افکارنیوز _ آنها بر اين پندارند اصولاً قوانين شريعت محدوديت آور است و از رشد و آرامش بشر جلوگيري مي كند. سكس آزاد، همجنس بازي، طلاق و آرايش تصميمات شخصي تلقي مي شود و تصريح مي كنند كه هيچ محدوديتي در اين زمينه وجود ندارد. آنتوان لاوي در تعليمات خويش همه قوانين و مقررات اديان را ساخته دست بشر مي داند و اختراع آنان را صرفاً براي منفعت طلبي افراد استعمارگر اعم از مذهبي و غير مذهبي مي داند.

دین ستیزی
قابل توجه اینکه مخالفان شریعت به نحوی نقطه مقابل قوانین موجود در دین الهی و در حقیقت ضد مذهب هستند. به این ترتیب، علت استفاده از سمبل های شیطانی، در باندهای بزرگ بلک متال هم روشن می شود، باندهایی که اشعاری شیطانی دارند یا از نشانه های شیطان گرایان استفاده می کنند.
آنچه چنین گروه ها را وادار به پذیرش ستیز با دین و شریعت نموده است سه تفکر اصلی است که در ذیل به آنها اشاره و بدان ها پاسخ می دهیم:

ادیان ساخته شده توسط استعمارگران
برخی معتقدند که دین، ساخته استعمارگران است. اما این تفکر قرین صواب نیست. با مطالعه و بررسی متون ادیان آسمانی به دست می آید که این ادیان در بر دارنده مضامین ظلم ستیزانه و انقلابی اند و علت اصلی مخالفت جباران و ظالمان با دین حفظ موقعیت خود بوده است. افزون بر آنکه بیشتر پیروان ادیان حق، محرومان و مستضعفان بوده اند که همواره با ستمگران و استثمارگران به مبارزه برخاسته اند. بنابراین احتمال اختراع دین از سوی استثمارگران برای حفظ منابع قدرت و نیز از طرف مستمندان و ضعیفان برای توجیه وضع موجود، منتفی است.

ایجاد جهل، تاریکی و ظلمت
بعضی دیگر را اعتقاد بر آن است که دین، مولود جهل بشری است. اما نمی توان دین را مولود جهل افراد دانست؛ زیرا در این صورت با آگاه شدن مردم و کشف علل و اسباب پدیده ها به موازات پیشرفت علم، دین باید به طور کلی از بین برود، همانطور که با آمدن چراغ، ظلمت از بین می رود و طبعاً نباید در میان علما و اندیشمندان دینداری داشته باشد. در حالیکه ما می بینیم اندیشمندان بسیاری دیندارند و حتی شاید بتوان گفت که عالم ترین آنها در هر زمانی، به ویژه در زمان ما، دیندار هستند. به عنوان نمونه انیشتن یک شخص معتقد به دین و مذهب است، ماکس پلانگ، ویلیام جیمز و داروین جزو دانشمندان بزرگ به شمار می رود و دیندار هم بوده اند. به ویژه داروین علی رغم تکفیرهای شدیدی که کلیسا نسبت به او روا داشت، ولی او تا آخر عمر به خدای یگانه مومن و معتقد باقی ماند.

محدود کردن انسانها
سومین تفکر این است که قوانین دین، سبب ساز محدودیت بشر و طبیعت اوست. در این رابطه می توان گفت که براساس آموزه های دینی زندگی دنیا، مقدمه زندگی آخرت است و سعادت و شقاوت ابدی در گرو چگونه زیستن از این جهان است. به بیان دیگر رابطه ایمان و عمل سالم با سعادت و ارتباط کفر و گناه با شقاوت اخروی نوعی رابطه عینیت است، به این معنا که انسان در آخرت در صورت ملکوتی و باطنی ظاهر می شود و آن موجود ملکوتی، عین عمل و پاداش و کیفر آخرتی است. بر این اساس آدمی برای تامین سعادت اخروی خویش باید از برنامه همه جانبه برای چگونه زیستن در این جهان برخوردار باشد، اما ابزار درونی شناخت انسان(حس و عقل) از درک کامل راه درست زندگی و چگونگی رابطه دنیا و آخرت ناتوان است. حس در قلمرو خارج از محسوسات، کاربردی ندارد و عقل، فراوان دچار خطا می شود و از تشخیص بسیاری از مسائل انسان ناتوان است. از این رو، انسان برای رسیدن به سعادت حقیقی و کمال نهایی خویش به منابع مطمئن یعنی تعالیم وحیانی نیاز دارد تا با بهره گیری از آن بتوان راه درست را کاملاً باز شناسد و بر اساس این شناخت به گزینش صحیح دست زند. بنابراین تامین سعادت اخروی انسان ها از بنیادی ترین کارکردهای دین است که عقول و علوم بشری هر قدر هم پیشرفت کنند توان پاسخگویی به این نیاز اصیل را ندارند؛ چرا که این عقول و علوم در پی ریزی برنامه ای دقیق برای زندگی این جهان، کارآمدی لازم و کافی را ندارند؛ چرا رسد به اینکه دور نمای زندگی پس از مرگ را تبیین کنند و راه درست زیستن را بنمایانند.

