تاکنون تفاسیر و تعابیر متعددی از بیان معروف و پرتکرار حضرت امام(ره) که در آن گفته بودند: « راه قدس از کربلا میگذرد»، شنیدهایم. این بیان امام، مربوط به یکی از ماجراهای دوران دفاع مقدس است که در دهه60 اتفاق افتاد. اما این جمله، چه در لحظه بیان و چه بعد از آن، خود را از قید زمان و مکان خاص، جدا ساخت. چنین خصیصهای البته به معنای بیجایی و بیزمانی چنین بیانی نیست، بلکه به معنای دربرگیرندگی معنای آن است که در هر دوره زمانی و دقیقه تاریخی، قابل تأویل بوده و از توانایی معنابخشی به پدیدهها برخوردار است.
مسلم است که از لحاظ جغرافیایی عبور راه قدس از کربلا منطقی نیست، جغرافیا محدودیتهای خود را بر تفسیر موسع و تعبیر عمیق این گفتار تحمیل میکند. چه بسا تا حدی بتوان این تفسیر را مناسب دوره بیان امام تلقی کرد که منجر به تمرکز حواس و تجمیع نیروی رزمندگان در یک جغرافیا شد.
معلوم بود جغرافیا کشش تحمل این بار معنایی را نداشت. با اینکه فهم رزمندگان از آن جمله، تقدم آزادسازی کربلا بر آزادسازی قدس بود اما طبیعتاً این فهم در سالهای پس از دفاع مقدس و علیالخصوص سقوط صدام، نمیتوانست حاوی همان بار معنایی اولیه خود باشد.
در دوره پس از جنگ، آزادسازی کربلا با آرزوی سقوط دیکتاتوری صدام به عنوان مانع اصلی راه کربلا، همراه شد. اواخر عمر حکومت صدام که شرایط باز شدن محدود راه کربلا فراهم شد و گروهی از مردم، نخستین تجربه زیارت کربلا را پس از دهها سال حسرت چشیدند، اختناق حاکم بر فضای عراق و محدودیتهای فوقالعاده رژیم بعث بر زیارت زائران، این تصور عمومی را در ذهن مردم تقویت کرد که آزادسازی راه کربلا بستگی به رهایی عراقیها از استبداد دیکتاتوری عراق دارد. با حمله آمریکا به عراق و سقوط صدام، خلأ حاکمیت این کشور را آمریکاییها پر کردند. چندی نگذشت که ناتوانی آمریکاییها در تامین امنیت داخلی کشور عراق عیان شد. به یک معنا این ناامنیها واکنش علیه دخالت خارجی در امورات داخلی کشور عراق بود. به صورت روزانه گزارش انفجار بمبهای کنارجادهای علیه نیروهای نظامی آمریکایی یا اقدامات انتحاری به گوش میرسید. آزادسازی راه کربلا، در این دوره، هممعنا با برقرای نظم و امنیتی بود که خارجیها در آن نقشی نداشته باشند.
این فضا، نیاز به تشکیل دولتی ملی را که نه استبدادی باشد و نه تحت کنترل آمریکا، ایجاد کرد. این نیاز یعنی، عراق را عراقیها اداره کنند. از آن تاریخ تا کنون، با وجود فراز و نشیبهای بسیار، از جمله ماجراجوییهای داعش و باقیمانده نیروهای آمریکایی در عراق، آنچه در حال رشد و شکوفایی است، صاحب نقش شدن بیشتر مردم در این کشور است. تشکیل نیروهای مردمی حشدالشعبی که با پیروزی آنان بر داعش و تامین امنیت داوطلبانه عراق همراه شد، نشانه این تغییر شکل بود. همزمان با چنین تغییری، شاهد عمومی شدن و مردمی شدن بیشتر موضوع زیارت یا باز شدن راه کربلا بودیم. تقریبا از 20 سال گذشته تا کنون، مراسم اربعین حسینی، امکان فراخی را با راه باز، وسیع، کمهزینه و غیرطبقاتی در اختیار مردم ایران و دیگر ملتها گذاشت.
هر چند اکنون زیارت کربلا برای ایرانیان، با همراهی دولتهای مردمی ایران و عراق، ممکن شده و هر سال تسهیل میشود اما هنوز بسیاری از ملتهای منطقه با موانع دولتهای مستقری مواجهند که یا منع کامل یا محدودیت بسیاری برای شرکت در چنین مراسمی ایجاد میکنند.
حال اگر مجددا آن بیان امام(ره) را به خاطر بیاوریم، معانی و دلالتهای وسیعتری پیشروی ما قرار میگیرد. اگر در آن دوره مخاطب امام در ظاهر امر، رزمندگان دفاعمقدس بودند، اکنون مشخص است، این مخاطب نه تنها مردم ایران و عراق، بلکه تمام ملتهای مظلومی هستند که با مانع و محدودیتهایی مواجهند که شرایط حیات مادی و معنوی آنان را با مشکل مواجه کرده است.
