هدف ترامپ از ارسال نامه به ایران؟/ دعوت ترامپ به مذاکره یا عملیات فریب احمقانه؟!

ترامپ مدعی ارسال نامه‌ای به مقامات عالی کشورمان در باب مذاکره شد، تکرار چنین حرکتی از سوی ترامپ در شرایطی که رهبر معظم انقلاب پیش‌تر هم در زمان دیدار با نخست‌وزیر وقت ژاپن و مجددا در ماه بهمن امسال هرگونه مذاکره با آمریکا را رد کرده بودند، این ظن را به ذهن متبادر می‌کند که چنین پیشنهادی بیش از هر چیز عملیات فریب برای حرکات بعدی دولت آمریکا است.

دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا روز جمعه در مصاحبه‌ای با فاکس بیزینس اظهار داشت که نامه‌ای به مقامات ایران در روز پنجشنبه ارسال کرده و به آنها درخواست مذاکره داده است.

دیگر رسانه‌های بین‌المللی از جمله رویترز نیز گزارش دادند که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا می‌خواهد بر سر توافق هسته‌ای با ایران مذاکره کند و روز پنجشنبه نامه‌ای به رهبری این کشور ارسال کرده است و در عین حال ابراز امیدواری کرده است که طرف ایرانی با مذاکره موافقت کند.

رویترز به نقل از این مصاحبه فاکس بیزینس نوشت: «من گفتم امیدوارم که شما مذاکره کنید، زیرا برای ایران بسیار بهتر خواهد بود.

ترامپ همچنین مدعی شد: «من فکر می‌کنم آنها می‌خواهند این نامه را دریافت کنند. جایگزین دیگر این است که ما باید کاری انجام دهیم، زیرا شما نمی‌توانید اجازه دهید سلاح هسته‌ای دیگری به‌وجود بیاید.»

در همین راستا، نمایندگی جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل متحد در پاسخ به سؤال رسانه‌های آمریکایی مبنی بر نامه ادعایی رئیس‌جمهور رژیم آمریکا، تصریح کرد: تاکنون چنین نامه‌ای دریافت نکرده‌ایم.

سیاستی مبتنی بر محاسبه غلط
نگاهی به اقدامات و رویکردهای دونالد ترامپ در ماه‌های سپری شده از دور دوم ریاست جمهوری وی بر ایالات متحده‌، به‌خوبی این واقعیت را اثبات کرد که وی کمتر تفاوتی را با دور اول سکونت خود در کاخ سفید داشته و دارد ولی در این میان شاید بتوان مهم‌ترین ویژگی و وجه افتراق او نسبت به دوره پیشین ریاست جمهوری‌اش را در سرمایه‌گذاری ویژه برای تاثیرگذاری در افکار عمومی کشور هدف سیاست خارجی به‌خصوص افکار عمومی ایران دانست.

ترامپ ۲۰۲۵ و دولتمردان وی، سیاست‌های خود علیه کشور و ملت ایران را بر ایجاد نارضایتی در داخل و اجبار مسئولان کشورمان به عقب‌نشینی در برابر زیاده‌خواهی‌های آمریکا به واسطه فشار افکار عمومی تعیین کرده‌اند.

بر همین اساس ترامپ با وجود آگاهی به اینکه مسئولین عالی‌رتبه کشورمان هرگونه مذاکره غیرعادلانه، غیرشرافتمندانه و قلدرمآبانه با ایالات متحده و غرب را از پیش رد کرده‌اند، با ارائه چنین پیشنهادی که مبتنی بر مفروضات و محاسبات غلط از ملت ایران است، سعی در موجه نشان دادن خود و مقصر نشان دادن مسئولان نظام دارند. در همین راستا، «اسکات بسنت» وزیر خزانه‌داری آمریکا روز پنجشنبه، در گفت‌وگویی با باشگاه اقتصادی نیویورک مدعی شد: «فقیر کردن دوباره ایران، آغاز سیاست تحریمی به روز شده ما خواهد بود. اگر من یک ایرانی بودم، هم اکنون تمام پولم را از شکل ریال خارج می‌کردم».

وی افزود: «فروش نفت ایران را تعطیل خواهیم کرد و فقیر کردن مجدد ایران، آغاز سیاست تحریمی به روز شده ما خواهد بود. هدف ترامپ این است که صادرات نفت ایران به میزان ۱.۵ میلیون بشکه را به یک قطره برساند. دولت همچنین قصد دارد دسترسی تهران به سیستم مالی بین‌المللی را قطع کند.»

