عربستان خط تخریب «امام» را فعال کرده است

به گزارش افکارخبر، رهبر انقلاب خردادماه در سالروز درگذشت امام خمینی (ره) درباره «خطر تحریف» شخصیت امام و آرمان‌های ایشان هشدار داد؛ هشداری که نگرانی‌اش از داخل ایران بود.

 

شش ماه از این هشدار جدی و صریح می‌گذرد. این خط تخریبی الان در خارج از ایران و در منطقه بشدت تقویت شده است. عمدتا هم رسانه‌های سعودی‌اند که «تفکر امام» را هدف گرفته‌اند.

ریشه کجاست؟

پس از آغاز بحران سوریه سپس ورود حزب‌الله و مقاومت به عرصه نبرد، خط خبری برای تخریب چهره مقاومت این بود که حزب‌الله در سوریه چه می‌کند؟ چرا با این کارش امنیت لبنان را به خطر می‌اندازد؟ چرا ایران با کمک به بشار اسد مانع احقاق حق مردم سوریه می‌شود؟

اینها گلوله‌هایی سمی بود که رسانه‌های غربی-عربی در منطقه، افکار عمومی را با آن مسموم کردند و در ابتدا تا اندازه‌ای موفق شدند اما بعد از روشن شدن ماهیت گروه‌های تروریستی انقلابی -!- این گلوله‌ها پوک شد.

اکنون پس از آشکار شدن حقیقت «فتنه شام»،‌ دیگر تخریب چهره حزب‌الله با سوریه جواب نمی‌دهد. کار را باید از ریشه زد؛ عقاید شیعه و مهم‌ترین بخش سیاسی آن، ولایت فقیه **؛ همان اصلی که مقاومت لبنان و منطقه، ایدئولوژی خود را بر اساس آن -که همان اسلام ناب است- بنا کرده و مقابل طرح «خاورمیانه بزرگ» ایستاد و ثابت کرد هیچ ایدئولوژی دیگری جز «ثقلین»، توان مقابله با طرح‌های استکبار را ندارد.

عربستان امروز یکی از بازوان فعال استکبار در منطقه شده است. تنه به تنه اسرائیل می‌زند لامذهب. امپراتوری رسانه‌ای سعودی هم به قوت پترودلار چه بُردی دارد در منطقه. این روزها بعد از پنج سال کار مداوم روانی و تبلیغاتی برای سرنگونی سوریه، آل سعود به هر کاری دست می‌زند؛ از القای سقوط دمشق با دکورهای ساختگی از کاخ ریاست‌جمهوری اسد و ربودن مجری تلویزیون سوریه و اعلام سقوط خبر دمشق در سالهای اولیه بحران گرفته تا بستن چند شبکه معدود که مخالف خط تبلیغاتی استکباری هستند.

عربستان حتی تحمل سه شبکه المنار، المیادین و العالم را هم ندارد. ماهواره عرب‌ست تحت فشار چندماهه سرانجام پخش المنار (شبکه حزب‌الله) را متوقف کرد. فشار بر المیادین هم که افکار عمومی دنیای عرب در جریان آن هستند. لبنانی‌ها هم می‌دانند که روزنامه «الاخبار» بعد از جنگ یمن از دست عربستان سعودی و سفیرش چه کشید و چه می‌کشد.

حربه‌ها آزموده شد. حیله‌ها یک‌یک استفاده شد. اما حزب‌الله همچنان میجنگد و افکار عمومی عربی روز به روز به حقانیت خط مقاومت در شام و دیگر نقاط منطقه بیشتر پی می‌برند. پس حالا نوبت آن است که ریشه زده شود؛ ریشه عقیدتی مقاومت باید تیشه بخورد.

