یک. چندی پیش، مجری یکی از شبکههای پربیننده عرب خطاب به مسئولان کشور خود در برنامه زنده میگفت ما هم آرزو داریم مردمسالاری و انتخابات مان مانند ایران باشد. او دردمندانه سؤال میکرد ما چه دستاوردی جز ساختمانهای بلند و اجناس وارداتی داریم و کشورهای عربی را با ایران قیاس میکرد.
دو. این واقعیت امروز منطقه ماست. آنقدر مردمسالاری و مراجعه به آرای عموم در چند دهه گذشته برای ایرانیان عادی است که عموم رفتارهای جمعی ایرانیان انتخاباتی است؛ مردم ما تأییدشان نسبت به یک شخص، رویه یا یک دولت را با حضور در انتخابات نشان میدهند، در فضاهای دوقطبی بیشتر مشارکت میکنند و حتی وقتی گلایه یا نارضایتی دارند، در قالب یک کنش انتخاباتی یعنی عدم حضور نمایانگر میشود. همه اینها یعنی ما، مؤکدا همه ما، دیده میشویم و اگر امروز خیلیها از جریانهای مختلف، از آنانی که نیامدند سخن میگویند، این یعنی آنان صدای بلندی داشتهاند که بهوضوح شنیدهشده است.
سه. یکبار دیگر مرور کنیم. دولت مستقر با شهادت رئیسجمهور در معرض خط پایان قرار گرفت. قانون اساسی که آنهم با رأی مردم تصویبشده و مورد تجدیدنظر قرارگرفته بود، برای این شرایط پیشبینی داشت. تبلیغات و برنامههای انتخاباتی در صحت و سلامت به اجرا در آمد. حدود ۵۵ میلیون ایرانی در طی دو هفته پای صندوقهای رأی آمدند و در مرحله دوم، در یک انتخابات کاملا دوقطبی، یکی از طرفین با اختلافی کمتر از ۳ میلیون رأی پیروز انتخابات شد. همه بهطرف پیروز تبریک گفتند و فرد منتخب، عملا با رأی مردم در مسیر تشکیل کابینه قرار گرفت و سایرین به کارهای عادی خود بازگشتند. آب هم از آب تکان نخورد! این آرزوی خیلیها در همین منطقه ماست. آنها انتخاباتی که چند هفته نقل محافل باشد، ریل اداره کشور را حقیقتا تغییر دهد، کارگزاران و جریان قدرت را مهندسی کند و پیشبینی نتیجهاش حتی برای اهل سیاست، پیچیده و جذاب باشد را تجربه نکردهاند. انتخابات ما، توأمان دو نعمت مجهول صحت و امنیت را داراست که قدرش دانسته نمیشود و مردمان کشورهایی که از آن برخوردار نیستند، بیشتر متوجه آن هستند و حسرتش را میخورند.
چهار. بهتناسب شرایط ایام، در پنج ماه گذشته در کشور ما ۴ انتخابات برگزارشده، دو مرحله انتخاب ریاست جمهوری و دو مرحله انتخاب پارلمانی(بسته به آرای حوزه انتخابیه میتواند یک یا دو مرحله بوده باشد) و مشاهده نتایج انتخابات، احساسات و افکار پررنگی برانگیخته است. شاید جریان پیروز در انتخابات ریاست جمهوری که حالا متوجه قدرت سیاست ورزی
خود و نعمت مردمسالاری شده، در حسرت است که شاید با آوردن بخشی از هواداران بهپای صندوقها در انتخابات مجلس، میتوانست مجلس دیگری بیافریند، یا شاید جریان رقیب او در دور دوم ریاست جمهوری تصور کند که با اندکی تلاش میدانی بیشتر، میتوانست فاصله بسیار کم خود تا فرد پیروز را پر کند و امروز، دولت تشکیل دهد. همه این موارد هم عملا ممکن و در دسترس بوده است. اینکه امروز برخی حسرت میخورند و ایکاش میگویند، نشان از قدرت اختیار جمعی ما و نعمت بزرگ مردمسالاری است، نعمتی که خودمان هم کمکم بیشتر متوجهش میشویم.
سید محمد بحرینیان