این قبیل لاف‌ها و اظهارات بیش از هر چیز ناشی از درک و محاسبه غلط آنان از اعتماد ملت ایران به نظام و همچنین غفلت آنان از توانایی‌های کشورمان در مقابله با فشارهای ظالمانه غربی‌هاست.
کافی است مقامات آمریکایی نگاهی به تاریخچه فشارهای خود بر ملت ایران و در مقابل آن اعتماد ملی به نظام و شکست خوردن سیاست فشار حداکثری‌، حداقل در ۱۵ سال اخیر بیندازند تا متوجه این محاسبه غلط بشوند.

سیاست فشار حداکثری ترامپ در دولت اول وی که ایضا با سوءمدیریت‌های دولت روحانی همراه شده، نه‌تنها منجر به تسلیم ملت ایران در برابر خواسته‌های آنان نشد که کشور را در کنار گذاشتن دیپلماسی التماسی دولت برجام مصمم کرد و با قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها از سوی مجلس شورای اسلامی، شکست این سیاست آشکار گشت.

جدای از این تحلیل غلط ترامپ و اطرافیان وی از ظرفیت‌های کشور برای مقابله با تحریم نیز، با افزایش فروش نفت ایران در دولت شهید رئیسی به رقمی بالاتر از یک‌میلیون و هفتصد هزار بشکه در روز به وضوح نمایان شد. همچنین در اوج تحریم‌های آمریکا در زمان دولت دموکرات اوباما که کشور برای اولین بار با موج سهمگین تحریم روبه‌رو بود، فروش نفت ایران در پایان دولت دهم هیچ‌گاه به رقمی پایین‌تر از یک میلیون بشکه در روز نرسید و در ماه‌های پایانی منتهی به مرداد ۱۳۹۲ کشور به وضعیت باثباتی در برابر فشار اقتصادی رسیده بود.

فرید زکریا مردادماه امسال در یادداشتی در واشینگتن پست اظهار می‌دارد: شکست رویکرد فعلی واشنگتن را در نظر بگیرید. از زمان خروج دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا از توافق هسته‌ای ایران در ماه می ‌۲۰۱۸، سیاست ایالات متحده در قبال ایران «فشار حداکثری» بوده است. تعداد تحریم‌ها علیه ایران از ۳۷۰ مورد در دوران باراک اوباما به بیش از ۱۵۰۰ مورد در دوران دولت ترامپ افزایش یافت و ایران را به رکورددار تحریم در جهان تبدیل کرد.

وی افزود: این در حالی است که دیگر طرفین در مذاکرات هسته‌ای (قدرت‌های اروپایی، روسیه و چین) با این امر مخالفت کردند ولی ایالات متحده از تحریم‌های ثانویه استفاده کرد تا عملا مانع از تجارت بیشتر آنها با تهران شود. دولت بایدن عمدتا سیاست ترامپ را با چند تغییر و تخفیف کوچک ادامه داده است. زکریا با طرح این پرسش که نتیجه سیاست فشار حداکثری ترامپ و بایدن چه بوده است، اظهار می‌دارد: ایران که (با خروج آمریکا از برجام) از محدودیت‌های توافق هسته‌ای رها شده‌، برنامه هسته‌ای خود را به طور گسترده‌ای پیش برده است. به گفته آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، اکنون اورانیوم غنی شده این کشور ۳۰ برابر بیشتر از حد مجاز توافق شده است.

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل خاطرنشان می‌کند: توافق (برجام) یک «زمان‌گریز» یکساله ایجاد کرد، این زمان به معنی مهلتی مورد نیاز برای تولید سوخت هسته‌ای مورد نیاز برای یک سلاح است. ماه گذشته، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، گفت که تهران یک تا دو هفته با نقطه‌ گریز فاصله دارد.

مبدأ محاسبه آمریکا کجاست؟
یکی از ابعادی که می‌بایست در تحلیل رفتار دولت دوم ترامپ در مقابله با کشورمان در نظر گرفت، بررسی دلایل محاسبه اشتباه آنان درباره افکار عمومی در ایران هست.

این محاسبه غلط رابطه مستقیمی با سکانداری طیف غربگرای داخلی و طیف مدعی اصلاحات بر مسند و ساختار اداری کشور است.

نگاهی به پالس‌ها و سیگنال‌های مثبتی که از نخستین روزهای آغاز به کار دولت چهاردهم از سوی برخی از افراد در داخل دولت و در طیف غربگرای مدعی اصلاحات به غرب ارسال شد، دلیل این سرمایه‌گذاری آمریکایی‌ها را نشان می‌دهد.

این افراد که از سابقه تاریخی خود در دولت حسن روحانی نیز درس نگرفته‌اند، مجددا با تکرار روش اشتباه و خطرناک خالی نشان دادن دست کشور در آستانه هر روندی در سطح بین‌الملل، خواسته یا ناخواسته بزرگ‌ترین ضربه را در هر مذاکره یا مواجهه‌ای با غرب به کشور وارد می‌سازند.