  • رهبری شش ماه پیش گفت: خطر تحریف امام، به عنوان یک هشدار باید در گوش مسئولان، صاحب نظران انقلاب، شاگردان قدیمی امام و علاقمندان این راه باشد.. در داخل هم بعضی شخصیت امام را تحریف می‌کردند. آنها حتی در زمان حیات امام، حرفی که به نظرشان پسندیده بود به امام نسبت می‌دادند... بعد از رحلت امام هم همین جریان ادامه داشته، حتی تا آنجا که امام را به صورت یک آدم لیبرال معرفی می‌کنند... اگر ملت ایران بخواهد هدف‌ها و راه را ادامه دهد، باید راه و اصول امام بزرگوار را درست بشناسد، نگذارد شخصیت امام را تحریف کنند... اگر راه امام را گم کنیم، یا فراموش کنیم،‌ یا خدای نکرده عمدا به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلی خواهد خورد.

حال این خط مخرب در خارج از ایران هم فعال شده و رگ آن با نبض تندی هم می‌زند.

ماجرا چیست...؟

مدتی است که رسانه‌های عمدتا سعودی، «ولایت فقیه» و «افکار امام خمینی (ره)» را هدف گرفته‌اند و مدام آن را بمباران می‌کنند.

- «افکار [امام] خمینی اعتدال شیعه را نابود کرد» (+)، «رژیم ولایت فقیه مردم در ایران را تحقیر می‌کند» (+)، «نظریه ولایت فقیه از اسماعیل صفوی تا [امام] خمینی»‌ (+) و «عقل سیاسی معاصر ایران» با موضوع تخریب ولایت فقیه (+) نمونه‌هایی از مطالب عمده‌ای است در تخریب ریشه عقیدتی مقاومت در منطقه .

«هادی الامین» نویسنده و تحلیلگر ضد ایرانی و ضد مقاومت در روزنامه سعودی «الوطن» می‌نویسد:

  • «در حالی که مسلمانان شیعه قبل از آمدن [امام] خمینی به ایران در صلح می‌زیستند و با برادرانشان از دیگر مذاهب در صلح زندگی‌ می‌کردند، آنچه آن را انقلاب اسلامی در ایران می‌خوانند، سبب وضعیت کاملا متفاوتی شد که اساس آن تبعیض و تنش به دلایل اختلافات مذهبی است».
  • «آخوندهای تهران برای جمع کردن شیعیان و پُر کردن مغز عده‌ی عوام از آنان با افکار مذهبی افراطی‌ فعال شدند و [امام] خمینی، حزب‌الله را برای ایجاد نوعی فشار بر جامعه لبنان تاسیس کرد». (6 دسامبر 2015 - 15 آذر)

طرفدار و مخالف حزب‌الله در منطقه و لبنان را کنار بگذارید. شما اگر یک شهروند خاکستری در لبنان یا خاورمیانه باشید که تعدادشان در منطقه کم نیست و مکرر با چنین تحلیل‌ها، گزارش‌ها و یادداشت‌هایی بمباران شوید، چه بلایی بر سرتان می‌آید؟ چطور فکر خواهید کرد؟ حق و باطل را گم نمی‌کنید؟

 

نمونه بعد را که «ولایت‌فقیه هراسی است» و «احمد المسلمانی» در «الوطن» مصر ، منتشر کرده بخوانید:

  • «اندیشمندان سیاسی ترکیه می‌دانند که عراق الان تحت نفوذ ایران است و شاید سوریه هم در دست تهران بیفتد. بلندپروازی‌های ایران برای رسیدن به مدیترانه و دسترسی به ساحل از طریق سواحل سوریه و لبنان است؛ امری که هدف آن محاصره ترکیه و جدا کردن ترکیه‌‌ای‌ها از همسایگان عرب از طریق مانع تشیع سیاسی و ایدئولوژی ولایت فقیه است». (5 دسامبر 2015- 14 آذر)

ناظران منطقه‌ای می‌دانند میزان عناد «المسلمانی» با ایران و محور مقاومت را و دنبال‌کنندگان مسائل منطقه هم آگاهند که این حرف در مقطع فعلی یعنی ترساندن بیش از پیش افکار عمومی در ترکیه برای نزدیک کردن آن به عربستان.

