شخصیت رهبر معظم انقلاب بیش از هر چیز صبغهای فرهنگی دارد. چه بهعنوان یک عالم و مرجع تقلید شیعه و چه بهعنوان شخصیتی که در برابر هنر و خاصه ادبیات احساس شیفتگی دارد، میتوان ایشان را انسانی فرهنگی برآورد کرد.
ایران هم ازنظر فرهنگی شرایط پیچیدهای دارد. فرهنگ در ایران به امر معماگونه و پرمسئلهای تبدیلشده که میتواند تمام فضای فکری فرهنگ دوستان را تسخیر کند.
اما ازآنجاکه نقطه ثقل حملات دشمن به ایران اسلامی اقتصاد است؛ گفتمان غالب رهبر انقلاب نیز سالهاست که اقتصادی است. این انعطاف است که عیار یک حکمران را مشخص میکند. برای حکمران واقعی مسائل یکسانی اهمیت دارند اما اولویتها بهشدت متغیرند. اهمیت زاییده اصول تغییرناپذیر است و اولویت زاییده حوادث و اقتضائات زمان.
از همین رو در مراسم تنفیذ ریاستجمهوری آقای پزشکیان ، اولویت کشور از سوی رهبر انقلاب بار دیگر اقتصاد عنوان شد. اما باملاحظهای که شایسته اندکی تأمل است.
در اقتصاد بین شاخصهای کلی و وضع اقتصادی عموم مردم تفاوت وجود دارد. ممکن است کشور ازنظر شاخصها با آمار رو به رشد مواجه باشد اما در همین شرایط، سفره مردم بزرگتر که نشود هیچ، با تهدیدهای بیشتری هم مواجه شود. شاید اوج این تضاد در دوران انقلاب صنعتی قابلمشاهده باشد. زمانی که انگلیس تحت تأثیر انقلاب صنعتی در اوج شکوفایی اقتصادی قرار داشت، چارلز دیکنز یکی از تکاندهندهترین آثار خود را خلق کرد: اولیورتویست. داستان فقر و فلاکت مردمی که لابهلای چرخدندههای انقلاب صنعتی لهشده بودند و هزار برابر فقیرتر از زمانی اقتصاد بریتانیا، هنوز کوچک و محلی و کارگاهی بود.
پس باید بین معیشت و اقتصاد و یا اقتصاد خرد و کلان نیز اولویتبندی کرد. به نظر میرسد اولویت دولت سیزدهم در عمر کوتاه سهساله خود بیشتر اقتصاد کلان بود. اولویتی که دولت در آن موفق بود اما مردم نه طعمی از این موفقیت چشیدند و نه اصلا به چنین موفقیتی در حال حاضر اهمیت میدهند.
بااینوجود بی دستاورد انگاشتن زحمات دولت سیزدهم با این حربه که «تأثیرش در سفره مردم چه بود؟» نهتنها بیانصافی است بلکه غیرعلمی است و بیاعتنایی به تفاوت اقتصاد خرد و اقتصاد کلان. شاید اگر شهید خدمت، آیتالله رئیسی زمان بیشتر داشت، پس از سامان دادن به شاخصهای اقتصاد کلان، اولویت بازوی اقتصادی دولت خود را بیشتر معطوف به اقتصاد خرد میکرد.
کشور بهتصریح رهبر انقلاب به اقدامات اورژانسی و کوتاهمدت برای بهبود معیشت مردم نیاز دارد. در این میان رویکردهایی که تنها به جنبه کلان، عمومی و زیرساختی اقتصاد توجه میکنند باید خطرناک قلمداد شوند. در این دوران هم نفع «ایران» را باید در نظر گرفت و هم حال «ایرانیان» را. دیگر نمیشود با مردم با زبان آمار سخن گفت؛ در این دوران یگانه شاغول مردم برای سنجش کارآمدی دولت و نظام، سفره و جیب آنهاست. بیشک جهت صعودی آمارهای کلان و روند بهبود اقتصاد کشور که در دوران شهید رئیسی آغاز شد باید ادامه پیدا کند و برای ملت نیز روایت شود، جهاد تبیین را نباید تعطیل کرد، اما بهتر آن است که مردم خود تلاشهای دولت را تصدیق کنند. رویکرد دولت در اقتصاد باید هم ملیگرایانه و هم مردمگرایانه باشد؛ هم جمعگرایانه و هم فردگرایانه. عبارتهایی مثل «جراحی اقتصادی» برای اوضاع کنونی، بیشازاندازه کلانمحور و جمعگراست و خارج از توان جامعه. امروز بیش از آنکه وقت تیغ جراحی باشد، وقت مرهم گذاشتن و پرستاری است.
جواد شاملو