فرّار یا کرّار

وقتی کار فتح قلعه‌های باقی‌مانده یهودیان در منطقه خیبر سخت شد و سپاه اسلام عملا متوقف مانده بود و هر فرمانده از سپاه اسلام بدون فتح از میدان باز‌می‌گشت، پیامبر خدا به مسلمانان وعده‌ای دادند که نوید پیروزی بود: «لادفعن الرایة غدا ان‌شاء‌الله الی رجل کرار غیر فرار یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله لا ینصرف حتی یفتح الله علی یده». یعنی فردا پرچم را به کسی می‌سپرم که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و رسول نیز او را دوست دارند؛ کسی که حمله می‌کند و فرار نمی‌کند. 

پیامبر صلوات الله علیه از عشق امیرالمؤمنین علیه السلام به خدا و خودشان سخن گفتند. گویی که او چون خدا و رسولش را دوست دارد با تمام توان خود به سمت دشمن یورش می‌برد و خدا و پیامبرش هم چون او را دوست دارند به‌طور کامل به حمایت و نصرتش می‌پردازند. چنین کسی هم تمام توان خود را به کار می‌بندد و هم از تمام لطف و نصر الهی بهره‌مند می‌گردد و چنین ترکیبی لاجرم به فتح ختم می‌شود. با چنین نیرویی است که در قلعه از جا کنده می‌شود؛ با چنین نیرویی است که سر مرحب با کلاهخود سنگ‌نشانش به دو نیم می‌شود. 

این قطعه از تاریخ، تفسیر آن آیه از قرآن است که می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ». خدا به برخی فرماندهان سپاه اسلام، فرصت جنگیدن داد تا مسائلی آشکار شود وگرنه او علی علیه‌السلام را داشت که می‌تواند با عشق بی‌حدش به خدا و با عشق بی‌حد خدا به خود، از دروازه مستحکم یک قلعه به عنوان سپر استفاده کند و اینچنین مایه عزت اسلام و ذلت کفر گردد. 

از این جهت مهم است که نگاه ما به وقایع امروز جهان از جنس فرصت است یا تهدید. ما اگر «کرار غیر فرار» باشیم؛ اگر عاشق خدا و اولیای خدا باشیم و معشوق آن‌ها، از هر فرصتی برای خدمت به این راه استفاده می‌کنیم و اگر غیر از این باشد، فرصت‌ها را به‌مثابه «دردسر» می‌بینیم. آن‌ها را بلاهایی می‌بینیم که هرچه زودتر باید شرشان کنده شود. 

همه ما، از من نگارنده گرفته تا فلان مقام مسئول، اگر پس از پذیرش آتش‌بس توسط حماس و رژیم اشغالگر و پایان موقتی جنگ غزه، نفس راحتی کشیدیم و پنداشتیم که از شر یک جنگ مزاحم و اخبار سیاهش و نگرانی‌ها و خطرهایش راحت شده‌ایم؛ در وهله اول دشمن را نشناخته‌ایم و نفهمیده‌ایم که یهود اگر در خیبر پناه می‌گیرد برای آن است که فرصت دیگری خلق کند و جنگ احزاب دوباره‌ای راه بیندازد‌. در وهله دوم خدا را نشناخته‌ایم و پنداشته‌ایم اگر ما بیخیال جهاد با ستمگران شویم، خدا هم راه خود را معطل ما می‌کند. نه! عربده‌ مرحب‌ها خاموش باید گردد و مقرهای طراحی نابود کردن اسلام فرو باید بپاشد، یا به دست ما، یا به دست محب و محبوب واقعی خدا. در وهله سوم هم خودمان را نشناخته‌ایم. به گمان خودمان خدا را دوست داشته‌ایم و او هم ما را دوست داشته؛ حال آنکه نشانه عشق خدا «کرار» بودن است. این خصلت امثال تهرانی‌مقدم بود که روی سنگ مزارش از عشق به مبارزه با اسرائیل سخن گفت. جنگ با اسرائیل برای تهرانی‌مقدم مثل نفس کشیدن بود، آرامش او در جنگ با اسرائیل بود؛ او اگر بود، شبیه همچو منی منتظر شنیدن خبر آتش‌بس نمی‌شد تا سرش به کار خودش گرم شود. 

حال آنکه جنگ هم به پایان نرسیده. غزه ویران است؛ ترامپ با وقاحتی بی‌مانند در تاریخ و خباثتی که حتی صدای ظالمان دنیا را هم درآورده، مثل آب خوردن از انتقال مردم غزه سخن می گوید و این بلوف کثیف را، این امضای ناپاک‌زادگی را بارها و بارها تکرار می‌کند. محور مقاومت، مهم‌ترین عضو جغرافیایی خود که سوریه باشد را ندارد. حزب‌الله هم سیدحسن نصرالله را ندارد و دولت جدید لبنان به‌روشنی نشان می‌دهد که برای ایران، بیروت دیگر آن بیروت سابق نیست. 

این‌ها پیام ناامیدی نیست؛ بلکه امروز وقت کرار شدن است. از جنس کراریت حاج‌قاسم که رهبر انقلاب می‌فرمود خواندن گزارش‌های عملکردش انسان را از این متحیر می‌ساخت که او چگونه می‌تواند اینقدر کار کند. 

عدم تحقق وعده صادق۳ تنها وقتی می‌تواند توجیه‌پذیر باشد که مقاومت، طوفان‌الاقصی دیگری خلق کند و خیبر در هم پیچیده شود. همانگونه که اگر مسلمین خیبر را فتح نمی‌کردند؛ یهود مدینه را فتح می‌کرد، شرایط ما هم امروز کاملا دو لبه است. یا پیروزیم یا بازنده، یا کراریم یا فرار، یا با حیدریم یا با دیگران. چشم‌ها همچنان به ایران است؛ یک یاعلی باید گفت تا پرده توهم قدرت دشمن دریده شود؛ کاری که حماس در طوفان‌الاقصی کرد.

نویسنده : جواد شاملو