حمله ارتش رژیم صهیونیستی به یک مدرسه در شهر غزه و به شهادت رساندن بیش از صد نفر از کودکان که دیروز اتفاق افتاد، بسیار تلخ و تکاندهنده است اما به دلیل «تکراری بودن»، آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفته است. رژیم جنایتکار اسرائیل چطور دست به جنایت بیشرمانه میزند؟ برای اینکه گمان باطل میکند که فایده این اقدامات برای آن بسیار بیشتر از هزینههایی است که میپردازد. رژیم غاصب در برابر جنایات عظیمی که انجام میدهد و در بسیاری از موارد بیسابقه است، باید «هزینه نقد» متناسب بپردازد تا از تکرار جنایات اجتناب کند. در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
1ـ رژیم صهیونیستی در این دوره ده ماهه بیش از چهل هزار نفر از مردم عادی که عمدتاً زنان، کودکان، سالخوردگان و بیماران بودهاند را به شهادت رسانده و نزدیک به یکصد هزار نفر از آنان را مجروح کرده و نزدیک به دو میلیون یعنی حدود 80 درصد از ساکنان غزه را آواره و بیش از 70 درصد منازل را غیرقابل سکونت کرده است. علاوهبر آن در این مدت تمام 35 بیمارستان باریکه غزه را بین 60 تا 100 درصد تخریب نموده و کاملاً پیداست درصدد غیرقابل سکونت کردن غزه است و متأسفانه این اقدامات با همه تندی در میان کشورهای اسلامی واکنش متناسب نداشته و برای متوقف کردن آنها، اقدامات متناسب صورت نمیگیرد و حال آنکه کشورهای اسلامی میتوانند اعلام کنند تهدید نیروهای مدنی و مراکز اجتماعی در غزه با واکنش متقابل مواجه میشود و نشانههایی از این تقابل را بروز دهند.
نسلکشی و اخراج فلسطینیان سیاست شناخته شده اسرائیل میباشد و در نزدیک به یکصد سال اخیر علیه فلسطینیها به اجرا گذاشته شده و سابقه آن حتی از سابقه تأسیس اسرائیل فراتر رفته است. بنابراین آنچه به عنوان دلیل این تهاجم ـ حمله مقاومت غزه به گروهی از نظامیان اسرائیل ـ مطرح میشود، واقعیت ندارد. کمااینکه حقانیت مقابله ساکنان غزه با نظامیان اشغالگر، از نظر حقوق بینالملل و کنوانسیونهای جنگ، بدیهیتر از آن است که به استدلال نیاز داشته باشد.
2ـ حدود سه هفته پیش در ورزشگاه روستای «مجدل شمس» در بلندیهای جولان اشغالی حادثهای روی داد و طی آن نزدیک به 30 نفر از جوانان و نوجوانان دروزیمذهب کشته یا زخمی شدند. پس از آن بدون دلیل حزبالله لبنان متهم به ارتکاب این حمله شد. حزبالله طی بیانیهای با صراحت این اتهام را رد نمود و محافل مستقل عمدتاً اخلال در سامانههای پدافندی رژیم اسرائیل را عامل شلیک به سمت این ورزشگاه اعلام کردند. این واقعه با روایت اسرائیل در کانون توجه غرب قرار گرفت و رژیم غاصب با عبور از خطوط قرمز، حملات برنامهریزیشدهای علیه بیروت به اجرا گذاشت. در این میان غرب نه فقط به دلیل حمایت عمومی و سنتی از رژیم غاصب بلکه فراتر از آن به دلیل اینکه در هر پروژه جنایتآلود اسرائیل همراهی داشته و دارد، مسئول میباشد.
غرب در این صحنه بر اساس اصول اعلامی خود باید در جهت توقف جنگ و جلوگیری از وقوع حوادثی از قبیل مجدل شمس وارد عمل میشد. اما به جای آن به نفع اسرائیل و ادعای آن موضعگیری کرد و زمینه اقدامات خشونتبار بعدی اسرائیل را فراهم نمود. همین حالا میتوانید تفاوت واکنش غربیها به بمباران مدرسهای در غزه که به شهید و زخمی شدن حدود 300 نفر انجامیده و در اینکه رژیم اسرائیل عامل آن است، ذرهای تردید وجود ندارد و اصابت به ورزشگاه مجدل شمس و شهادت 12 نفر و زخمی شدن حدود 18 نفر ـ که درباره مسئول آن هم حرف واحدی بیان نشده ـ مقایسه کنید تا بدانید آیا غربیها با رژیم جنایتکار، فقط همدلی دارند یا بخش بزرگی از مسئولیت حوادث خونبار هم بر دوش آنان است؟
3ـ اما واقعیت این است که در جنایات بسیار دردناکی از نوع آنچه دیروز رخ داد، فقط رژیم غاصب و حامیان آن در غرب مسئول نیستند، بلکه کشورهای اسلامی هم مسئولیت ویژه دارند، چرا که اگر جهان اسلام به وقایع قبلی واکنش درخور نشان داده بود و هزینهای متناسب با سطح جنایات رژیم جنایتکار علیه فلسطینیها متوجه آن میکرد، حوادث به مراتب شدیدتر بعدی به وقوع نمیپیوست. رژیم غاصب حدود یک ماه پیش به همراه یگانی از ارتش آمریکا به اردوگاه «الشعیرات» حمله کرد و نزدیک به 100 فلسطینی را شهید و زخمی نمود اما کشورهای عربی و اسلامی از حد اظهار تأسف و محکوم کردن فراتر نرفتند. در حالی که همه میدانند رژیم فاسد صهیونیستی با فحش شنیدن کنار نمیکشد و خم به ابرو نمیآورد. کشورهای اسلامی باید بدانند اگر مقامات آمریکا با عبارت «نسبت به امنیت اسرائیل متعهد بوده و از حق دفاع آنان در برابر فلسطینیها حمایت میکنیم» پای کار اسرائیل نمیآمدند، اسرائیل هرگز جرأت ارتکاب این جنایات را نداشت. کما اینکه بررسیهای تاریخی میگوید در فاصله 1905 تا 1917 یعنی موج اول مهاجران اشغالگر یهودی، اقدامات خشونتبار علیه فلسطینیها صورت نگرفت. اقدامات خشونتبار و تشکیل سازمانهای تروریستی نظیر «اشترن» و «هاگانا» پس از آن شروع شد که دولت انگلیس طی اعلامیه بالفور رسماً از تشکیل کشوری یهودی در سرزمین تحت قیمومیت خود یعنی فلسطین حمایت کرد. کشورهای اسلامی و عربی باید بدانند اگر به میزانی که غربیها از رژیم غاصب «حمایت مؤثر» مینمایند، آنان از «صاحبان فلسطین» حمایت مؤثر میکردند، صهیونیستها با وجود مخالفت مؤثر مسلمانان، دست به این همه جنایت علیه فلسطینیها نمیزدند.
