افکار- «انتخابات آزاد»؛ کلیدواژه ی است که پهنای جغرافیایی کاربرد آن، خانه های ویلایی چندهزار متری شمال شهر تهران تا مراکز امنیتی، اطلاعاتی در لندن و واشنگتن را در بر می گیرد.
گستره جریانی آن هم از اپوزسیون خارج از کشور تا گردانندگان غائله ۸۸ و ساکتین فتنه را در بر گرفته و افراد متنوعی - از هاشمی و خاتمی گرفته تا رضاپهلوی - آن را فریاد می زنند؛ همان هایی که چندصباحی پیش اندک حامیان شان را در کف خیابان های پایتخت به شعارهای تند و رادیکالی علیه مبانی و اصول اسلامی وانقلابی ترغیب می کردند.
از جمله سناریوهای که پدربزرگ های مجمع روحانیون درمیدان سردرگمی وآشفتگی جریان های سیاسی برای انتخابات سال آینده به نمایش گذاشته و برای دیده شدن آن تلاش های بسیاری صورت داده اند موضوع مورد اشاره است. سناریویی که به زعم اکثر سیاسیون مدل به روزشده ی«کمیته صیانت از آرا سال۸۸»است.
چرا که امروز «کمیته صیانت از آرا» کارکرد انتخاباتی خودرا ازدست داده و اقتضائات فرقه ای حکم می کند تا سیاستی نو، با ادبیاتی با طراوت تر و واژگانی جدید تئوریزه شود تا بار سنگین «القای تقلب به جامعه» و «مورداعتماد نبودن نظام جمهوری اسلامی ایران» را به دوش بکشد؛ بر همین اساس برنامه ریزان این دسته ی سیاسی کلیدواژه ای بنام «انتخابات آزاد» را در جلسات پرشمار ۳ سال اخیر خود مورد اجماع قرار داده و از ماهها قبل آن را وارد فضای انتخاباتی ریاست جمهوری یازدهم کرده اند.
به هر روی - با توجه به حساسیت های ناشی از موضوع آزاد بودن انتخابات و پرداختن گسترده ی رسانه های داخلی به این موضوع - باید نگاهی نو به موضوع انداخت و کالبدشکافی کرد که اهداف نهانی و مقاصد نهایی جریان مدعی خط امام(ره) از طرح چنین مباحثی چیست.
* نفی جمهوریت نظام
بدون شک «نفی جمهوریت نظام» درطول ۲دهه ی اخیر هماره بعنوان یکی از راهبردهای اصلی نامداران دوم خرداد بوده و موجب شده در آستانه ی هر انتخاباتی نهمت ساختارشکن شان براین قرار گیرد تا خود را مدافع حقوق فراموش شده مردم نشان دهند و باموج سواری بر بخشی از خواسته های جامعه به کسب کرسی های قدرت بیندیشند.
در ایدئولوژی تعریف شده این طیف، انتخابات فرصتی است تا جمهوری اسلامی، مردمی و آزاد بودن خود را به جهان و مخالفان نشان دهد و باید برای به چالش کشیدن این استراتژی نظام، «اصل دموکراسی» و «مردمی بودن انتخابات» را باید زیر سوال برد.
درطول سالهای اخیر منسوبین به این جناح، همیشه تلاش داشته استدلال کنند که بخش «جمهوریت نظام» در مقابل بخش های اسلامی و دینی کمرنگ شده و باید با احیای حقوق سیاسی، آزادی و انتخابات، بین آن دو توازن ایجاد کرده و حتی نهادهای دینی هم براساس خواست و اراده ی مردم عمل کنند.
یکی از دلایل تاکیدات امروز این نحله ی سیاسی بر «انتخابات آزاد» هم همین موضوع است؛ به واقع این جریان در شرایط کنونی تصمیم دارد تا با طرح «انتخابات آزاد» ضمن آنکه نتیجهی انتخابات آتی را معلول مهندسی انتخابات و دمکراسی هدایت شدهی حاکمیت نشان دهد – که بااصل «جمهوریت» تعارض دارد -، با علنی کردن مهرهی نهایی خود، همچنان در جایگاه یک دسته ی معترض وبه عبارتی «اپوزیسیون داخل نظام» به فعالیت خود ادامه دهد.
به بیانی روشن تر، ورشکستگان سیاسی درپی آنند که فضای انتخاباتی شبیه به همان چیزی که قبل از انتخابات سال۸۸ شکل گرفت ترسیم کنند؛ درآن ایام با تبلیغات پردامنه اینگونه وانمود می شد که گزینه ی حاکمیت، احمدی نژاد است و نظام بامهندسی کردن انتخابات و بیرون آوردن گزینه خود از صندوق ها قواعد والزامات جمهوریت را نادیده گرفته وحقوق عامه مردم را رعایت نمی کند.
