وفاق خوب است اما نه با هر ناکسی

 کشورهای مختلف دنیا یا دارای نظام تک‌حزبی هستند، یا دوحزبی و یا مانند ایران تعدد احزاب در آنها وجود دارد، اگر چه بسیاری از صاحب‌نظران این رویکرد را به تعبیر غربی‌ها نشانه دموکراسی و آزادی بیان می‌دانند اما وجود احزاب مختلف عوارض و پیامدهای منفی خاص خودش را نیز به همراه دارد. در هر حال همان‌گونه که اشاره شد، در جمهوری اسلامی ایران نظام چندحزبی حاکم است و در حال حاضر بیش از ۲۲۰ حزب و تشکل سیاسی در کشور ثبت شده که از این تعداد بیش از ۱۲۰ مورد آن در مقیاس کشوری یا استانی فعال هستند، با این حال تا چندی پیش ۲ جریان سیاسی اصولگرا و اصلاح‌طلب نقش اصلی را در این عرصه برعهده داشتند. اگر چه اکثریت قاطع مردم با حضور در صحنه‌های مختلف دفاع از انقلاب اسلامی و مراسم و مناسبت‌های مختلف ثابت کرده‌اند همچنان پای نظام اسلامی و آرمان‌های انقلاب ایستاده‌اند اما متأسفانه اقدامات غلط و بعضا ناصواب ۲ جناح مورد اشاره طی چند سال گذشته سبب شد احزاب در ایران کارکرد و جایگاه مردمی خود را تا حدود زیادی از دست بدهند و به تَبَع آن اعتماد عمومی تا حدی دچار خدشه شود و عملکرد منفی بعضی از مدیران ناکارآمد و نفوذی در سطوح مختلف نیز مشکل را تشدید کرده است. البته در هر صورت نمی‌شود انتظار داشت همه افراد جامعه بدون قید و شرط تابع یک طرز تفکر سیاسی خاص باشند و به طور دقیق از آن پیروی کنند، بنابراین ایجاد وفاق ملی می‌تواند برای جلب‌نظر و جذب همان معدود کسانی که با توجه به موارد فوق از برخی مسؤولان گلایه‌مند هستند و برای ادامه مسیر دچار تردید شده‌اند یا تحت‌ تأثیر سمپاشی‌های مستمر رسانه‌های معاند از آرمان‌های انقلاب فاصله گرفته‌اند، کلام درستی باشد، مشروط بر آنکه این وفاق منطقی، ضابطه‌مند و در چارچوب اصول و ارزش‌های انقلابی - اسلامی ریل‌گذاری شود. به عبارت دقیق‌تر هیچ‌کس مخالف تحکیم وحدت و تقویت انسجام بین آحاد اقشار جامعه نیست و اصولا هنر مسؤولان نظام باید این باشد که بتوانند برای تقویت همدلی، ارتقای هم‌افزایی و استفاده بهینه از تمام ظرفیت‌های موجود، همه افراد جامعه اعم از مردم عادی، سیاستمداران، اقشار و اصناف مختلف، هنرمندان، ورزشکاران و سایر سلبریتی‌ها (با نگرش‌ها و طیف‌های فکری مختلف غیرمعارض) را زیر خیمه انقلاب جمع کنند؛ همچنانکه از گذشته دور تاکنون اقوام و حتی اقلیت‌های مذهبی مختلف ایرانی با صلح و صفا و در آرامش کامل در کنار هم زندگی کرده‌اند اما بدیهی است وفاق با ضدانقلاب و فتنه‌گران معنا ندارد، لذا این اقدام نمی‌تواند مشمول همه افراد جامعه باشد.

در واقع نمی‌توان کسانی را که با اصل و اساس نظام اسلامی در تعارضند، قوانین کشور بویژه قانون اساسی کشور را قبول ندارند، عملا علیه اصل ولایت فقیه که بخشی از قانون مصوب کشور است اقدام کرده‌اند، در زمینه‌های مختلف با دشمنان این مرز و بوم همراهی می‌کنند، به دنبال تجزیه خاک کشور بوده و هستند و رفتار و گفتارشان مغایر منافع ملی و مصالح عمومی است، در صف وفاق قرار داد.

این در حالی است که به ‌نظر می‌رسد رئیس‌جمهور محترم به‌رغم حمایت‌های همه‌جانبه و توصیه‌های مکرر و صریح و روشن رهبر حکیم انقلاب و خواسته‌های مردم فهیم و انقلابی، تحت تأثیر اطرافیان خود در حال انتصاب مسؤولینی است که بعضا از نظر مالی، اخلاقی و فکری فاقد شرایط لازم بوده و در گروه معارضان و مخالفان نظام قرار داشته و مستقیم یا غیرمستقیم با اغتشاشگران و به عبارت دیگر با دشمنان ملت و مملکت همراهی کرده و حتی از ابراز ندامت هم اجتناب کرده‌اند.

ایشان در جریان رقابت‌های انتخاباتی بارها از تعهد به اجرای قانون و اسناد بالادستی و تعهد به پیروی از منویات رهبری سخن گفته و به درستی ضعف سیستم تربیتی را ریشه مشکلات می‌دانند، لذا این سوال اساسی مطرح است: به نظر آقای پزشکیان آیا واقعا می‌شود انتظار داشت افراد بی‌اعتقاد یا غرب‌گرایی که بارها مبانی اسلام و قوانین کشور را به چالش کشیده‌اند، در مسیر اهداف و آرمان‌های والای انقلاب اسلامی حرکت کنند و مروج اصول و ارزش‌های اسلامی در نظام آموزشی، متعهد به نهادینه‌سازی این اصول در جامعه یا مجری اسناد بالادستی مبتنی بر این اصول در نظام اداری کشور باشند؟!

احمدرضا هدایتی