به گزارش افکارخبر، «محمدصادق کوشکی» در روزنامه «حمایت» نوشت:
مقوله نفوذ فرهنگی جهان استکبار و مشخصا شیطان بزرگ در کشور و جامعه ما هرچند که از ابتدای پیروزی انقلاب و پیش از آن با اشکال، وسایل و قالبهای دیگری وجود داشته است اما طی سالهای اخیر با هدف براندازی، تضعیف و تخریب نظام اسلامی بازطراحی و به شیوههای مدرن در حال اجراست. اولویت در این نفوذ همواره با «جنگ نرم» یا «براندازی نرم» بوده بدین معنی که بدون بهرهگیری از امکانات سختافزاری و نظامی، انقلاب اسلامی را به عنوان یک حکومت دینی به آستانهای رساند که در آن مرحله از هویت دینی خود تهی گشته و یا این هویت آنچنان فرتوت و تضعیف گردد که در نهایت فاقد توان فرهنگی لازم
برای پایداری باشد. از آنجا که جمهوری اسلامی حیات خود را مرهون آموزههای دینی است، تضعیف و تخریب باورهای اسلامی منجر به آسیب جدّی آن خواهد شد. به عبارت دیگر، چنانچه ایمان، دینداری و ایمان مردم تضعیف گردد دلیلی برای ادامه بقای یک نظام دینی وجود نخواهد داشت.
دشمنان ما با علم به این حقیقت، از ابتدای شکلگیری نظام اسلامی به دنبال «نفوذ فرهنگی» و ترویج فرهنگ استکباری با این هدف بودند که فرهنگ غنی اسلامی با فرهنگ منحط غربی جایگزین گردد. به هر اندازه که سبک زندگی، تفکرات، روشها و منشهای مادّی ترویج یابد به همان میزان، جامعه از هویت ایرانی اسلامی خود فاصله میگیرد؛ به یکی از کشورهای پذیرنده سلطه سیاسی شیطان بزرگ و استکبار تبدیل گردیده و در نتیجه فاقد استقلال سیاسی – فرهنگی خواهد شد. با این مبنا، آمریکا و همپیمانانش سعی بلیغی برای رخنه از منافذ فرهنگی به عمل آوردهاند. نکتهای که در مباحثفرهنگی اغلب مغفول
میماند و یا عامداً مورد اقبال قرار نمیگیرد این است که در چنین فرایندی دشمن به صورت رسمی به دنبال تخریب باورهای دینی یا فرهنگ ملی ما نیست، بلکه همیشه اهداف آن با رویکرد ترویج فرهنگ غرب و جایگزینی فرهنگ آسمانی اسلام با فرهنگ زمینی غرب پیگیری میشود.
مصادیق این نفوذ در عرصههای مختلف به شرحی که در ادامه میآید قابل رؤیت است:
۱ - هشدارهای اخیر آیتالله آملی لاریجانی درباره تاسیس بیش از ۱۰۰ کانال ماهوارهای فارسی زبان توسط شبکه جهانی استکبار و غرب، به یکی از مهمترین، تاثیرگذارترین و پررنگترین عوامل این نفوذ یعنی رسانههای سمعی و بصری با هدف تحمیل «حیات خاص» غرب اشاره دارد. ایشان در این باره فرمودند: «بیش از ۱۰۰ کانال ماهوارهای فارسی زبان به راه انداختهاند که نشان از تلاش آنان برای نفوذ فرهنگی در جامعه ماست.» از منظر داخلی باید گفت در کنار شبکههای رسانهای ماهوارهای متاسفانه در داخل کشور نیز برخی محصولات فرهنگی نیز کم از تاثیرگذاری مخرب کانالهای ماهوارهای ندارند.
اکنون در لایه ای از سینما شاهد ترویج سبک زندگی غربی به شکل حیرتآوری هستیم. بخشی از سینمای کشور وقیحانه برای جایگزینی فرهنگها تلاش میکنند و نه تنها موافقتی با فرهنگ جهاد، شهادت و مقاومت موافق ندارند بلکه برای محو نمودن ارزشهای اسلامی – انقلابی از هیچ اقدامی نیز فروگذار نمیکنند.
۲ - مصداق دیگر نفوذ فرهنگی عبارت است از سرمایهگذاری وسیع دشمن برای تغییر ظواهر اسلامی از طریق وارد نمودن مدهای لباس و پوشاک. در پیگیریهای امنیتی مشخص شده طراحان و تولیدکنندگان البسهای که استفاده از آنها فقط در چارچوب سبک زندگی غربی معنا پیدا میکند و در فرهنگ ایرانی – اسلامی پذیرفته نیست، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با قدرتهای بزرگ و دشمنان مستکبر ما مرتبط هستند؛ تولیدکنندگانی که محصولات آنان مغایرت رسمی، علنی و جدی با مبانی اسلامی دارد و در واقع بخش قابل اعتنایی از زنجیره نفوذ تعریف میشوند.
