
بر اساس فلسفهای که در ذهن خودم بود، فکر میکردم باید کمکم به کارهای ستادی و تصمیمسازیها و سیاستگذاریها بروم و نیروهای جوانتر، باانرژی بیشتر و افکار جدیدتر و فعالتر بیایند و کار کنند.
از زمان مبارزه از کسانی که تا آخر عمر میخواستند بمانند، انتقاد میکردم و ازاینگونه افراد خوشم نمیآمد. فکر میکردم اینها باید راه را باز و کمک کنند تا دیگران بیایند.[1]
[1] - بیپرده با هاشمی رفسنجانی، قدرت الله رحمانی، تهران، کیهان، 1382، چاپ دوم، ص 258