خبر برای خیلی ها شوکه کننده بود؛ وزارت کشور دولت سعودی در بیانیه ای از اعدام 47 نفر به اتهام اقدامات تروریستی خبر داد که اسم آیت الله نمر باقر النمر رهبر شیعیان عربستان نیز در بین آنها قرار داشت.
احساسات جهان اسلام به ویژه شیعیان در ایران شدیدا تحت تاثیر قرار گرفت و هنوز ساعاتی از اعلام این خبر نگذشته بود که تجمع های خودجوشی در مقابل سفارت خانه های رژیم سعودی در تعدادی از شهرهای جهان شکل گرفت.
تعدادی از معترضان نیز در ساعات پایانی شب گذشته خود را به مقابل سفارت عربستان رسانده و اقدام به برگزاری تجمع اعتراض آمیز کردند، تجمعی که با شعار علیه جنایت آل سعود آغاز و بعد از مدتی به پرتاب سنگ و مواد آتش زا و همچنین ورود به سفارت رژیم سعودی انجامید.
بعد از وارد شدن تعدادی از معترضان به سفارت رژیم سعودی که اقدامی خلاف قانون محسوب می شود، برخی منتقدان این اقدام ضمن همراهی با رسانه های غربی درباره محکوم کردن جهت دار ورود به سفارت عربستان، تلاش کردند اصل ماجرای به شهادت رساندن شیخ نمر را تحت تاثیر قرار دهند.
این افراد با کنار هم قرار دادن تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سال 58 توسط دانشجویان پیرو خط امام، حمله به سفارت انگلیس در سال 90 و تعرض به سفارت رژیم سعودی (که قطعا مورد تائید و مصلحت نظام نیست) برای زیر سوال بردن اعتراضات انقلابی نسبت به اعدام آیت الله نمر استفاده کردند.
اما با مرور تاریخ به مورد قابل توجهی در حمله به سفارت خانه ها بر می خوریم؛ حمله به سفارت ایران در لندن در اردیبهشت ماه سال 59؛ اقدامی که در نهایت منجر به شهادت دو تن از کارمندان سفارت جمهوری اسلامی شد.
تا به حال سه بار بعد از انقلاب به سفارتخانه کشورهای خارجی حمله شده اما در هیچ کدام (حتی درباره لانه جاسوسی آمریکا که تعداد زیادی از کارمندان در آن حضور داشتند) صدمه ای که اتباع این کشورها وارد نشد ولی حادثه گروگانگیری در سفارت ایران در لندن که برخی آنرا تلافی شکست آمریکا در طبس می دانستند، با کشتن شدن دو ایرانی به اتمام رسید.
شروع یک بحران؛ اقدامی تروریستی برای تلافی شکست طبس
روز 10 اردیبهشت 1359، شش فرد مسلح که خود را از اهالی عرب استان خوزستان معرفی میکردند، با هجوم به داخل سفارت ایران در لندن، 26 تن از کارکنان و مراجعان را گروگان گرفته و ساختمان را به اشغال خود درآوردند.
فروردین ماه 1359 بود که شش مرد عربتبار با تابعیت ایرانی، سوری و عراقی از بغداد رهسپار لندن شدند.
آنها قبل از عزیمت به لندن تحت نظارت یک افسر بعثی به نام سامی محمدعلی که بعدها در رابطه با اقدامات تروریستی سازمان جورج حبش و به اتهام قتل نماینده الفتح در لندن تحت تعقیب قرار گرفت، در زمین تمرین تیراندازی سازمان جورج حبش در حومه بغداد تمرین کرده بودند.
سامی محمدعلی در لندن به آنها پیوست و همان اسلحهها را که از طریق پست سیاسی سفارت عراق به لندن آورده شده بود در اختیار آنها گذاشت تا پس از بررسی نقشه سفارت ایران، حمله به سفارت را آغاز کنند.
گروه مطابق قرار قبلی رأس ساعت 11 صبح روز 10 اردیبهشت 1359 به ساختمان اصلی سفارت ایران در محله پرنسس گیت لندن حمله کرده، مامور محافظ سفارت را خلع سلاح نموده و 26 نفر را به مدت شش روز به گروگان میگیرند. از این 26 نفر 17 نفر کارمندان سفارت، هشت نفر ایرانی و خارجی مراجعه کننده به سفارت و یک نفر مامور نگهبان سفارت بودند.