نمونه دیگر را بخوانید؛ به قلم «صالح بن عبدالله السلیمان» نویسنده سعودی اهل «الدمام» در «وبلاگش» (4 دسامبر 2015- 13 آذر) که بسیار بازنشر شد؛ ببینید چطور به امام حمله می‌کند و اتهامات تکراری و پوسیده را متوجه ایشان می‌کند:

  • «ایران همه نیروی مادی، معنوی و سیاسی خود را برای انتشار «اصل»ـی قرار داده که قبل از سنی‌ها، شیعیان از آن متنفرند و ایرانی‌ها قبل از اعراب مقابل آن ایستادند. آیا نباید این موضوع را مطالعه و بررسی کرد؟».
  • «[امام] خمینی پس از سرقت انقلاب ایران که آن را جوانان ایران و اهواز و بلوچستان انجام دادند... رژیمی را اجرا کرد که آن را خودش ابداع کرد و در کتابش "ولایت فقیه" منتشر کرد و او اولین کسی است که آن را به این شیوه کنونی اجرا کرد. ولایت فقیهی که نزد شیعه است معنایش نزدیک به ولایت قاضی بر کسی است که ولی‌ ندارد مثل فرد صغیر یا مال بی‌صاحب. بنابراین معنای ولایت فقیه را تحریف و محتوای اصلی آن را تغییر داده‌ و به یک فقیه ولایت بر یک امت را دادند... می‌گویم امت نه فقط ایران. کل امت اسلامی در رژیمش باید تحت ولایت فقیه مقیم در قم باشد و این امر اجرا شد طبق اصل صدور انقلاب (انقلاب ولی فقیه).

مشاهده کردید نقطه اشتراک خط تحریف و تخریب را که چطور «کدیور وار» ولایت فقیه را به ولایت یک قاضی بر یک مال بی‌صاحب یا یک فرد صغیر بدون ولی تنزل داد و برای این کار از نسبت دادن هیچ اتهامی به رهبر یک امت دریغ نکرد؟

خطر «تخریب ولایت فقیه» و «تخریب افکار و آرمان امام خمینی» در منطقه جدی است. عربستان از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کند. با بالا گرفتن جنگ دو جبهه در منطقه و عرصه بین‌الملل جدی‌تر شده است.

آل سعودی که حاضر است طی هشت ماه بیش از هفت هزار آدم را در یمن مستقیما بکشد و هیچ ابایی ندارد که این جنگ تا یک سال یا بیشتر هم ادامه پیدا کند... یا آل سعودی که برای ضربه‌زدن به ایران و روسیه بهای نفت را به بهای کسری بودجه شدید به جان می‌خرد، آیا از زدن ریشه عقیدتی محور مقاومت ابا می‌کند؟

خانم اردنی «احسان الفقیه» ستون‌نویس روزنامه الوطن قطر و مجیزگوی این روزهای عربستان که متاثر از کتب «ابن تیمیه» و «محمد بن عبدالوهاب» است، نمونه دیگری از کسانی است که «ولایت فقیه» را زیرسوال برد.

او در یادداشتی در وبگاه تحلیلی «شؤون خلیجیه» در تاریخ 7 ژوئیه 2015، میلاد امام زمان را اسطوره می‌داند و نظریه ولایت فقیه را که برآمده از غیبت‌ ایشان و حدیث ایشان است، زیر سوال می‌برد و می‌گوید:

  • «[امام] خمینی دنباله دولت [شاه] اسماعیل صفوی است؛ چه در ذهنیت دیکتاتوری که ولایت فقیه بر اساس آن بنا شده چه در خشونت و سرکوب و ستم به مخالفان»... «این نظریه [امام] خمینی به اعتبار اینکه ولی فقیه قدرت قانونی مطلق در ایران است، منبع عالی قوه‌های مقننه، قضاییه و مجریه است».
  • «ایران از پس ولایت فقیه چیزی جز خضوع در مقابل سلطه دیکتاتوری که بیشتر از دوره شاه است، چیزی به دست نیاورد... »

 

نمونه دیگر مرکز مطالعات راهبردی «امیه» به قلم عبدالستار الروای، دیپلمات 74 ساله عراقی و سفیر این کشور از سال 1998 تا 2003 در تهران است.