افرادی که متاسفانه سعی در همراه کردن رئیس‌جمهور با ادبیات خود و بیان منش خود از زبان وی داشته و در برخی از مواقع از جمله نحوه انتشار مصاحبه رئیس‌جمهور با رسانه‌های آمریکایی در نیویورک یا در مصاحبه وی با NBC موفق به این کار نیز شده‌اند. این سیگنال‌ها حتی برای یک بار نیز با پاسخ مثبتی از سوی مقامات آمریکایی در هر دولت بایدن و ترامپ همراه نشد و بالعکس منجر به گستاخی بیشتر آنان شد.

نمونه‌ای واضح از روند اشتباهی که از سوی برخی از افراد در داخل کشور به‌کار گرفته شد، سفیدشویی ترامپ در مصاحبه ظریف با فرید زکریا بود که در کمترین زمان منجر به صدور یادداشت امنیت ملی ریاست جمهوری از سوی رئیس‌جمهور آمریکا و تشدید فشار حداکثری بر کشورمان بود.

این نمونه‌های واضح به‌خوبی نشان می‌دهد که غربگرایان در داخل که پیش‌تر در دولت حسن روحانی کشور را با خسارت محض برجام روبه‌رو کرده بودند و اکنون نیز سعی در پوشاندن قبای حسن روحانی بر تن پزشکیان دارند، ضلع دیگری از سیاستی هستند که ترامپ علیه ایران در نظر گرفته است و قوت قلبی را برای وی در تحقق فشارهای خود بر داخل ایران ایجاد کرده است. این دسته افراد و رسانه‌های مجیزگوی زنجیره‌ای، حتی به عمد سعی در چشم‌پوشی از اذعان‌های پیشین خود به بی‌فایدگی مذاکره با ترامپ در زمان دولت دوم حسن روحانی نیز دارند.

عملیات فریب

روش همیشگی ترامپ در مسائل بین‌المللی، لاف و هجمه کلامی سنگین نسبت به دشمنان، رقبا و حتی شرکای سنتی آمریکا برای امتیازگیری بیشتر در هر توافقی با سایر کشورها است. وی این روش را در تجدید پیمان نفتا با کانادا و مکزیک، مذاکرات با شرکای اروپایی آمریکا، مواجهه با چین و اکنون نیز حتی در بازی با اوکراین در پیش گرفته است. به همین ترتیب وی با طرح دوگانه احمقانه مذاکره یا هجمه سعی در ترساندن مسئولان و مقامات عالی‌رتبه کشوری برای تسلیم اجباری در برابر خواسته‌های نامشروع آمریکا در موضوع هسته‌ای، توان موشکی و مسائل منطقه‌ای دارد. این پیشنهاد و در عین حال تهدید از سوی ترامپ، وی را در افکار عمومی بین‌المللی و همچنین در میان ملت ایران تبرئه نخواهد کرد و چنین بازی مضحکی دیگر کارایی نخواهد داشت.

او به‌خوبی به این نکته احاطه دارد که مسئولان کشورمان، تجربه تاریخی لیبی و عراق را به‌خوبی به خاطر دارند و از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران به اذعان مقامات و نهادهای آمریکایی توان بسیار زیادی برای نابودسازی منافع، توان نظامی و حضور پرشمار نیروهای آمریکایی در منطقه و دیگر نقاط جهان دارد. ترامپ و مشاوران وی به این واقعیت نیز آگاهی دارند که هر عمل احمقانه‌ای از سوی رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه تاسیسات هسته‌ای ایران نه‌تنها قادر به نابودی این تاسیسات نخواهد بود که بالعکس ممکن است منجر به تغییر در دکترین هسته‌ای ایران نیز بشود. اگر آمریکایی‌ها پاسخی را از ایران می‌خواهند رهبر انقلاب پیش‌تر صراحتا این پاسخ را داده‌اند: «نه جنگ می‌شود، نه مذاکره می‌کنیم» ایشان در ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ و در آغازین ماه‌های شروع فشار حداکثری دولت اول ترامپ تاکید کردند: جنگی رخ نخواهد داد چرا که ما مثل گذشته هیچ‌وقت شروع‌کننده جنگ نخواهیم بود و آمریکایی‌ها هم حمله را آغاز نمی‌کنند چون می‌دانند که صددرصد به ضررشان تمام خواهد شد زیرا جمهوری اسلامی و ملت ایران ثابت کرده‌اند به هر متعرضی، ضربه بزرگ‌تری وارد خواهند کرد.