
محمد ایمانی طی یادداشتی نوشت:
۱)شصت و یکمین نشست سالیانه «کنفرانس امنیتی مونیخ»، ۲۶ تا ۲۸ بهمن برگزار شد. این کنفرانس که سال ۱۹۶۳ میلادی بنیان گذاشته شد، به عنوان «داووس امنیتی» (معادل «مجمع جهانی اقتصاد») شناخته میشود. هر چند که اعتبار کنفرانس به تبع تزلزل موقعیت جهانی غرب، طی چند سال اخیر زیر سؤال رفته، اما نشست امسال، نمایشی بیسابقه از این تزلزل بود. کنفرانسی که چند سال قبل، فرصتی برای اهانت به نماینده ایران شده بود، این بار، موقعیتی را برای توهینی بزرگتر به اروپا و آلمان فراهم کرد، تا ثابت شود که دنیا چقدر کوچک، و زمین چقدر گرد است.
۲) برگزاری یک نشست در سطح مقامات عالیرتبه، از ثبات امنیتی میزبان حکایت میکند. اما شهر مونیخ، در روز قبل از شروع کنفرانس، با حمله خودرویی به تجمع اتحادیههای کارگری مواجه شد که طی آن، حداقل ۳۷ نفر مجروح و دو نفر کشته شدند. این رویداد امنیتی هولناک، پیش درآمد بدی برای کنفرانس مونیخ بود و یک روز بعد، آمریکا و آلمان، مقابل چشم ناظران به تیپ هم زدند. به هم ریختگی تدارکات نشست تا حدی بود که دعوت نامهای هم برای شاهزاده علّاف پهلوی ارسال، و بعدا پس گرفته شد. به دنبال این اتفاق، شازده عصبانی گفت:
«کنفرانس مونیخ، به دستور دولت آلمان و تحت تهدید جمهوری اسلامی، دعوت خود را پس گرفت. این نشان می دهد که [آیتالله] خامنهای برای برلین تصمیم میگیرد».
۳) مثل معروفی است که میگوید «سگ میزد و گربه میرقصید». این، حکایت امسال کنفرانس مونیخ است؛ جایی که فرستاده ترامپ، به دولت میزبان و اروپاییها توهین کرد و میزبان، مجبور به مواجهه شد. میزبانان آلمانی در حالی با توهین طرف آمریکایی مواجه شدند که بهمن ۱۳۹۶، وزیر امور خارجه ایران را به کنفرانس دعوت کردند، اما هنگام بازگشت آقای ظریف، به بهانه تحریمها، از دادن سوخت به هواپیمای حامل وی خودداری کردند.
هفت سال بعد، معاون رئیس جمهور آمریکا، در جریان سفر به آلمان، با رهبر حزب «آلترناتیو برای آلمان» دیدار کرد و از این حزب راستگرای افراطی به عنوان شریک سیاسی آمریکا نام برد. ونس در عین حال، در اقدامی توهینآمیز، حاضر نشد با صدراعظم آلمان دیدار کند. در این باره نشریه پولیتیکو نوشت: «ملاقات نکردن جی دی ونس
با شولتس در حاشیه کنفرانس مونیخ، نشان دهنده تحقیر جدی کشور میزبان در زمانی است که تنش میان آمریکا و اروپا بالا گرفته است. یک مقام آلمانی گفت: «من از شولتس خوشم نمیآید، اما او صدراعظم ماست؛ این بیاحترامی، جای تعجب ندارد. دولت ترامپ به متحدانش اهمیتی نمیدهد». یک دیپلمات ارشد اروپایی هم رفتار ونس را «شکستی خجالتآور» توصیف کرد و گفت: «این نشان میدهد که تیم ترامپ، آلمان را به عنوان یک قدرت بزرگ در اروپا جدی نمیگیرد. ایلان ماسک، دستیار ترامپ، مکررا از حزب راستگرای ایافدی حمایت کرده است».