دستورات و قوانین شیطان پرستان
نکته اینکه فرقه هایی همچون شیطان گرایی خود دارای شریعت و قوانین ویژه ای هستند. به عنوان نمونه دستورات رفتاری و قوانین و تعالیم علمی موجود در انجیل شیطانی، چیزی جز شریعت نیست و بسیار واضح است که اینها همه از سنخ احکام رفتاری اند و از حیثدستورالعمل بودن تفاوتی با دستورها در ادیان ندارند. تنها تفاوت آنها این است که دستورالعمل های دینی از سوی خداوند متعال بیان شده است و بیانگر رابطه حقیقی میان رفتارهای فرد و سعادت واقعی او هستند. اما دستورالعمل های شیطان گرایان که از سوی افرادی همچون آنتوان لاوی پی ریزی شده است، هدفی جز تقدیس هرزگی و سکس ندارد. لذا اینگونه نیست که هر کسی بتواند شریعتی وضع کند و به هدف مورد نظر آن مکتب دست یابد.

هنجار شکنی شیطان پرستان
هنجارهای اجتماعی، ‌ به رفتارهای خاصی اطلاق می شود که بر ارزش های اجتماعی مبتنی گردیده اند. این رفتارها به صورت عمومی در گرو جامعه معتدل متداول است و فرد در طی زندگی خود، در آن محیط، آن را می آموزد و مقید به رعایت آن می شود و همچنین انتظار دارد که دیگر افراد گروه یا جامعه نیز آن را محترم شمارند و بدان پایبند باشند. این نوع هنجار، دارای اشکال و مصادیق خاصی است، همچنین شیوه حرف زدن با افراد، سلام کردن، احترام کردن. آنچه از برخی گروه ها همچون شیطان گرایی را با هنجارشکنی، مترادف فرض نمایند. به تعبیری دیگر، پیروان این گروه، هر آنچه را جامعه خوب می داند، به کناری نهاده و عکس آن را عمل می کنند.
جامعیت دین اسلام، ایجاب می نماید که ضمن طرح اصول و خطوط کلی مبنی بر فطرت الهی انسان و راهنمایی راه های تکامل و پیشرفت جامعه، بسیاری از امور را به سکوت برگزار نماید، تا جوامع و نسل های متوالی، بر این اساس دارای آزادی و میدان عمل و ابتکار برای طراحی حیاطی مترقی و پویا متناسب با نیازهای جدید باشند. استاد مطهری در اسلام و مقتضیات زمان در این باره می گوید:

