به گزارش افکارنیوز، با به قدرت رسیدن دولت تدبیر و امید و مطرح شدن شعار اعتدال، فضای جامعه تا مدتها متاثر از این موضوع بود و این در حالی بود که در روند خدمت رسانی به مردم و کشور انتظار جامعه سیاسی دلبسته به نظام براین قاعده استوار شده بود که مرزبندی های جدی با دشمنان و مغرضین صورت بپذیرد تا دولت یازدهم با شتاب بیشتری به وعده هایی که داده است عمل کند.
شواهد موجود در برخی وزارتخانه ها، موئد این موضوع بود که تعدادی از وزرا در چرخشی کاملا آشکار از میانه روی و اعتدال خارج شدند و بدون توجه به حساسیت ها و همچنین قوانین کشور مصّر به استفاده از برخی مدیران مساله دار هستند و اتفاقی که همیشه در سالیان گذشته گریبان مدیریت کشور را گرفته بود در این دولت نیز ادامه داشته باشد و مدیران لایق، به دلیل اعمال سلیقه های سیاسی از میدان خدمت رسانی خارج شوند و جایشان را به افرادی که بعضا مشکلات عمده سیاسی نیز داشتند بدهند.
اما در این بین وزارت ارشاد که مسئولیت خطیر فرهنگ کشور را به دوش می کشد با تکیه زدن وزیر جدید به همان راهی وارد می شود که سالیان سال دل متولیان فرهنگ اسلامی و مدیران دلسوز را به درد آورده است.
علی جنتی که به گفته خودش با رویکرد بر گرفته از نظرات و مدیریت سید محمد خاتمی، رشته های مدیریت این وزارتخانه را قرار بود در دست بگیرد ظاهرا بر قولش صداقت داشت و با جدیت به اعمال مدیریت پرداخته است.
این در حالی است که آثار منفی مدیریت خاتمی بر این وزارتخانه و در ادامه دولت اصلاحات، با مدیریت عطاالله مهاجرانی، وضعیت آشفته ای در مقوله فرهنگ کشور بوجود آورد که در حال حاضر هم از آن رهایی نداریم.
مدیریت غلط برآمده از تفکرات غرب گرایانه که قرار بود کمترین توجهات به قرائات اسلامی داشته باشد در همه آن سالها عمده ترین مشکلات فرهنگی در حوزه های مختلف فرهنگ را بر کشور تحمیل کرد.
الگو پذیری علی جنتی از این رویکرد، با تغییرات و انتصابات جدید در این وزارتخانه، مهر تاییدی است بر این مدعا که افق آینده این وزارتخانه، روشن نخواهد بود مخصوصا با ورود افرادی که سابقه مخالفت و دشمنی ورزیدن با اصل نظام جمهوری اسلامی در اعمال و رفتارشان قابل مشاهده است.
در همین رابطه اسماعیل عالیزاد دبیر سی و دومین جشنواره تئاتر فجر که با حکم قادر آشنا رئیس مرکز هنرهای نمایشی روی کار آمد این روزها افرادی را در تیم خود همراه کرده است که مشکل مبنایی با نظام جمهوری اسلامی دارند.
یکی از این افراد شخصی به نام نازنین متین نیا خبرنگاری است که ظاهرا مسئولیت میریت ستاد خبری و روابط عمومی سیو دومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به او سپرده شده است، فردی که در دلبستگی اش به میر حسین موسوی جای هیچ شک و شبه ای وجود ندارد و با نگاهی کوتاه به صفحه فیسبوکش وهمچنین دست نوشته های وی در وبلاگش به راحتی میتوان این تعلق خاطر را مشاهده کرد.
وی همچنین مطالب مختلفی را در وبلاگش منتشر کرده؛ به عنوان مثال هجمه بر علیه حجاب در مطلبی با عنوان " برادرایرانی حجابت را؟ " به خوبی قابل مشاهده است، مطلبی که در آن به بهانه نقد در دفاع برخی همفرکان مجید توکلی کا با پوشش زنانه در روز ۱۶ آذر از دانشگاه گریخته بود، از حجاب به عنوان پوشش اجباری نام برده است.