۴) ماجرا به همین جا ختم نشد. معاون ترامپ در کنفرانس مونیخ، با حمله به اتحادیه اروپا و آلمان گفت: «تهدید اصلی علیه امنیت غرب، نه از سوی روسیه و چین، بلکه از داخل اروپا و انحراف از ارزشهای دموکراتیک نشأت میگیرد. لغو انتخابات در رومانی و اظهارات برخی مقامات درباره امکان تکرار این اتفاق در آلمان، تهدید دموکراسی است. برخوردهای پلیسی در آلمان و محدود کردن رسانهها و حذف محتوای به اصطلاح نفرتپراکنی از سوی برخی دولتهای اروپایی، قابل پذیرش نیست.
رهبران اروپا به جای سرکوب جریانهای راستگرا، با آنها همکاری کنند و نگرانی های شهروندان را جدی بگیرند». سخنان بیپروای فرستاده ترامپ، صدر اعظم آلمان را مجبور کرد تا در کنفرانس مونیخ بگوید: «آلمان اجازه دخالت خارجی را نمیدهد. هرگونه مداخله خارجی در امور کشور ما محکوم است. مردم آلمان اجازه نخواهند داد اشخاص ثالث به نفع حزب راست افراطی مداخله کنند. تنها ما خودمان تصمیم میگیریم که دموکراسی چه مسیری را طی کند، نه هیچ کس دیگر. احزاب دموکرات در آلمان با توجه به تجربه نازیسم (دوران هیتلر) دیدگاه مشترکی دارند و این، دیوار آتشی در برابر احزاب راست افراطی است... آلمان هرگز از صلح تحمیلی در اوکراین حمایت نخواهد کرد».
۵) مواضع دولت ترامپ، همچنین با واکنش منفی مقامات اروپایی روبهرو شده و رئیس جمهور فرانسه در صدد برگزاری نشستی اضطراری با حضور رهبران اروپایی برآمده است. در حالی که بوریس جانسون، نخستوزیر اسبق انگلیس گفته «اروپا در موضوع اوکراین و موضع آمریکا، مثل مرغ سرکنده بال بال میزند»، کیت کلاگ، فرستاده ویژه آمریکا در امور اوکراین، در اجلاس مونیخ گفت: «آمریکا، روسیه و اوکراین مستقیما در گفتوگوهای صلح شرکت خواهند داشت، اما از اروپا دعوت نخواهد شد».
گزارشگر شبکه BBC میگوید: «در قسمت خبرنگاران، همه ناباورانه به شکاف عمیق میان آمریکا و اروپا نگاه میکنند و نگرانند. برگزارکنندگان کنفرانس، صحبت از این میکنند که آمریکای تحت رهبری ترامپ، دیگر لنگر ثباتی برای غرب نیست، بلکه یک تهدید است و باید محتاطانه با آن برخورد شود. آمریکای ترامپ، بزرگترین چالش برای اتحاد و انسجام اروپاست».
۶) ولودیمیر زلنسکی رئیسجمهور اوکراین در کنفرانس مونیخ گفت: «بیایید صادق باشیم، ما نمیتوانیم احتمال اینکه آمریکا در لحظهای حساس به اروپا «نه» بگوید را رد کنیم. آمریکا ممکن است زمانی که اروپا مورد تهدید قرار بگیرد از آن حمایت نکند. بنابراین داشتن یک ارتش واحد اروپایی ضروری است». او که ملت و کشورش را قربانی اعتماد به آمریکا کرده، یک روز قبل هم گفته بود: «ایالات متحده، هرگز اوکراین را به عنوان عضوی از ناتو در نظر نگرفته است». این در حالی است که دولت ترامپ از اوکراین خواسته، ۵۰ درصد مالکیت مواد معدنی کمیاب خود را به آمریکا واگذار کند(!) قابل تامل این که معاون ترامپ قبل از عزیمت به مونیخ و در مصاحبه با وال استریت ژورنال، روسیه را هم تهدید کرده و گفته بود: «اگر پوتین با توافق صلحی که ضامن استقلال بلندمدت اوکراین باشد موافقت نکند، آمریکا تحریم های بیشتری اعمال خواهد کرد و احتمالا دست به اقدام نظامی میزند».