نیازهای ثابت بشر
یک سلسله از احتیاجات بشر ثابت و لایتغیر است. بشر باید به روح خودش نظام بدهد، دستورالعمل اخلاقی بدهد، و اینها در همه زمان ها یکجور است. بشر باید به اجتماع خودش نظمی بدهد. آن نظام کلی در تمام زمان ها یکیست.
بنابراین، اینگونه موضوعات برمبنای اصل ضروریات و مقتضیات زمان و مکان مورد تایید اسلام واقع شده اند. علاوه بر این دسته دیگر از هنجارها وجود دارند که مماثل همین حکمند. آداب و رسوم اجتماعی که با گذشت زمان بر اساس مبناهای مختلفی از جمله سنت های بومی و محلی و شرایط اقلیمی شکل می گیرند، نیز بر اساس برخی روایات، در صورتی که مخالفت موازین اسلامی نباشند، مردود شناخته نشده، بلکه، جهت انسجام و انتظام جامعه مورد قبول قرار گرفته و به آن توصیه شده است.
حضرت علی(ع) در توصیه ای به امام حسین(ع) می فرماید:
پسرم هنگامی که در شهری غریب بودی با آداب آن شهر با مردم معاشرت نما.
در کلام گوهر بار دیگر نیز می فرماید:
فرزندانتان را با آداب خودتان تربیت نکنید، برای آنکه برای دوره ای غیر از زمان شما خلق شده اند.
در نتیجه از منظر اسلام، احترام به قوانین و هنجارهای موجود در یک جامعه، توسط افراد آن جامعه و عمل بدان ها از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. لذا اسلام با هر شکل و گونه ای از هنجارشکنی به شدت برخورد می کند و هرگز آن را نمی پذیرد.

اعتراض مداری
اعتراض، به رفتارهایی گفته می شود که به صورت آشکارا، از سوی فرد یا گروهی از مردم به وقوع می پیوندد و ذاتاً ماهیتی هیجان محور دارد و حداقل با برخی از قواعد و قوانین موجود حاکم در تعارض بوده و نظم موجود را حتی اگرچه در مقیاس محدود، دچار اختلال می کند. لوبن در تبیین اعتراض چنین می نویسد:
افراد هنگامی که در جریان یک هیجان قرار می گیرند که بعضاً، توسط جماعتی ایجاد شده است، موقتاً برخی قوای تعقل منطقی خود را از دست می دهند، آنان بسیار تلقین پذیر می شوند و به آسانی تحت تاثیر رهبران متقاعد ساز غوغا انگیز و عوام فریب قرار می گیرند، به همین خاطر، رفتار او، خود، انگیزه خشونت می شود.

روش زندگی ویژه
بدون تردید، سیستم زندگی آدمی در مغرب زمین که بنا بر جهان بینی خاصی، براساس اهداف و برنامه های تمدن غرب شکل گرفته، با فطرت و طبیعت آدمی سخت در تعارض است. نظام اقتصادی، سیاسی، آموزشی، فرهنگی و اجتماعی در غرب، ظالمانه و سرشار از تباهی است. نشانه های این تباهی که در تاروپود تمدن معاصر و زندگی ما پیچیده، افسردگی ها، اضطراب ها و رنج های بیهوده است. افرادی که نتوانسته اند خود را با چنین مدلی از زندگی تطبیق دهند و خود را در مسیر این رودخانه وحشی بسپارند، این حالت اجبار را ستم و تجاوز به حریم شخصی خویش می دانند، لذا دست به سرکشی می زنند و با اعتراض صدای خود را به گوش می رسانند.

ناکامی های افراد و ایجاد راههای غلط
همانطور که بیان شد آنچه باعثبروز اعتراضات می گردد، ناکامی های افراد به سبب راه و روش های غلط، بوده است. در حالیکه دین اسلام کاملترین، زیباترین و مترقی ترین مدل زندگی است و در صورت رعایت دستورات اسلامی از آسیب فردی و اجتماعی پیشگیری خواهد شد. اسلام سیستمی است که تشکیل دهنده و هماهنگ کننده کلیه جوانب زندگی می باشد؛ از یک سیستم مبتنی بر استاندارهای اخلاقی گرفته، یک دکترین اجتماعی و اقتصادی، یک سیستم حقوقی، یک سیستم فرهنگی، تا یک سیستم حکومتی و سیاسی و تنظیم کننده رفتارها. اسلام به عنوان یک مدل همه جانبه، شیوه مشخص زندگی می باشد. اسلام ادعا دارد که در کلیه جنبه های زندگی تاثیر و نقش تنظیم کننده ای دارد. لذا اسلام زمینه را برای اعتراضات افراطی به طور کامل از بین می برد مگر اینکه آنان مسیر گمراهی بپیمایند.
منبع: زمزمه های شیطانی آسیب شناسی عرفان های نوظهور، دکتر محمدتقی،
فعّالی چاپ اول بهار ۱۳۹۱