ناظران بر این باورند که پروندهسازی برای ایران به بهانه مساله هستهای با قدرت و جدیت از سمت طرف اروپا یی پیگیری میشود. ریشه این وضعیت نیز مساله فنی مربوط به برنامه هستهای ایران نیست. پایهای سیاسی دارد که به تیرگی روابط ایران و اروپا برمیگردد و باید آن را در نوشتار دیگری تحلیل کرد. تاریخ در ایران، پس از حدود ۲۰ سال در حال تکرار است. قطعنامههای شورای حکام بار دیگر برنامه هستهای ایران را به پرونده تبدیل میکند، اما نه به سرعت و فوریت. بر اساس گزارش جدید رافائل گروسی، ذخیره اورانیوم ۶۰ درصد ایران به ۱۸۲ کیلوگرم رسیده است و آنها همواره این موضوع را به عنوان یک تهدید مطرح میکنند. چرا که خلوص مورد نیاز برای ساخت بمب اتم ۹۰ درصد است. بر اساس دادههای موجود و نظرات کارشناسی، برای ساخت هر کلاهک هستهای به ۵۰ تا ۶۰ کیلو اورانیوم ۹۰ درصد نیاز است. با توجه به همین، همواره در تبلیغات رسانههای غربی گفته میشود که ایران اورانیوم مورد نیاز برای ساخت سه کلاهک را در اختیار دارد.
آمادگی برای اسنپبک
پیچیدگیهای حقوقی برجام که اجازه نداد آمریکا بتواند تحریمهای شورای امنیت را بازگرداند، به اروپاییها نیز اجازه نمیدهد که بدون دلیل ایران را بار دیگر با رکن امنیتی سازمان ملل درگیر کنند. پیش از این گفتیم زمانی میتوان ایران را بار دیگر به وضعیت قبل از برجام برگرداند که اعضای این پیمان بتوانند نظر خود مبنی بر این که بر کرسی بنشانند که این روند نیز پیچیده است و نیاز به مدارک و زمینهسازیهایی دارد. این مکانیسم را به راحتی نمیتوان مورد استفاده قرار داد.
در حال حاضر اروپاییها چه مسیری را در پیش گرفتند؟ با توجه به نزدیک شدن موعد پایان قطعنامه ۲۲۳۱ و به خاطر مشکلات عمیقی که با ایران پیدا کردند، تحت نفوذ آمریکا و اسرائیل تلاش میکنند این اهرم فشار را در دست نگه دارند. دلیل این فشار نیز بروز دوباره تضاد منافع میان ایران و کشورهای غربی در منطقه و برخی اشتباهات محاسباتی از طرف اروپایی به خصوص از سال ۱۴۰۱ به این سو است. ایران باید پرونده سنگینی داشته باشد که آنها بتوانند این پرونده را به شورای امنیت ببرند. بنابراین، تلاشها در حال حاضر بر این موضوع متمرکز است. این پرونده سنگین به چه صورت ایجاد میشود؟ با ترکیبی از دیپلماسی و فعالیتهای اطلاعاتی.
طرف مقابل در تلاش است با کشف اطلاعات طبقهبندی شده ایران یا در صورت لزوم با وارد کردن اتهام، ایران را به مخفیکاری متهم کند. گاهی سناریو به نحوی چیده میشود که ایران را در حالت تدافعی قرار دهد. مثل اعلام بازرسی از مناطق نظامی که دسترسی به آنها ممکن نیست. یا اسنادی از طریق دستگاههای اطلاعاتی و جاسوسی به دولتها و از آن طریق به آژانس ارائه میشود که مسائل جدیدی را روی میز میگذارد. اگر اخبار مربوط به پرونده پرفرازونشیب هستهای را مرور کنیم، «سایتهای اعلامنشده» عبارت آشنا و پرتکراری است. بنابراین، ایران در زمینه باید بتواند به طور مستدل از خود و منافع ایران دفاع کند.
مساله تغییر دکترین هستهای
رسانههای غربی برای مدیریت افکار عمومی، اظهارات چندباره مقامات ایران مبنی بر تغییر دکترین دفاعی و هستهای کشور را تا حد زیادی منعکس میکنند. این مساله از سوی تعداد زیادی از چهرههای مرتبط یا غیرمرتبط با برنامه هستهای یا تصمیمسازی کلان کشور مطرح شده، اما شاخصترین آن مربوط به اظهارنظرهای کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی است. به طور طبیعی ایران در برابر فشارها عقب نمینشیند و از خود ضعف نشان نخواهد داد و تلاش میکند که این وضعیت را مدیریت کند. اما در هر صورت این این اظهارنظرها مورد استناد طرف مقابل قرار میگیرد.
سناریوهای پیش رو
دو نگاه میتوان به مجموع این تحولات داشت. نگاه خوشبینانه این است که دو طرف قصد دارند خود را برای مذاکرات پیش رو آماده کنند و در حال حاضر مشغول پر کردن دست خود هستند تا امکان چانهزنی داشته باشند. ایران غنیسازی خود را تا سقف ۶۰ درصد و میزان ذخایر خود را افزایش داده تا کارتی برای گذاشتن روی میز داشته باشد. در طرف مقابل اروپایی تلاش میکنند اهرم فشار در دست داشته باشند. در این سناریو، طرفین به مذاکره باور دارند و قرار نیست کار به شورای امنیت برسد. اما حتی در این سناریو هم نمیتوان این حقیقت را نادیده گرفت که کمتر از یکسال زمان برای مذاکراتی بسیار پیچیده، چندجانبه و چندوجهی وجود دارد.
سناریوی بدبینانه این است که طرفهای غربی تلاش میکنند ایران را به شرایط قبل از برجام برگردانند، چون تضاد منافع میان دو طرف افزایش یافته و فعلاً چشماندازی برای بهبود وضعیت وجود ندارد.