وی در قسمتی از این دست نوشته می گوید: " تصویر مرد ایرانی را به یاد میآورم که در تمام این سی سال حداکثر نشانه آزادیخواهیاش، ابراز همدردی با زنها در روزهای گرم تابستان به بهانه تحمل حجاب اجباری بوده. این تصویر را هم میان تصویر مردهایی که براساس سنت و غیرت _ نمیگویم مذهب _ زنان اطرافشان را وادار میکنند تا در جمعهای خصوصی روسری به سر باشد، پیدا کردم، تا نگویید بی انصافی میکنم. "
همچنین اظهار ناراحتی از دستگیری افراد مساله داری که در اتفاقات سال ۸۸ نقش مستقیم داشته اند در مطلبی با عنوان " نترس از این سیاهی " قابل مشاهده است، استرسی که به گفته نازنین متین نیا با هیچ چیز جز صدای " داریوش اقبالی " خواننده معلوم الحال ضد انقلاب تسکین نخواهد یافت!
البته وی یکی از امضا کنندگان نامه اعتراض به دستگیری برخی روزنامه نگاران و خبرنگارانی بوده است که با ظن ارتباط با بیگانگان دستگیر شده بودند، اتهامی که باعثشد برخی از آنها به زندان محکوم شوند.
سوال افکار عمومی این است که چرا به راحتی استفاده افراد مساله داری که خیانت عقیدتی انها نسبت به اصل نظام جمهوری اسلامی محرز است در برخی ازسمت ها با مسامحه مسئولان انجام میگیرد؟ آیا چنین شخصیتی صلاحیت احراز مدیریت ستاد خبری و روابط عمومی جشنواره فجر را دارد؟
اگر قرار بر این بوده است که هر فردی رفتارفراقانونی از خود بروز دهد و هر عقیده و نظر نادرستی را اشاعه دهد معنا و مفهوم برخورد قضایی چیست؟ چرا در همه این سالها به واسطه بروز فتنه ۸۸ برخی دیگر بازدشت شدند و برخی همچون خانم متین نیا، به راحتی پست می گیرند و فعالیت می کنند؟ خط قرمز قانون برای شخص اقای علی جنتی کجاست؟ رفتار فراقانونی در دولت تدبیر و امید چه معنایی می تواند باشد؟
ماورای پاسخ به سوالات مطرح شده دولت محترم جناب روحانی و شخص وزیر ارشاد یعنی آقای علی جنتی در برابردلسوزان و مردم کشور که از فتنه ۸۸ خسارت دیده اند چه جوابی خواهند داشت؟ اگر شعار تدبیر و اعتدال قرار بوده است به عنوان ابزاری برای رای آوردن مطرح گردد آیا اتهام طرح مسائل کذب درآینده گریبان گیر دولت محترم نخواهد نشد؟
نکته جالب و حائز اهمیت سکوت قادر آشنا رئیس مرکز هنرهای نمایشی و جانباز و آزاده جنگ تحمیلی در خصوص حضور افراد مخالف نظام جمهوری اسلامی در مجموعهای است که تحت نظر وی فعالیت می کنند. مدیری فرهنگی که خود را فرزند و سربازنظام میداند.
از طرف دیگر باید به این موضوع اشاره کرد که علی مرادخانی معاون امور هنری یکی از مسببان چنین اموراتی است زیرا وی قصد سکوت دارد تا مدیران مربوط به دولت دهم در کار شکست خورده و خود تصمیم به ترک منصب خود بگیرند که این کار معاون امور هنری کم از خیانت در حق ملت و مردم ایران نیست.
در هر صورت کمترین انتظاری که از جناب روحانی وکابینه اش در کشور وجود دارد مدیریت کامل بر مجموعه هایی ست که مسئولیتش را بر عهده دارند نه آنکه در پناه شعار تدبیر و اعتدال عنان مدیریت را رها کنند و هر فرد خودفروخته و مقصر در فتنه ۸۸! به صورت نرم و آهسته بر کرسی های مدیریتی تکیه کند.
اگر مبنای احراز صلاحیت ها قراربود بر سخنان امام خمینی قرار بگیرد که نگذارید انقلاب به دست نامحرمان بیفتد؛ نسبت خانم متین نیا با این کلام امام چیست؟