واضح می نماید، طرح عبارت مبهم «انتخابات آزاد» هم می تواند زمینه سازی برای آن باشد که درماههای آتی این جریان مدعی شود فلان گزینه، نامزد مورد حمایت نظام است ونتیجه ی انتخابات از پیش تعیین شده بوده و بیان این ادعا می تواند دو دستاورد کوتاه مدت برای آنها داشته باشد اول اینکه شکست احتمالی شان توجیه شود و دوم آنکه آتش غائله ی دیگر به پا شود.
عباس عبدی با بیان: «… اینکه دمکراسی را به معنای حکومت اکثریت تعبیر کنند، از جملهی این خطاهاست. مسئلهی اصلی در دمکراسیها وجود قواعد و نظارت بیطرفانه بر انجام بازیهای مبتنی بر این قواعد است… دمکراسی یعنی احترام به اکثریتی که بر اساس قاعدهی بیطرفانهی بازی به پیروزی رسیده است» تلاش دارد ضمن زیرسوال بردن «اصل مردمسالاری نظام»، بی طرفی نظام درقبال نامزدهای انتخابات را هم مورد خدشه قرار دهد.
* منفعل کردن نهادهای نظارتی وانتخاباتی
منفعل کردن شورای نگهبان در انجام وظایف انتخاباتی –نظارتی و تشکیک عمومی نسبت به برگزارکنندگان انتخابات هدف دیگر سناریونویسان است هرچند حمله و هجمه این گروه سیاسی به نهادهای زیر نظر رهبری سابقه ی دور و درازی دارد.
تجدیدنظرطلبان برخلاف ماههای گذشته وباتوجه به اظهارات آیت الله جنتی برآورد درست ومشخصی از نحوه برخورد شورای نگهبان با حضور نامزدهایشان در آوردگاه۹۲ پیداکرده و به یقین رسیده اند که این شورا در برخورد و رد صلاحیت نامزدهای فعال در فتنه۸۸ قاطعانه عمل خواهد کرد.
بر همین اساس طراحان «انتخابات آزاد» تلاش دارند به هر شکل ممکن این نهاد نظارتی را از هم اکنون تحت فشار قرار داده و به حالت تدافعی دربیاورند به امید اینکه شاید نامزدهای تندرویی آنها از فیلتر شورای نگهبان به سلامت عبور کرده و تاییدیه ی لازم را دریافت کنند.
محمد خاتمی اخیرا در دیدار با اعضای ستاد برگزاری کنگرهی بزرگ اصلاحطلبان با متهم کردن جسورانه ی نهادهای امیتی به طرفداری ازیک کاندیدا وبا هدف به انفعال کشیدن دستگاههای مسئول، اظهار می کند: «در این موقعیت شاهدیم که جریانات و افرادی که دستشان در امر انتخابات باز است مواضعی میگیرند که نگرانیها را در جمع کثیری از دوستداران و مدافعان انقلاب دوچندان میکنند. امروز حتی ناظران انتخاباتی هم جانبدارانه برخورد میکنند. بنابراین آیا نباید جریان اصلاحات نگران وضعیت موجود و آیندهی انتخابات باشد؟ بدون شک این موضعگیریها نمیتواند تضمینکنندهی برگزاری یک انتخابات خوب و در تراز جمهوری اسلامی ایران باشد».
* کاهش حداکثری مشارکت مردمی
پدرسالارهای مجمع سیاسی روحانیون، به چالش کشیدن مهمترین سیاست نظام در انتخابات ۹۲که همان «مشارکت حداکثری» است را هم دراین سناریو ازنظر دور نداشته و مصمم اند تا با ایجاد موانعی دست ساز دراین جهت، ضمن بدبین کردن مردم به برگزارکنندگان انتخابات، نظام را در تحقق راهبرد خود ناکام گذاشته و حضور مردم در انتخابات را تاحد امکان تقلیل بخشند.
«تهدید به تحریم انتخابات» یا «استنکاف ازبرگزاری فرایند انتخابات» ازسوی نامداران این جریان در انتخابات ادوار گذشته بخوبی نشان می دهد که آنها نه تنها «کاهش مشارکت مردمی» رابعنوان یکی از مبانی انتخاباتی خود تعریف کرده بلکه همچنان با سیره ومنش سیاسی - انتخاباتی حضرت امام(ره) فاصله ی به اندازه ی زمین و زمان دارند.
بدون تردید، نشر گسترده ی واژگان پر ابهامی نظیر «انتخابات آزاد» درآستانه ی انتخابات یازدهم ریاست جمهوری یکی از مصادیق «بدبین کردن مردم نسبت به کاکردهای انتخاباتی نظام» یا «فاصله گذاری بین مردم ومسئولان کشوری» است و نتیجه آن درآوردگاه انتخابات چیزی جز کاهش حضور مردمی درانتخابات نیست.
به عبارتی بکار بردن این تعاریف جهت دار، یاس وناامیدی مردم از آینده و سوء اعتماد به حکومت اسلامی را شکل داده وباعثمی شود که مردم دائم این سوال را از خود بپرسند که چرا باید به پای صندوق هایی بروند که نتیجه آن ازقبل تعیین شده و دردری از آنها دوا نمی کند.
