ایرانیها به پای صندوقهای رای رفتند تا جانشینی برای احمدینژاد انتخاب کنند و در نهایت نتایج، از پیروزی حسن روحانی، نامزد میانهرو در دور اول انتخابات حکایت داشت.
به گزارشافکارنیوز، لوموند در گزارشی ظهور و سقوط احمدی نژاد را بررسی کرده و می نویسد: در حالیکه این کشور در حال انتقال به رییسجمهور جدید است، جا دارد نگاهی داشته باشیم به هشت سال ریاستجمهوری پر هیاهوی احمدینژاد؛ هشت سالی که در آن افول اعتبار او تماشایی و بیرحمانه بود، همانطور که اوج گرفتن او در سال ۲۰۰۵ اینگونه بود.
دوست، شخص مورد حمایت، مرد دست راست و منبع الهام او، اسفندیار رحیم مشایی، توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد. احمدینژاد نیز از سخنرانی در مراسم گرامیداشت آیتالله خمینی(ره) منع شد. مجلس شورای اسلامی حتی او را به خاطر هزینههای هشتمین و آخرین سفرش به نیویورک در سپتامبر گذشته، به منظور شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد زیر سوال برد؛ چرا که در این سفر ۱۲۵ عضو به عنوان هیات همراه در اتاقهای هتلی که هزینه آن هر شب بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ دلار بود مستقر شدند. اگر رییسجمهور از پاسخگویی به این اتهامات خودداری کند، ممکن است پرونده او به دادگاه ارجاع داده شود.
او با تیزبینیاش در استفاده از تبلیغات سیاسی به شهرت رسید: با ظرف غذای خود به شهرداری میآمد و به منظور کمک به نظافتچیان مانند یک رفتگر لباس میپوشید. پس از یک مبارزه انتخاباتی برقآسا برای مقابله علیه فساد، او اکبر هاشمی رفسنجانی، «رییس هتل» سیاست ایران را در دوم انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۰۵ شکست داد.
در طول یک ماه نخست ریاستجمهوری، به ادامه زندگی در آپارتمان سادهاش اصرار داشت و در نهایت سرویسهای امنیتی او را متقاعد کردندبه دفتر ریاستجمهوری نقل مکان کند. احمدینژاد به پوشیدن لباسهای همیشگی خود ادامه داد و هرگز دست از رفتارهای صریح و طرز بیان عامهپسند خود برنداشت، ترکیبی از فصاحت محاورهای و تملق.
پشت پوشش ساده همیشگی او، یک توطئه خانوادگی در حال شکلگیری بود. توطئهای که در طول دومین دوره ریاستجمهوری او برملا شد؛ برادرش مسوولیتهای مهم را به عهده گرفت، خواهرش برای عضویت در شورای شهر تهران ثبت نام کرد و همراهان او اغلب از دوستان دانشگاه و اشنایان قدیمی وی بودند.
محمود احمدینژاد در سال ۲۰۰۵ به دنبال وعدههای خود برای آوردن پول نفت بر سر سفرههای مردم به ریاستجمهوری رسید اما هشت سال بعد، نه پولی باقی ماند و نه نفت بیشتری. درآمد نفت ایران در بین سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ به نصف کاهش پیدا کرد. تولید نفت در نتیجه تحریمهای غرب علیه ادعای برنامه هستهای نظامی ایران تا ۷۰۰ هزار بشکه در روز در ماه آوریل کاهش داشت، که پایینترین میزان تولید نفت از سال ۱۹۷۹ بود. تولیدات بخش خودروسازی که اولین بازار کار در کشور پس از صنعت نفت است، نیمهکاره قطع شده است.
محسن رضایی یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری در یکی از مناظرات تلویزیونی انتخابات ۲۰۱۳ گفت: «کشور ما یکی از قدرتمندترین کشورهای منطقه است و موشکهای ما بیش از هزاران کیلومتر بُرد دارند، با این حال ما کمبود مرغ داریم.» او حق دارد چرا که به همین دلیل احمدینژاد حمایت هواران خود را از دست داده؛ قشر فقیر، در حالیکه ایران را که تبدیل به یک معضل جهانی شده، تماشا میکند، از تلاش برای زنده ماندن خسته است.
رییسجمهور بیش از اندازه به «نبوغ» خود اعتماد داشت و پرخطرترین و بلندپروازانهترین اصلاحات را از آغاز جمهوری اسلامی اجرایی کرد؛ قطع یارانه دولتی بر کالاهای اساسی روزانه که ۷۰ درصد از بودجه دولت صرف آن میشد. در حالیکه هزینههای حمل و نقل در حال حاضر سر به فلک گذاشته است. به منظور جبران این وضعیت، یارانهها به حساب فقیرترین خانواده ها واریز شد، اما ناکافی بود.
محمدرضا عارف کاندیدای اصلاحطلب که از انتخابات از رقابت کنارهگیری کرد، گفته بود: «ما هرگز رییسجمهوری با این میزان پول نفت نداشتیم.»
حقیقت این است که در سال ۲۰۱۱ اصلاحات بلندپروازانه به رهبری احمدینژاد، از سوی صندوق بین المللی پول مورد تحسین قرار گرفت، که میتوان در گزارشی جداگانه آن را مورد بحثقرار داد. اما رییس جمهور متوجه این نکته نبود که اروپا و ایالات متحده، با همراهی یکدیگر تحریمهای پیچیده و سختی را علیه جمهوری اسلامی وضع کردهاند که از زمان دوره آپارتاید در آفریقای جنوبی و تحریمهای عراق صدام حسین در حد فاصل سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۳ بینظیر بوده است.
وقتی حقیقت احمدینژاد را راضی نمیکند، دست به انکار آن میزند. او این توانایی را دارد هرچیزی را انکار کند؛ آمار، روزنامهنگاران و رکوداقتصادی در دولتاش. او با رهبران جهان نیز همین رفتار داشت. وی نامههای طولانی به جورج دبلیو بوش(در ۱۸ صفحه)، و نامههایی دیگر نیز به پاپ و آنگلا مرکل نوشت. او عاشق معاشرت و بودن در میان مردم است و اتحاد پرشوری با «برادر» خود هوگو چاوز داشت؛ در مراسم تشییع جنازه او حضور پیدا کرد و با اشک او را به خاک سپرد.
در سال ۲۰۱۰، منوچهر متکی، وزیر امر خارجه خود را که در سفری در آفریقا به سر میبرد، برکنار کرد و عبدالله واد، رییسجمهور سنگال کسی بود که این تصمیم را به دیپلمات بیچاره ابلاغ کرد.
ظهور و افول احمدی نژاد در لوموند: او این توانایی را دارد هرچیزی را انکار کند
وقتی حقیقت احمدینژاد را راضی نمیکند، دست به انکار آن میزند. او این توانایی را دارد هرچیزی را انکار کند؛ آمار، روزنامهنگاران و رکوداقتصادی در دولتاش.