«دوشنبه اول فروردین 1362: ...امام سخنرانی مبسوطی در مذمت قشر مستکبر و کاخ نشین و تعریف از کوخ نشینان کردند... این سخنان به نفع مواضع ما و مجلس است.
با آقای موسوی اردبیلی قرار گذاشتیم که برای استراحت دو سه روزی مسافرت کنیم...
سه شنبه دوم فروردین 1362: قرار گذاشته بودیم برای استراحت با آقای موسوی اردبیلی به نوشهر برویم. آقای میرحسین موسوی گفتند که آنجا محل دنجی هست... بخشی از اعضای خانواده با ما بودند... معلوم شد بخشی از باغ کاخ شاه است... بچه ها را به تماشای هتل انقلاب – هایت سابق – بردند؛ می گفتند خیلی مجلل است...»
(پ ن: خوب شد که امام از کاخ نشینی مذمت کردند وگرنه واجب می شد جهت استراحت حتما سری به ویلای شاه در سن موریس بزنید.)
«یکشنبه 30 بهمن 1362: من مایلم نوشته هایی را که به چاپ نرسیده مخصوصاً فیشهای کلید قرآن توسط افراد صالحی آماده چاپ و نشر گردد. اگر دوستانم این آرزوی من را برآورند ممنونم و انشاءالله در اجر آن شریک خواهند بود. لابد دوستانم در تربیت فرزندانم - که مسئولیت تربیت آنها را به خاطر کارهای عمومی نتوانسته ام به خوبی انجام دهم - توجه مبذول خواهند نمود.»
یکشنبه 30 تیر 1370 تاسوعای حسینی: با هلی کوپتر به سد لتیان آمدیم. بچه ها هم تا ظهر کم کم رسیدند. مهدی و فاطی نیامدند. هوای خوبی دارد. عصر همراه بچه ها، خواستم اسکی روی آب یاد بگیرم. کمی دنبال قایق کشیده شدم. بدنم آمادگی برای چنین ورزشی ندارد. گرچه آسان است... یک نفر چینی پیشبینی کرده است که ساعت 8 امروز زلزلهای به قدرت 8/6 ریشتر در تهران روی خواهد داد.به همین خاطر بسیاری از مردم از تهران سفر کرده یا از خانه بیرون رفته اند.. آمدن ما به لتیان هم بیارتباط با این نیست. گرچه خودم اصلا قبول ندارم فقط به خاطر بچهها آمدم. با هلیکوپتر به سد لتیان آمدیم....
دوشنبه 31 تیر 1370: امروز عاشوراست. تا ساعت 8 و نیم صبح خوابیدم. روز را به استراحت و انجام کارهایی که با خودم به لتیان برده بودم گذراندم...
با آقای موسوی اردبیلی قرار گذاشتیم که برای استراحت دو سه روزی مسافرت کنیم...
سه شنبه دوم فروردین 1362: قرار گذاشته بودیم برای استراحت با آقای موسوی اردبیلی به نوشهر برویم. آقای میرحسین موسوی گفتند که آنجا محل دنجی هست... بخشی از اعضای خانواده با ما بودند... معلوم شد بخشی از باغ کاخ شاه است... بچه ها را به تماشای هتل انقلاب – هایت سابق – بردند؛ می گفتند خیلی مجلل است...»
(پ ن: خوب شد که امام از کاخ نشینی مذمت کردند وگرنه واجب می شد جهت استراحت حتما سری به ویلای شاه در سن موریس بزنید.)
«یکشنبه 30 بهمن 1362: من مایلم نوشته هایی را که به چاپ نرسیده مخصوصاً فیشهای کلید قرآن توسط افراد صالحی آماده چاپ و نشر گردد. اگر دوستانم این آرزوی من را برآورند ممنونم و انشاءالله در اجر آن شریک خواهند بود. لابد دوستانم در تربیت فرزندانم - که مسئولیت تربیت آنها را به خاطر کارهای عمومی نتوانسته ام به خوبی انجام دهم - توجه مبذول خواهند نمود.»
یکشنبه 30 تیر 1370 تاسوعای حسینی: با هلی کوپتر به سد لتیان آمدیم. بچه ها هم تا ظهر کم کم رسیدند. مهدی و فاطی نیامدند. هوای خوبی دارد. عصر همراه بچه ها، خواستم اسکی روی آب یاد بگیرم. کمی دنبال قایق کشیده شدم. بدنم آمادگی برای چنین ورزشی ندارد. گرچه آسان است... یک نفر چینی پیشبینی کرده است که ساعت 8 امروز زلزلهای به قدرت 8/6 ریشتر در تهران روی خواهد داد.به همین خاطر بسیاری از مردم از تهران سفر کرده یا از خانه بیرون رفته اند.. آمدن ما به لتیان هم بیارتباط با این نیست. گرچه خودم اصلا قبول ندارم فقط به خاطر بچهها آمدم. با هلیکوپتر به سد لتیان آمدیم....
دوشنبه 31 تیر 1370: امروز عاشوراست. تا ساعت 8 و نیم صبح خوابیدم. روز را به استراحت و انجام کارهایی که با خودم به لتیان برده بودم گذراندم...