ردپای اسکاتلندیارد در گروگان گیری/ چرا پلیس لندن به درخواست سفارت ایران پاسخ نداد؟
از آنجا که اشغال سفارت ایران در لندن پنج روز پس از شکست حمله نظامی آمریکا در صحرای طبس رخ داد برخی خبرگزاریها آن را به عنوان اقدام تازه آمریکا و بریتانیا برای تحت فشار قرار دادن ایران و آزادی گروگانهای آمریکایی ارزیابی کردند.
اشغال سفارت ایران در حالی رخ داد که در پی تهدیدهای مکرر قبلی از ناحیه بعثیها و حمله ناموفق چند روز قبل به سفارت ایران در بیروت، دکتر غلامعلی افروز کاردار سفارت ایران در نامهای رسمی خطاب به شاخه ضد تروریست پلیس لندن تقاضای حفاظت بیشتر از سفارتخانه را اعلام کرده و روز قبل از حمله، پلیس لندن در نامهای رسمی در این مورد قول مساعد داده بود.
دو خبرنگار بریتانیایی شبکه بیبیسی تقاضای گروگانگیران را به بیرون مخابره کردند. آنان علاوه بر درخواست یک هواپیما برای خروج سالم از بریتانیا، خواستار آزادی 91 زندانی سیاسی در خوزستان (که از آن با عنوان عربستان ایران یاد میکردند) و نیز عزل سیداحمد مدنی استاندار وقت خوزستان شدند اما وزیر خارجه ایران با درخواست گروگانگیرها مخالفت کرد. همزمان گروهی از دانشجویان ایرانی مقیم لندن در اعتراض به گروگانگیری روبروی ساختمان سفارت تظاهرات و اعتصاب کردند.
در جریان این تجمع میان دانشجویان، گروهی از نیروهای راستگرا و پلیس درگیریهای پراکندهای رخ داد. همزمان در داخل سفارت هم آرام آرام تنشها میان کارمندان سفارت و گروگانگیران بالا میگرفت.
با گذشت زمان و خودداری ایران از پذیرش تقاضای گروگانگیران و مقاومت درونی گروگانهایی نظیر لواسانی و افروز، گروگانگیران تقاضای خود را به مذاکره با سه سفیر عرب (از کشورهای عراق، اردن، لیبی یا سوریه) کاهش دادند و سپس به دیدار با یک دیپلمات عرب نیز راضی شدند تا پس از آن اسلحهها را زمین بگذارند.
اسناد تازه آزاد شده آرشیو ملی بریتانیا نشان میدهد که وزارت خارجه بریتانیا از سفرای کشورهای مختلف عربی در لندن خواسته بود تا با میانجیگری و گفتوگو با اشغالگران برای کمک به حل مسالمتآمیز و بدون خونریزی ماجرا وارد صحنه شوند، ولی به جز نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین در لندن، هیچ یک از دیپلماتهای عرب حاضر به این کمک نشدند.
بر اساس اسناد آرشیو ملی بریتانیا، در فاصله اشغال سفارت و حمله نیروهای اس.آی.اس به داخل ساختمان، گروگانگیرها چند نفر از جمله یک کارمند شبکه خبری بیبیسی، یک توریست پاکستانی، یک خانم منشی سفارت، یک خبرنگار سوری و یک خانم مسئول روابط عمومی سفارت را آزاد کردند.
وقت کشی انگلیسی ها در خاتمه دادن به گروگان گیری
گروگانگیران چند بار با تعیین ضربالاجل تهدید کردند ساختمان سفارت را منفجر خواهند کرد اما با تداوم بیاعتنایی مسئولان بریتانیایی و تعویق سه باره این ضربالاجل، مهاجمان که از دیدار با دیپلماتهای عرب ناامید شده بودند وعده دادند که در صورت تداوم بیتوجهی به خواستههایشان، هر نیم ساعت یکی از گروگانها را خواهند کشت.
اولین انتخاب آنها سیدعباس لواسانی بود که خود از گروگانگیران خواست به جای دکتر عزتی استاد فلسفه و رایزن مسن فرهنگی ایران که از هراس تهدید گروگانگیران دچار حمله عصبی شده بود، قربانی شود.
بدین ترتیب گروگانگیران، عباس لواسانی دانشجوی ایرانی - که همکار بخش مطبوعاتی سفارت بود- را به ضرب 3 گلوله به قتل رسانده و جسد او را به بیرون ساختمان انداختند. با کشته شدن لواسانی، مذاکرات ماموران دولت بریتانیا برای حل مسالمتآمیز ماجرا عملاً به بن بست رسید و تصمیم برای انجام عملیات نجات گروگانها قطعی شد.