۳ - سرعت سرسام ترویج و تبلیغ محصولات غذایی که عمدتاً وابسته به شرکتهای چندملیتی و با سرمایهگذاری صهیونیستی است، از دیگر مصادیق روشن نفوذ است. محصولات شناخته شده نوشیدنی و خوراکی که این روزها زمزمه ورود نمایندگی آنها به کشور به گوش میرسد، یک اتفاق ساده نیست بلکه بخشی از طراحی گسترده آنان برای ورود به حوزه فکر و اندیشه است. موج تبلیغات وسیع برای مصرف فرآوردههای غذایی که سنخیتی با اغذیه اسلامی و ملی ما ندارند، در کنار ورود قاچاق محمولههای خوراکی و نوشیدنی حرام، بدون شک با پشتیبانی آمریکا و رژیم صهیونیستی و هماهنگی قدرتهای بزرگ صورت میگیرد. عرضه
محصولات حرام گوشت دریایی یا انتشار نسخههای آشپزی با استفاده از چنین فرآوردههایی نه تنها جاده صافکن فرهنگ غربی است بلکه حساسیتهای دینی نسبت به حلال و حرام و شریعت را نیز کمرنگ خواهد کرد. شاید ظاهر این امر، فروش اغذیه حرام باشد اما در واقع توطئهای است برای هدف قرار دادن «لقمه حلال» در سفرههای مردم شریعتمدار ایران.
۴ - در دانشگاهها اساتید و مسئولینی حضور و نفوذ دارند که تفکر آنان اساساً القای شیفتگی فرهنگ و تمدن غرب به دانشجویان است. آنان فرهنگی جز فرهنگ غرب را باور ندارند و آن را با تمام وجود تبلیغ میکنند. در حوزه هنرهای نمایشی، موسیقی و تجسمی مانند تئاتر، مجسمه سازی و نقاشی نیز به طور جدی توطئه نفوذ قابل مشاهده است. حضوری کوتاه در برخی از نمایشهای تئاتر نشان میدهد برخی نمایشنامهها عاری از رنگ و بوی اسلامی و منظور و فحوای آن افتخار به ایفای نقش غیرایرانی – اسلامی است.
عرصه نفوذ تنها منحصر به یک حوزه و زمینه نیست، دشمن از تمام موقعیتها اعم از خوراک، پوشاک، محصولات فرهنگی و هنری، رسانههای سمعی، بصری و اجتماعی و عوامل داخلی خود بهره میبرد تا فرهنگ جامعه مروّج و موسس حکومتی دینی را طی فرایند زمانی مشخص به فرهنگ غربگرا و سکولار بدل نماید.
اولین و فوریترین راه مقابله با نفوذ که بارها مورد تاکید رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفته، باور و اعتقاد عمیق و قلبی مسئولین نسبت به توطئه نفوذ فرهنگی است. متاسفانه برخی مسئولین بحثنفوذ را امری عادی و طبیعی تلقی کرده و اعتقادی به تهاجم، شبیخون یا نفوذ ندارند، به گونهای که نحوه تدوین یا اجرای برخی قوانین نیز گویای این حقیقت تلخ است. به عنوان مثال قاچاق پارچه و قاچاق مشروبات الکلی تحت عنوان قاچاق کالای غیرمجاز تعریف میشوند در حالی که زیان قاچاق پارچه در حوزه اقتصاد و مضارّ قاچاق مشروبات تخریب باورهای دینی و الهی است.
بنابراین، رکن مقابله با نفوذ فرهنگی، باور آن است. ناگفته پیداست اگر این باور در بین مسئولین ریشه دواند، جوهره نظام از چنان توانمندی و بنیهای برخوردار است که میتواند تمام قد و با هماهنگی نخبگان، مسئولین و مدیرانش، توطئه دشمن را ناکام گذاشته و به معنای واقعی کلمه، فرهنگ غنی و حیاتبخش اسلامی در تمامی عرصهها ساری و جاری شود.
شناسه خبر:
۴۵۸۶۵۸
نفوذ فرهنگی را باور کنیم
محصولات شناخته شده نوشیدنی و خوراکی که این روزها زمزمه ورود نمایندگی آنها به کشور به گوش میرسد، یک اتفاق ساده نیست بلکه بخشی از طراحی گسترده آنان برای ورود به حوزه فکر و اندیشه است.
۰