارش‌ آمده است: اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز شد و تا پایان صدارت کوتاه او ادامه یافت.

در این مطلب همچنین بر «اصلاح‌گرانه بودن اندیشه و افعال امیرکبیر» و «اصلاح‌گری جسورانه امیرکبیر» تأکید شده است.

محمدصادق خرازی، فعال اصلاح‌طلب و رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان، نیز به تازگی در یک میتینگ استانی در همدان گفته است: اصلاح‌طلبی تداوم راه امیرکبیر و بزرگان تاریخ ایران بوده و امیرکبیر بزرگترین مصلح ایرانی است!

به گزارش ایرنا، او همچنین اظهار کرده است: امیرکبیر به عنوان صدر اعظم شهید ایران نخستین گام‌ها را برای اصلاح ایران به کار گرفت.

 

*جریان سیاسی خاص پیش از این نیز بارها بیان کرده است که شهید میرزاتقی‌خان فراهانی یا همان امبیرکبیر چهره‌ای «اصلاح‌طلب» بوده است.

همانطور که این جریان، چندی قبل نیز در یک همایش، امام راحل را هم «امام اعتدالی» نامید و یا در زمان دیگری، یکی از چهره‌های همین جریان از این گفت که امام خمینی(ره) هم اگر هم‌اکنون در قید حیات بود، مشی اصلاح‌طلبی را اتخاذ می‌کرد!

البته نفس اصلاح‌طلبی به شرط ابتناء بر اصول، امر قبیحی نیست ولی پر واضح است که منظور چهر‌های جریان خاص از اصلاح‌طلب بودن امیرکبیر و یا اصلاح‌طلب شدن امام راحل، چیز دیگریست.

در اینجا اما به منظور تنویر افکار، بایستی به این مسئله مهم اشاره کرد که بر اساس آنچه که در کتب، اظهارات و نوشته‌های برخی اصلاح‌طلبان شاخص مشاهده می‌شود، علت اطلاق صفت اصلاح‌طلبی به امیرکبیر آن است که به زعم این افراد، شهید میرزاتقی‌خان مخالف حکومت فردی بوده و برای همین هم یک مبارز نستوه در مبارزه با استبداد ناصرالدین شاه بوده است!

افراد مذکور همچنین به کرّات از وجود چیزی به نام «استبداد دینی»! در ایران هم سخن رانده و بیان کرده‌اند که با انقلاب اسلامی سال 57، تنها استبداد خارجی از ایران رخت بربست اما «استبداد داخلی»! ماند.

و البته منظور آنها از استبداد نیز برای همگان آشکار است...

اکنون شاید مشخص‌تر باشد که چرا جریان خاص قصد دارد علی‌الدوام نسبت به اصلاح‌طلب خواندن امیرکبیر اقدام کند و از آن مستمسک بسازد.

در عین حال بایستی اشاره کرد که جریان خاص حتی در اصلاح‌طلب خواندن امیرکبیر نیز جانب واقعیت‌ها را نگاه نمی‌دارد و از بیان حقایق تاریخی و بویژه زیست دینی و شیعی شهید میرزاتقی‌خان اجتناب می‌کند.

این جریان خاص از صفات بارز این شهید از جمله اعتقاد به مدید بودن مدیریت جامعه توسط یک نفر، مبارزه با سلطه‌جویی غرب، مبارزه با آزادی‌های لجام گسیخته، عزم برای پیشرفت ایران بدون تکیه بر ممالک خارجی، اتکا به اصول دینی در فرایند اصلاح‌گری و مبارزه با فتنه‌های بزرگ کمتر سخنی به میان می‌آورد.

کما اینکه مثلاً مبارزه قاطع امیرکبیر با جریان‌های فتنه‌گر و اعدام علی‌محمد باب نه تنها در گفته‌های این جریان سیاسی خاص کمتر مورد اشاره قرار می‌گیرد بلکه حتی تقبیح هم شد!

صادق زیباکلام، فعال اصلاح‌طلب زمانی طی یک مصاحبه درباره اعدام سران فتنه بابیه توسط امیرکبیر اظهار کرده بود:

«امیر فردی مغرور متکبر بود و به هیچ وجه سیاستمدارانه و سنجیده رفتار نمی‌کرد...امیر با مخالفانش برخوردی بسیار سختیگرانه داشت، ‌رفتاری که او با نهضت بابیه داشت مثال عینی این ادعاست. امیر تمام بابی‌ها را گردن زد؛ این نکته‌ای است که به سادگی نمی‌توانیم از آن عبور کنیم. دموکراسی در رفتار امیر جایی نداشت و مخالفانش نیز از خشم او در امان نبودند…از لحاظ منش و روش امیرکبیر و رضا شاه بسیار به یکدیگر شباهت داشتند»