به گزارش افکارنیوز به نقل از فردا، اطلاعات و برآوردهای راهبردی نشان می دهد که آمریکا و کشورهای غرب مباحثات خود را درباره انتخابات ریاست جمهوری ایران آغاز کرده اند.پایگاه خبری المانیتور که گفته می شود به وزارت خارجه امریکا نزدیک است در مرداد ماه گزارش را منتشر کرد که مفادآن نشان می داد که مقام های غربی ابراز داشته اند مایل به پیروزی کاندیدایی در انتخابات هستند که به حل مشکلات ایران با جهان کمک کند. به طور مشخص در این خصوص دولت امریکا با مشورت انگلستان بحث هایی را در این باره آغاز کرده است که انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ در ایران چگونه می تواند بر مذاکرات هسته ای ایران و ۱+۵ اثر بگذارد. هم چنین این پایگاه اینترنتی از قول یک دیپلمات نوشته است که غربی ها مایلند وزارت خارجه در آینده مذاکرات هسته ای ایران نقش برجسته تری داشته باشد.

این سنخ تمایلات راهبردی در واقع نشان دهنده همان اشتباه محاسباتی است که غرب در آستانه هر انتخابات در ایران به آن دچار می شود. در سال ۸۸ شکست این محاسبات در عرصه سیاسی باعثشد که غرب تمایلات خود را در حوزه امنیتی پیگیری کند که در این حوزه نیز به ناکامی دست یافت. برای غرب هنوز عیان نشده است که در ایران انتخابات زلزله سیاسی ای نیست که چارچوب متقن و اصول راهبردی ایران در سیاست خارجی را برهم بزند و شکل دیگری را از سیاست را عیان کند. البته این احتمال می رود که غرب آدرس های اشتباهی از داخل از جانب برخی جناح ها دریافت کرده باشند.

یا اینکه تصور می کنند افزایش فشارها بر ایران باعثمی شود که این کشور را به سمت مصالحه سوق پیدا کند. که هردوی این مقولات اشتباهات عمیق محاسباتی غرب را عیان می کند.

المانیتور امادر ادامه این گزارش، از قول یک دیپلمات بی نام و نشان ایرانی نوشته است: «مسئولان در ایران بر این باور هستند که اوباما در دور دوم انتخابات برنده خواهد شد و رهبران ایران در حال انجام محاسبات هستند که چگونه تعاملی با آمریکا داشته باشند که بتواند سازنده باشد».

این در حالی است که یک دیپلمات بلند پایه به پایگاه مطالعاتی «ایران هسته ای» گفته است به هیچ در این باره که پیروزی اوباما در انتخابات امریکا به نفع ایران باشد، در سطح بالای کشور اتفاق نظر وجود ندارد بلکه کاملا برعکس کسانی در ایران معتقدند رادیکالیسم احمقانه رامنی شاید مفیدتر و کم ضررتر باشد.

در واقع تجربه دوران بوش و اوباما نشان داده است که هیچ تفاوت ماهوی درباره ایران اتفاق نیفتاده است و آمریکا همان رویه خصمانه را بر اساس راهبردی که از سال ۵۷ تاکنون برای ایران انتخاب کرده است ادامه می دهد. با این وصف مشخص نیست که چرا غرب در این فکر است که با هر انتخابات تفاوت ماهوی در سیاست های ایران عیان شود. مشخص است که ابلهان حزب جمهوریخواهان و راهبردهای رادیکال آنان برای ایران فرصت های مهم دیپلماتیکی را برای برانگیختن حس ضد جنگ در جهان فراهم می کند و می تواند با کمک روسیه و چین و کشورهای مستقل جبهه دیپلماتیکی را در برابر یک جانبه گرایی آمریکا سامان دهد در حالی که به علت لفاظی های شبه صلح طلبانه اوباما در سخن و پیگیری سیاست های خصمانه از سوی او در عمل، چنین اقداماتی ممکن است با سختی هایی مواجه شود.

داستان یک گزارش راهبردی

یک گزارش راهبردی مهم نیز نشان می دهد که تا به امروز دولت امریکا ۳ اصل را درباره انتخابات ریاست جمهوری در ایران قطعی می داند:

۱ - پس از انتخابات باید به دنبال گفت وگوی مستقیم با ایران بود

۲ - امریکایی ها امیدوارند کسی در انتخابات پیروز شود که دستور کارش سازش با غرب باشد

۳ - نزدیکی رییس جمهور آینده به رهبری برای امریکا دارای اهمیت راهبردی است تا بتواند با آن به مصالحه ای راهبردی دست یابد.

این سه راهبرد نشان می دهد که غرب در مواجهه با ایران به مرحله استیصال و سردرگمی رسیده است و الا اینچنین چشم امید به انتخابات ایران نمی دوخت و سفارتخانه های آلمان، استرالیا و فرانسه را مامور جمع آوری اطلاعات در تهران از کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری نمی کرد.



در واقع غرب نه از تحریم ها طرفی بسته است و نه می تواند دست به اقدام نظامی بزند و از این حیث مجبور است به دنبال خلق ظرفیت های جدیدی باشد. این ظرفیت جدید را آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری آینده جستجو می کند،جستجویی که اشتباه محاسباتی آمریکا را عیان می کند،چرا که در انتخابات ایران اولا گروه های غرب گرا به علت پیمانکاری آشکار برای غرب در سال ۸۸ و هم چنین فقدان حداقل هایی از حیث پایگاه اجتماعی از کسب هر گونه بستر برای فعالیت های سیاسی محروم اند و در عین حال تحرکات ضد امنیتی که از سال ۸۸ تاکنون داشته اند همگی رصد و خنثی شده و به تسلط و مدیریت کامل سیستم امنیتی ایران در آمده اند. بنابراین آنچه می ماند گروههایی هستند که از اغاز انقلاب تاکنون مخالف سرسخت هژمونی امریکا هستند و یقینا در عرصه داخلی و حوزه مدیریت خود اجازه تحرک به وابستگان غرب را نمی دهند.بنابراین این راهبرد سه گانه آمریکا از آغاز محکوم به شکست است.