۷) در حالی که برخی محافل در ایران میخواستند از ترامپ، تصویر تاجری محترم، تعاملپذیر و حتی قابل شراکت بسازند، از گرینلند و کانادا و پاناما گرفته تا آلمان و اوکراین، تصویری دقیق از ماهیت غیر قابل اعتماد و خیانتکار شیطان بزرگ را به دست میدهند.
فراعنه متوهم آمریکایی، فقط سودای مالکیت و بلعیدن غزه مقاوم را ندارند، بلکه خیانت و تحقیر را حتی به نزدیکترین متحدان هم روا میدانند. چنان که «تد کروز» سناتور آمریکایی درباره دیدارش با سفیر دانمارک به فاکس نیوز گفته است: «سفیر دانمارک، ناراحت و دلخور بود و گفت گرینلند فروشی نیست. خندیدم و گفتم میدانید چیست؟ همه چیز فروشی است! شما یک دوست و متحد مهم هستید، اما دوستان میتوانند درباره منافع مشترک مذاکره کنند[!] از زمانی که پرزیدنت ترامپ در این باره صحبت کرده، جنبش استقلال گرینلند در حال رشد بوده و اگر استقلال خود را اعلام کند، دانمارک چیزی به دست نخواهد آورد».
۸) فوریه ۲۰۱۷ که هنوز معادلات جهانی به اندازه امروز تغییر نکرده بود، «ولفگانگ ایشینگر» رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ، در گزارش سالانه تصریح کرد: «جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و آمریکا، زمینه را برای کشورهای دیگر فراهم کرده تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند. فضای امنیتی جهان مسلما بیثباتتر از هر مقطع دیگر از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون است.
خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و انتخاب ترامپ، نهادهایی همچون اتحادیه اروپا و ناتو را در وضعیت متزلزلی قرار داده... دولت جدید آمریکا ممکن است به منزله کاتالیزور [شتابدهنده تحولات] عمل کند. احتمالا ما در آستانه دوره عبور از غرب هستیم؛ دورهای که در آن بازیگران غیر غربی، امور بینالمللی را شکل میدهند. برخی از اساسیترین ارکان غرب و نظم جهانی لیبرال تضعیف شده. ناکامی در پاسخ به بحرانها، ضعف را آشکار کرده و زمینه را برای پر کردن خلأ توسط کشورهایی مانند روسیه و ایران فراهم آورده است».
۹) هفت سال بعد، گزارش تازه «شاخص امنیتی کنفرانس مونیخ» میگوید: «پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ، درک و دریافت عمومی از آمریکا به عنوان تهدید افزایش یافته و شهروندان کشورهای بزرگ صنعتی، نگرانی بیشتری دارند. نگرانیها درباره اقدامات واشنگتن، به ویژه در آلمان و کانادا، روندی افزایشی را نشان میدهد. برای تهیه این شاخص، هزار نفر از هر یک از کشورهای عضو گروه هفت (۷ کشور صنعتی) و کشورهای اصلی گروه بریکس (به استثنای روسیه) یعنی برزیل، هند، چین و آفریقای جنوبی مورد پرسش قرار گرفتند و در همه این کشورها (جز آفریقای جنوبی)، درک و دریافت از آمریکا به عنوان تهدید، افزایش یافته است.