با این مبنا آزادسازی راه کربلا هممعنا با آزادسازی راه قدس است. مراسم اربعین حسینی را باید در چنین بستری درک کرد. رونق اربعین بر این مبنا، فرآیند آزادسازی تدریجی مردم و ملتها از راهبندانها و موانعی است که حیات مادی و معنویشان را محدود کرده است. طبیعی است رونق و پیشرفت سالانه اربعین، خواهی نخواهی آرمان آزادسازی راه قدس را به واقعیت موضوع نزدیک میسازد. در یک کلام رونق اربعین، 2 دستاورد عینی را موجب شده و میشود. اول، رشد آگاهی از اختناق است، فهم استبدادی است که چنان طبیعی و تثبیت شده که امکان زیر سوال رفتنش را ناممکن کرده است، فهم موقعیت مظلومیت است، فهم رابطه سلطه است که گروهی را در موقعیت دائمی سلطه و گروهی را در موقعیت دائمی سلطهپذیر قرار داده است.
دوم، عمل در راستای این آگاهی است. به تعبیر دیگر جرأتبخشی به مردم تحت ستم، سلطه و ظلم است. نشان میدهد که اگر پای مقاومت وسط باشد هیچ رابطه سلطهای برقرار نخواهد ماند. بندهای وابستگی و اختناق با چنین شجاعت و جرأتی قابل زدودن است.
در کنار این آثار آفاقی، باید دانست رونق اربعین، دستاوردهای انفسی هم خواهد داشت. گویا این بیان امام که راه قدس از کربلا میگذرد، اول خود وجودی ما را مخاطب قرار داده است. باید دانست ما همیشه در همه قلمروهای زندگیمان در معرض راهبندان قرار داریم؛ در محل کار، مدرسه، دانشگاه، خیابان و... .
این بستگی به ما دارد که تبدیل به کارمند، دانشآموز، دانشجو و شهروند منفعل شویم یا عاملیت خود را بازیافته و تبدیل به عنصری فعال، پیشرو، پیشآهنگ و تکاندهنده روالهای عادی و معمولی شویم. طبیعی است که آدمها در ساختارها تمایل به عادی شدن، عافیتطلبی، نظمپذیری منفعلانه و وقت تلفکنی پیدا کنند.
آنچه این روالهای منفعلانه را تثبیت میکند، ساحتهای مفهومی فرسودهکننده است که تعریفی نانوشته و شایع از کارمند، دانشآموز، دانشجو و شهروند ارائه میکند و بازیابی عاملیت علیه این ساحتهای مفهومی که میل به همگونسازی و انکار تفاوتها و نادیده گرفتن استعدادها دارد، در وهله اول نیاز به یک مکث یا تامل آگاهیبخش دارد؛ مکثی که به مثابه توقفی علیه این روالهای عادتگونه باشد. رونق شرکت در مراسم پیادهروی اربعین که به معنای قبول زحمات و مشقات بسیار زیاد مسیر است، به شکل طبیعی چنین مکث و تاملی را موجب میشود. سرسپردگی کامل به هدف، خانهبهدوشی و نداشتن مکان و مأوای مشخص، معانی دیگری را در ذهن و جان پیادهرو فرو مینشاند.
چه بسا درک مشقات مقاومت جانانه مردم فلسطین، با تحمل این سختیها تا حدی قابل لمس شود، بنابراین یکی از دستاوردهای انفسی پیمایش راه کربلا، آگاهی نسبت به موقعیت منفعلانه خود در محیط زندگی است. این آگاهی درونی شده میتواند آن ساحتهای مفهومی و متعارف را که تعاریف عادتگونه را نمایندگی میکنند، واسازی کند. بر این منهج طبیعتا تداوم راه کربلا در محیط زندگی، به معنای بازیابی نوعی از عاملیت است که شب و روز نشناسد، متوکلانه جلو برود، روابطی را که با واسطه تعاریف رایج کدگذاری شده، به روابط برادرانه و همدلانه تبدیل کند، عقلانیت مسیر اربعین را که همان ایمان به رسیدن تا انتها است، حفظ و روحیه عبور از خود را در فرد تقویت کند.
در آخر باید گفت این بیان که «راه قدس از کربلا میگذرد»، هم خود تمدنی ملتهای مظلوم را مخاطب قرار میدهد، هم خود هویتی و شخصی مسلمانان را. اربعین به معنای واقعی کلمه طریق الاقصی است و راه قدس از مسیر اربعین میگذرد؛ هر قدمی که در این راه گذاشته شود، یک گام به آزادسازی قدس نزدیکتر میشویم. پیادهروی اربعین محدود به زمان مشخص نیست، چون همه سال اربعینیها وقف همان لحظات است... .
بهرام رخزادی