* درگیر کردن اصولگرایان به مسائل فرعی
طرح پرحجم مباحثچالش زا و حساسیت برانگیزی شبیه «آمدن یا نیامدن خاتمی»، «آزادی زندانیان سیاسی اوین»، «رفع حصر موسوی وکروبی» یا «انتخابات آزاد» با تئوری «غافل سازی اصولگرایان ازاستراتژی های اصلی این گروه سیاسی»، «آدرس غلط دادن به نهادهای تصمیم ساز نظام» و «مشغول کردن مخالفان خود به موضوعات فرعی» دردستورکار قرار گرفته است.
نظریه پردازان انتخاباتی جریان مدعی اصلاحات سعی دارد با فراگیرکردن گفتمان هایی نظیر «تقلب وتخلف انتخاباتی ازسوی نظام»، گزاره های نهادینه شده ی «سران فتنه»، «عذرخواهی فتنه گران» «دیکتاتوری شکست خوردگان انتخابات۸۸» و امثال آن را دربین سیاسیون واذهان عمومی جامعه آرام آرام به فراموشی بسپارند و مسیر را برای برگشتن به رقابت های انتخاباتی باز کنند.
همچنان که می بینیم رسانه ها وشخصیت های اصولگرا منتظر کمترین تحرکی ازسوی جریان دوم خرداد هستند تا با مواضع پرشمار آن را به نقد بکشانند؛ اما براساس اهداف انتخاباتی دوم خردادی ها باید گفت رویه کنونی طیف گسترده اصولگرایان نیاز به ظرافت بیشتری داشته وشایسته است به شکلی پیش برود تا جمعیت وفاداران به انقلاب ضمن به چالش کشیدن هوشمندانه مواضع تنش زای جریان رقیب، از استراتژی اصلی دوم خردادی ها غافل نشود وبه تبیین وتشریح اهداف بالادستی این جرگه ی سیاسی بپردازند. ضعف کنونی در رویکرد اصولگرایان هم با هدایت پدربزرگ های مجمع روحانیون شکل گرفته است.
چرایی انتخاب کیدواژه ی «انتخابات آزاد»
با توجه به مطالب مطرح شده گزینش کلیدواژه ی «انتخابات آزاد» با اهداف خاصی صورت گرفته و قطعا الزاماتی برای انتخاب واژه ی نهایی ازسوی مشاهیر دوم خردادی ملحوظ نظر قرار گرفته است از جمله اینکه:
۱ - گزاره ای انتخاب شود که باعبارت «کمیته ی صیانت ازآرا» همپوشانی معنایی داشته باشد به شکلی که «گفتمان تقلب» را در همه ی انتخابات پس ازسال۸۸ فراگیر وعمومی کند.
۲ - قدرت اثرگذاری منفی بر اذهان عمومی نسبت به جایگاه بی طرفانه ی نظام درانتخابات پیش رو را داشته باشد.
۳ - عبارتی جذاب وعامه پسند باشد تا بتواند همراهی عمومی را بدنبال داشته باشد.
۴ - ادعاهای بدون پشتوانه حقوقی وعقلانی تقلب درانتخابات۸۸ را به نوعی تکرار کندتا حضورشان درانتخابات آتی برای حامیان شان توجیه پذیر باشند.
۵ - باعثدلگرمی وهمراهی سران کشورهای غربی ورسانه های فارسی زبان خارج نشین نظیردرانتخابات پیش رو شود.
۶ - کلیدواژه انتخابی باید ویژگی اختصاصی جریان دوم خرداد که همان «مخالفت مبانی وتئوریک بانظام اسلامی» را همچنان حفظ وتعمیق بخشد.
۷ - توانایی آن را داشته باشد که رسانه ها وشخصیت های برجسته اصولگرا را تامدتها سرگرم ودل مشغول نگه داشته وازاهداف اصلی جریان معاند بازدارد.
۸ - قدرت کاهش مشارکت عمومی را درانتخابات۹۲ داشته باشد.
۹ - بتواند روحیه بدبینی و یاس ناامیدی را نسبت به سیاست های کلان نظام دربین جامعه ایجاد کند.
۱۰ - توجیهی برای شکست احتمالی آنها در آوردگاه پیش رو باشد.
این راهم باید اضافه کرد که مدعیان «آزادی بیان» دیروز و امروز «انتخابات آزاد» درتلاشند تا هر از چندگاهی با ابداع واژگانی نو و حساسیت زا ضمن ملتهب کردن فضای سیاسی جامعه، جایگاه تعریف شده ی خود - مجرم بودن درحوادثتلخ سال۸۸ - را تغییر و تحولی بخشیده و از مظان انفعال نجات دهند.
گفتمان سازی انتخاباتی با محوریت مفاهیمی نظیر قلب و تقلب مشق شبی است که هر نیمه شب پدربزرگ های مجمع روحانیون از بر می کنند تا دستاویزی شده آنها را از تاریکی ترسناک دوری از کرسی ریاست برهاند و دیگربار به ساحل ایمن ساختمان پاستور برساند.