11 ماه از جنگ در غزه میگذرد؛ جنگی که تاکنون آوردهای برای رژیم صهیونیستی نداشته و هیچیک از اهداف اولیه اعلامی رژیم محقق نشده است؛ نه اسرای صهیونیست آزاد شدهاند و نه حماس نابود شده است.
اشغالگران در نزدیک به یک سال اخیر هر جنایتی را که در مخیله میگنجد (جز استفاده از بمب اتم) در غزه انجام دادهاند، به طوری که حجم بمبهای ریخته شده بر سر زنان و کودکان غزه در 11 ماه چند برابر تمام ۵ سال جنگ دوم جهانی تخمین زده میشود. در این بین محاصره و ممانعت از ورود آب و غذا و دارو نیز بخشی از ابزار جنگی اشغالگران است.
از این رو 11 ماه جنگ و مقاومت حسابشده و تحسینبرانگیز رزمندگان فلسطینی، دولت آمریکا و بسیاری از مقامات صهیونیست را مجاب کرده است با ابزار جنایت و وحشیگری، امکان نابودی حماس و بازگشت اسرا وجود ندارد.
در این میان دولت آمریکا که در طول جنگ از هیچ حمایت نظامی، اطلاعاتی، سیاسی و اقتصادی از رژیم اشغالگر دریغ نکرده، این بار نیز وارد گود شده است و تلاش دارد با ابزار مذاکرات، دستاوردی را که در میدان نصیب اشغالگران نشده است در میز مذاکره به دست آورد.
بررسی روند مذاکرات و طرحهای ارائهشده از سوی دولت آمریکا نشان میدهد هدف اصلی واشنگتن، خروج آبرومندانه رژیم مجعول از باتلاق غزه است.
در این راستا دولت آمریکا 23 خرداد طرحی را موسوم به طرح «جو بایدن» ارائه کرد که کلیات آن مورد موافقت حماس قرار گرفت و طرفهای مذاکرهکننده درباره جزئیات و بحثهای فنی و اجرایی وارد گفتوگو شدند که در این میان «بنیامین نتانیاهو» با شرطهای اضافهای که گذاشت، مذاکرات را به بنبست کشاند که همان موقع نیز حتی صدای رؤسای موساد و شاباک به عنوان سرتیم هیأت مذاکرهکننده اسرائیلی را نیز درآورد. سوای اینکه نتانیاهو بدون توجه به منافع رژیم صهیونیستی، تنها ادامه حیات سیاسی خود را مدنظر دارد و از این رو خواهان ادامه جنگ است، باید گفت مسأله حمایت آمریکا از این رژیم، فراتر از شخص نتانیاهو است و حتی اگر نتانیاهو نیز مسیر دیگری را برود و به ادامه جنگ اصرار بورزد، واشنگتن برای خود یک تعهد راهبردی در تأمین منافع رژیم صهیونیستی قائل است و اکنون آمریکاییها بخوبی فهمیدهاند که جنگ غزه هرچه بیشتر طول بکشد، ضربات کاری آن از لحاظ راهبردی بر پیکره رژیم اشغالگر سهمگینتر خواهد بود.
به همین دلیل است که کاخ سفید بر پایان جنگ اصرار دارد و برای جلب رضایت نتانیاهو طرح دیگری را ارائه کرد که شروط وی نیز در آن لحاظ شده بود، طرحی که به گفته مقامات حماس، بر آزادی اسرا بدون خروج ارتش اشغالگر از غزه استوار است و به طور طبیعی با مخالفت حماس مواجه شد. در این میان مقامات حماس بارها گفتهاند حضور آمریکا را در روند مذاکرات به عنوان میانجی قبول ندارند، چرا که آمریکا خود یک طرف جنگ است و نمیتواند میانجی منصفی باشد، تا جایی که مقامات حماس چند بار پیشنهاد دادند روسیه، چین و ترکیه نیز در مذاکرات حضور داشته باشند. در این میان موضوع محور فیلادلفی در روند بررسی جزئیات طرح آتشبس به یکی از اصلیترین نقاط اختلاف تبدیل شده است. محور فیلادلفی منطقه بیطرف غیرنظامی به وسعت 14 کیلومتر طول و 100 متر عرض است که در امتداد کل مرز بین مصر و غزه قرار گرفته و رژیم صهیونیستی بر اشغال کامل این محور اصرار دارد، خواستهای که نهتنها اشغالگری محسوب میشود، بلکه نقض توافق کمپ دیوید (1979) و توافق فیلادلفی (2005) با مصر نیز هست. در این راستا اصرار نتانیاهو و کابینه دست راستی وی بر اشغال کامل محور فیلادلفی مانع اصلی توافق به شمار میرود که حتی رؤسای موساد و شاباک و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز مخالف اشغال این محور هستند اما همانطور که گفته شد نتانیاهو به دلیل منفعت شخصی خود که همان ادامه جنگ و نرفتن به زندان است، بر این خواسته اصرار میورزد. در این باره برخی مقامات صهیونیست به روزنامه هاآرتص گفتهاند نتانیاهو موضوع محور فیلادلفی را سیاسی کرده و از این راه فقط به دنبال سود شخصی است. در چنین شرایطی اگر دولت آمریکا به این نتیجه برسد که اصرار نتانیاهو بر اشغال محور فیلادلفی، مانع اصلی توافق است و امکان جلب رضایت حماس وجود ندارد، فشارها بر تلآویو برای عدول از این شرط یا اعمال برخی تغییرات در مصوبه کابینه رژیم صهیونیستی را افزایش خواهد داد اما اگر گمان کند میتواند با افزایش فشار، حماس را مجبور به پذیرش کند، شرط اشغال فیلادلفی را نیز در متن مذاکرات خواهد آورد. با تمام این اوصاف رسیدن به یک توافق در آینده نزدیک دور از دسترس به نظر میرسد.
مهدی گرگانی