4ـ البته واقعبینی حکم میکند سرنوشت فلسطین و تحولات آن به دولتهایی که خود در «جبهه غرب» قرار دارند، واگذار نشود. در اینجا انتظارات از یکسو متوجه ملتهای مسلمان و از سوی دیگر متوجه آن دسته از کشورهای اسلامی است که عمدتاً تحت عنوان «جبهه مقاومت» شناخته میشوند.
جبهه مقاومت از آغاز این جنگ، بدون درنگ و دریغ به کمک غزه شتافت و ضمن تحمیل هزینه زیاد به رژیم، هزینههای زیادی هم پرداخت کرد که شهادت بعضی فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، شهادت بعضی فرماندهان حزبالله و بمبارانهای پیاپی یمن از سوی رژیم غاصب، آمریکا و انگلیس بخشی از این هزینهها است. با این وجود با وقوع هر جنایت تازه از سوی رژیم غاصب صهیونیستی و پشتیبانان آن، چشمها به جبهه مقاومت است تا برای دفع جنایات دست به اقدام بزند.
الان رژیم غاصب با هدف وادارکردن فلسطینیها به تخلیه نوار غزه و تبدیل کردن آن به یک دژ نظامی علیه مقاومت، از دو سو وارد عمل شده است؛ از یکسو با بهانه و بیبهانه به کشتار مردم غزه دست میزند تا آنان دریابند اینجا جای زندگی نیست و از طرف دیگر با گسترش تهاجمات به محیط منطقهای و «عبور از همه خط قرمزها» تلاش میکند اخراج فلسطینیها از غزه را در سکوت و انفعال مسلمانان عملی کند. همانطور که مجاهد عظیمالشأن سیدحسن نصرالله در آخرین سخنرانی خود گفت اگر رژیم سیاست کوچاندن جمعیت در غزه را به نتیجه برساند، همین روش را برای اشغال کرانه باختری بهکار میگیرد. این وضعیت یعنی کشورهای اطراف فلسطین یا باید با توسل به اقدامات عملی، سیاست تهجیر فلسطینیها را متوقف کنند و یا خود را برای موج بزرگ میلیونی فلسطینیهای آواره آماده کند. این یک موضوع بسیار جدی است و برای برهم خوردن آن به سیاست و روش جدید احتیاج است. به این نکته هم باید توجه داشت اگر رژیم صهیونیستی که در صحنه نظامی هیچ پیروزی نداشته است بتواند با کمک آمریکاییها و بعضی دولتهای دیگر، به اخراج فلسطینیها نائل آید، درگیریهای رژیم علیه کشورهای منطقه از سر گرفته میشود. امروز رها کردن این جانی نیمهجان، استقبال از خطرات بزرگتر آینده است. باید برای آن فکر اساسی کرد.
5ـ در بحبوحه بحث حتمی بودن واکنش نظامی ایران به ترور شهید هنیه در تهران، یک بار دیگر بحث مذاکرات سیاسی از سوی همان دولتهایی که بارها وعده آتشبس داده بودند و هیچگاه محقق نشد، داغ شده و رژیم غاصب میگوید نمایندگان خود را برای بحث به قاهره فرستاده است. این در حالی است که همین سه هفته پیش، علیرغم آنکه هیئت فلسطینی حداکثر امتیازات را برای تحقق آتشبس داده و حتی از بعضی خطوط قرمز خود مثل «دائمی بودن آتشبس» چشم پوشید، رژیم غاصب زیر بار آتشبس نرفت و نتانیاهو در سخنرانی خود در کنگره وعده داد که میتواند ورق را برگرداند. پس از آن سلسله ترورهای اخیر علیه رهبران مقاومت به راه افتاد. بنابراین واضح است که بحث آتشبس صرفاً برای منفعل کردن ایران و حزبالله و رها کردنگریبان رژیم از دستان پرقدرت مقاومت مطرح شده است.
سعدالله زارعی