روی کار آمدن ترامپ، به معنای روگردانی آمریکا از جهانگرایی لیبرال و احتمالاً فاصله گرفتن از نقش تاریخی «قدرت تأمینکننده امنیت اروپا» خواهد بود. در حالی که سیاست خارجی آمریکا در سالهای آینده را احتمالاً رقابت با چین تعیین خواهد کرد، همین امر می تواند به تسریع روند چندقطبی شدن نظام بینالملل بینجامد. شهروندان کشورهای عضو گروه «جی۷» نسبت به این تحول، در مقایسه با مردم کشورهای گروه «بریکس»، خوشبینی کمتری دارند. چند قطبی شدن نظم جهانی، با شکافی ایدئولوژیک همراه است. لیبرال دموکراسیها، تحت فشار و حتی در حال عقبنشینی هستند».
۱۰) در حالی که وابستگی تاریخی به آمریکا، اوکراین و اروپا و کانادا را در مقابل فشارهای باجخواهانه ترامپ منفعل کرده است، اقتدار مقاومت غزه موجب شد تا حتی نخستوزیر رژیم صهیونیستی، به اولتیماتوم ترامپ بیمحلی کند و به اراده حماس برای مبادله سه اسیر صهیونیست در ازای آزادی ۳۷۰ اسیر فلسطینی تن بدهد. ترامپ هفته گذشته تهدید کرده بود که «اگر تا ساعت ۱۲ شنبه، همه گروگانها از غزه آزاد نشوند، دروازههای جهنم باز میشود». اما حماس، پای موضع خود ایستاد و اعلام کرد که طبق توافق و در مرحله ششم مبادله اسیران، فقط سه نظامی صهیونیست را آزاد میکند.
حماس، مجاورت خانه شهید یحیی سنوار را برای آزادی سه اسیر صهیونیست تعیین کرد، در حالی که در پاسخ به لاف ترامپ درباره تخلیه غزه از مردم، روی بنرها نوشته شده بود: «مهاجرتی در کار نیست، مگر به قدس». نتانیاهو، تن دادن به خواست حماس را بر اعتماد به لاف ترامپ ترجیح داد و مبادله را پذیرفت. مقارن این رویداد مهم، ترامپ در یک عقبنشینی آشکار گفت: «اکنون، اسرائیل باید تصمیم بگیرد که در ساعت ۱۲ ظهر شنبه، چه کاری انجام خواهد داد. ما از هر تصمیمی که اسرائیل بگیرد، حمایت خواهیم کرد»!
۱۱) روزی نیست که تحلیلگر یا سیاستمداری در آمریکا و اروپا، درباره افتادن نقاب از چهره تمدن لیبرال و نابودی قدرت آمریکا هشدار ندهد. آنها از اینکه حربه قدرت نرم آمریکا پس از قدرت سخت آن، کُند و ناتوان شده، به شدت ابراز نگرانی میکنند و میگویند قدرت اجماعساز و رهبریکننده آمریکا، به قدرت «خود ویرانگر» تبدیل شده است. نظریه «پایان تاریخ» (استیلای اخلاقی لیبرالیسم) کجا، و یاغیگری دولت آمریکا کجا؟! در این شرایط، باید از ملت بزرگ ایران تجلیل و قدرشناسی کرد که در مقابل تهدیدات دشمن، جا نزدند، حماسه کم نظیر ۲۲ بهمن را در کف میدان پدید آوردند، و تومار عملیات فریب دولت ترامپ را در هم پیچیدند.
این، نتیجه لبیک ملت و رئیسجمهور، به رهنمودهای رهبر حکیم انقلاب است. چند هفته قبل، خبرنگار از ترامپ پرسید: «ایران ضعیف شده، چرا به تاسیسات هستهایاش حمله نمیکنید!؟»؛ و او در حالی که نتانیاهو در کنارش نشسته بود، پاسخ داد: «ممنونم که این را میگویی! اما ایران در حال حاضر، نهتنها ضعیف نیست، بلکه آنها بسیار قدرتمند هستند». وحدت و همدلی است که این پیام اقتدار ایران را بر چشم و ذهن و جان دشمنانش مستولی میکند.