عبدالستار در مقاله‌ای در تاریخ 29 نوامبر 2015 (8 آذر) به مسئله ولایت فقیه در ایران می‌پردازد و پس از شرحی مبسوط این طور نتیجه می‌گیرد:

  • «ولایت مطلقه فقیه، فقیه را فوق قانون قرار می‌دهد... ولایت فقیه استبدادی است... و حکومت استبدادی در دنیای معاصر ما نمی‌تواند ادامه پیدا کند».

فرجام ...  

مشت نمونه خروار. اینها بخشی از مطالبی است که همزمان با وقتی که رهبر انقلاب درباره خطر تحریف شخصیت و تفکر امام در داخل ایران هشدار می‌دهد و مسئولان و نخبگان و مردم را به بصیرت‌افزایی و آگاهی فرا می‌خواند، در جهت تخریب اصل ولایت فقیه و تفکر امام منتشر می‌شود تا عربستان آنچه در عرصه نظامی نتوانسته است به دست بیاورد، در عرصه عقیدتی و فرهنگی کسب کند.

آنچه در رسانه‌های سعودی یا همسو با آنان منتشر می‌شود، تحریف نیست، تخریب است.  

این یأجوج و مأجوج‌های آل شیخ و آل عبدالعزیز (وهابیت و آل سعود)، همانطور که در گذشته رحمی نداشته‌اند، دشمنی میکردند اما ظاهر را حفظ می‌کردند، با مرگ «عبدالله بن عبدالعزیز» ظاهر را هم بوسیدند و گذاشتند کنار، دشمنی را صد چندان کرده‌اند.

هرچند آل سعود در این عرصه هم قطعا بینی‌اش به خاک مالیده خواهد شد، اما احتیاط و هوشیاری شرط عقل است. اگر آنانکه باید هشیار باشند، غافل باشند، و اصل ولایت فقیه در منطقه آسیب ببیند، مردم و حامیان مقاومت در منطقه سیلی خواهند خورد. اگر عقیده مقاومت آسیب ببیند، دیگر نیازی به تسلیح و تجهیز جاهلان برای اعزام به سوریه و عراق و یمن نیست تا محور مقاومت را زمینگیر کنند به اسم «انقلاب سوریه» به اسم «بازگرداندن مشروعیت به یمن».

تنها کسی که اکنون فریاد حمایت از ولایت فقیه در منطقه را سر می‌دهد و آگاهانه به آن افتخار می‌کند، «سید حسن نصرالله» دبیر کل حزب‌الله لبنان است که اخیرا و بخصوص از اوایل امسال که عربستان، حمله به یمن را آغاز کرده است، مکرر در سخنرانی‌ها خود از ولایت فقیه و ولی‌فقیه در منطقه دفاع کرده است.

نصرالله که در سالهای اخیر با توجه به احساس همین خطر، چندین بار به تبیین مسئله ولایت فقیه پرداخته است (+) دوم آبان ماه در سخنرانی روز عاشورا در میان فریادهای «مرگ بر آل سعود» گفت: «آمریکا برده‌هایی دارد. اشغالگران نفت و پول و گاز با برده‌ها تعامل می‌کنند. ما ولی‌فقیه داریم و با ولایت فقیه آقایی می‌کنیم... ما یاوران حسین (ع) هستیم؛ همان کسی که گفت "نه، والله نمی‌مانم که برده باشم و مانند برده‌ها فرار نمی‌کنم"» .

 


** ولایت فقیه اصطلاحی است برای نظام حکومت اسلامی پس از ائمه‌ی طاهرین علیه‌السّلام. ولایت در این اصطلاح به معنای حکومت و زمام داری امور جامعه است و ولایت فقیه به مفهوم زمام داری جامعه ی اسلامی از سوی کسی است که به مقام اجتهاد در فقه رسیده و حائز شرایط رهبری جامعه ی اسلامی می‌باشد. سؤال اصلی بحث ولایت فقیه این است که در زمان غیبت امام معصوم علیه‌السّلام چه باید کرد؟ آیا امت اسلامی باید بدون رهبر باشد؟ یا باید به رهبری طاغوت تن دهد یا باید بهترین کسی را که از نظر علم و زهد و تقوا و مدیریت سیاسی، کمترین فاصله را با معصوم دارد به رهبری امت اسلامی بپذیرد؟