به گزارش افکارنیوز، او همچنین اظهار کرده است: دولت روحانی از این رو تلاش اصلاح‌طلبان برای سیاست‌ورزی و جلوگیری از امنیتی ماندن فضای سیاسی که به سیاست‌زدایی جامعه مدنی و یکدست سازی توده‌ها یا به تعبیری توده‌وار کردن جامعه می‌انجامد را باید ارج گذارد و اگر دستگاه اداری تحت نظرش اثباتاً ابتکاری نمی زنند لااقل دستور دهد دست از مخالفت بردارند و بی‌طرف بمانند.

*غیر از برخی چهره‌های جریان سیاسی خاص که بارها بصورت تلویحی اثر تحریم‌ها بر زندگی مردم ایران را فوق‌العاده! بیان کرده‌اند؛ کسانی هم از آنها بوده‌اند که صریحاً نظر باراک اوباما مبنی بر «فلج‌کننده بودن تحریم‌های ایران» را مورد اشاره قرار داده و آنرا باز‌تکرار کرده‌اند.

علاوه بر اصغرزاده که پس از ۳۷ سال از گذشت دشمنی ایران و آمریکا؛ ناگهان مدعی فلج شدن زندگی مردم شده است؛ محسن رهامی، دیگر فعال سیاسی اصلاح‌طلب و رئیس کمیته انتخابات جبهه اصلاح‌طلبان نیز در سال گذشته طی مصاحبه‌ای با خبرگزاری ایرنا اظهار کرده بود:

«تحریم‌ها و قطعنامه‌ها کشور را فلج کرده و تا حل نشود، نمی‌توانیم حوزه اقتصاد کشور را ۱۰۰ درصد حل کنیم»!

احمد خرّم، ‌ از وزرای دولت اصلاحات هم زمانی گفته بود: ‌ «ادامه وضعیت تحریم‌های کنونی فلج‌کننده است»

در کنار این صحبت‌های مشخص؛ یکی از چهره‌های بلندپایه‌ی نزدیک به جریان خاص هم در یکی از صحبت‌های خود با تأکید بر اینکه دست روحانی بسته است! گفته بود: اگر تحریم‌ها لغو نشود شرایط به همین‌گونه خواهد بود!(و البته توضیح نداده بود به کدام گونه؟!)

و در کنار او بود که یک مقام دولتی هم به صحنه آمد و از این گفت که «بار تحریم‌ها بر دوش مردم است» …

همه این صحبت‌ها اما در حالی طرح شدند که گویندگان بیان نکرده‌اند منظورشان از «فلج اقتصادی» و فحاشی به اقتصاد کشور چیست؟!(و مقامات دولتی هم از اعتراف به میزان اثر واقعی تحریم‌ها بر زندگی مردم ایران که بنا به اذعان کارشناسان، کمتر از ۳۰ درصد است تاکنون اِبا کرده‌اند)

زیرا افلیج بودن یک اقتصاد و یک جامعه به معنی بروز قحطی غذایی، غارت فروشگاه‌های مواد غذایی توسط مردم آن جامعه، قطع صادرات و واردت کشور، خالی شدن حساب‌های پس‌انداز مردم، فراگیری بیماری‌های غیر قابل درمان در داخل کشور، گرانی چند ده برابری مایحتاج عمومی طی چند روز، نیازمندی فوری به کمک‌های غذایی و وام‌های خارجی و مقولاتی از این دست است.

و حال اینکه فضای ایران اسلامی با شرایط گفته شده تطابق دارد یا خیر؛ نکته‌ای است که افکار عمومی باید درباره آن قضاوت کنند و به سنجش صحت و اتقان سخنان اصغرزاده و یارانش در این زمینه بپردازند…

از باب اشاره باید بیان کرد که نظیر همین حوادثپیرامون اقتصاد، در کشور اوکراین نیز رخ داد و سرانجام با فضاسازی که صورت گرفت؛ اغتشاشگران به خیابان‌ها آمده و دولت قانونی اوکراین را براندازی کردند به این امید که به رفاه وعده داده شده از سوی غرب دست پیدا کنند.

حوادثی که نه تنها موجب شد اغتشاشگران نتوانند به خواسته‌های خود دست یابند؛ بلکه کشور اوکراین نیز دیگر هیچگاه روی آرامش را ندید و کشته شدن شهروندان در خیابان‌های این کشور به یک روزمرگی تبدیل شده است.

پیرامون تأکید اصغرزاده بر ضرورت ارج نهادن رئیس جمهور روحانی به تلاش‌های اصلاح‌طلبان نیز گفتنی‌هایی هست.

جریان خاص اگرچه مدعی عاملیّت برای رأی‌آوری رئیس جمهور روحانی در انتخابات ۹۲ است اما دولتی‌ها بیش از هرکس واقف به پشت صحنه این تئاتر هستند و هنوز از خاطر نبرده‌اند حمایت‌هایی را که روحانی نیاز داشت اما چهره‌های اصلاح‌طلب حاضر به انجام آنها به‌صورت علنی نبودند.

همچنین است که ماجرای نارضایتی اصلاح‌طلبان از دولت نیز مسئله‌ای نیست که به راحتی قابل کتمان باشد…

روحانی به مطالبات اصلاح‌طلبان پاسخ نمی‌دهد، روحانی ما را کنار گذاشته و می‌خواهد فراکسیونی بدون اصلاح‌طلبان در مجلس فعلی تشکیل دهد، شکست روحانی شکست اصلاح‌طلبان نیست، قطار دفاع از حقوق شهروندی و آزادی‌های مدنی در دولت آقای روحانی سوت‌های بلندی می‌کشد ولی سبک و خالی می‌رود، مواضع خوب و خوشگل(دولت!) برای بی‌بی شلوارک هم نمی‌شود چه رسد به شلیته، روحانی به بقا فکر نکند و… تنها بخشی از واقعیاتی هستند که چهره‌های جریان خاص در لحظات بی‌اختیاری، علیه دولت بیان کرده‌اند.

اکنون و با دانستن دو انگارهی مهم فوقالذکر به نظر میرسد اصرار اصغرزاده به ضرورت ارجگذاری تلاشهای اصلاحطلبان از سوی رئیس جمهور روحانی، آرزویی بیحاصل است که حتی در صورت تحقق هم تلخ و تصنّعی خواهد بود.