در پی این واقعه مارگارت تاچر نخستوزیر وقت بریتانیا، مسئولیت عملیات نجات را از پلیس به نیروهای ویژه بریتانیا موسوم به «کماندوهای اس.ای. اس» منتقل و بلافاصله دستور حمله به سفارت و کشتن تمامی گروگانگیران را صادر کرد.
کماندوها با ایجاد انفجارهای متعدد و استفاده از مواد دودزا و گلولههای اشکآور از چند نقطه وارد ساختمان شدند و تمام اشغالگران حتی سه تن از آنها که آشکارا تسلیم شده بودند را به قتل رساندند. در همین موقع بود که دو تن از گروگانگیران در آخرین لحظات خود را به اتاق گروگانهای مرد رساندند و آنها را به رگبار بستند که در جریان این تیراندازی سه تن به نامهای افروز، عزتی و صمدزاده زخمی شدند.
محاکمه تنها گروگان گیر بازمانده/ اطلاعاتی که هیچگاه «منتشر» نشد
تنها بازمانده گروه گروگانگیران، شخصی به نام فوزی بداوینژاد بود که در میان گروگانها دراز کشیده و پنهان شد. پلیس، علی صمدزاده کارمند اداره مطبوعات سفارت را که به شدت زخمی شده بود، به جای بداوینژاد بازداشت و بدین ترتیب از کشته شدن همه تروریستها اطمینان حاصل کرد.
بعدها گفته شد کماندوهای اس.ای.اس تروریستهای زخمی را تیر خلاص زدهاند و این موضوع احتمال قتل علی صمدزاده توسط پلیس بریتانیا را مطرح کرد. جسد صمدزاده مدت سه شبانهروز پس از قتل در محل سفارت- به همراه جسد دو تروریست- باقی ماند و در آتشسوزی بعدی سفارت و ریزش سقف آسیب زیادی دید اما حتی پس از خروج جسد از سفارت نیز کالبد شکافی دقیقی برای تشخیص علت مرگ وی انجام نشد.
با پایان گروگانگیری، دو زخمی ایرانی در بیمارستان مورد عمل جراحی قرار گرفته و مداوا شدند؛ اولی دکتر افروز بود و دومی دکتر عزتی که استاد فلسفه اسلامی در بریتانیاست.
پس از پایان یافتن ماجرای خونین سفارت ایران در لندن، دادگاهی غیرعلنی به اتهامات فوزی بداوینژاد تنها بازمانده گروه تروریستی رسیدگی کرد. در این دادگاه بداوینژاد که در هنگام گروگانگیری تنها 23 سال سن داشت، به حبس ابد محکوم شد ولی در نهایت او پس از چند بار تقاضای آزادی و رد این تقاضا نهایتا در نوامبر سال 2008 و پس از تحمل 28 سال از زندان آزاد و زندگی جدیدی را با هویتی جدید در بریتانیا آغاز کرد.
بنابر این گزارش، گروگان گیری سال 1359 در سفارت ایران در انگلیس که چند ماه بعد از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران رخ داد، منجر به شهادت دو دیپلمات ایران شد در حالی که در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا دانشجویان پیرو خط امام با دیپلمات های بازداشتی رفتاری انسانی از خود نشان دادند و مسئولان جمهوری اسلامی نیز خود را متعهد به حفظ جان آنها می دانستند.
همین موضوع در ماجرای دو تعرض دیگر به سفارت انگلیس و عربستان نیز روی داد و ماموران نیروی انتظامی و مسئولان در برابر این اقدام، واکنش جدی نشان دادند.
نکته قابل توجه این است که موضوع حمله به سفارت ایران در لندن و اهمال واضح پلیس انگلیس و مهم تر از آن کشته شدن 2 دیپلمات ایران در این حادثه هیچگاه در ادبیات کسانی که این روزها تلاش می کنند از اشتباه عده ای در تعرض به سفارت رژیم سعودی سواستفاده کنند، دیده نمی شود.
حال باید دید در روزهای آینده کسانی که تا پیش از این مدعی حفظ حقوق بشر داخل و خارج بودند، تلاش خود برای انحراف افکار عمومی از جنایت آل سعود در به شهادت رساندن آیت الله نمر را به بهانه تعرض به سفارت رژیم سعودی تا کجا ادامه خواهند داد.