نکته عجیب درباره انتخابات این دوره، آماری است که مراکز نظرسنجی از میزان مشارکت منتشر کردند. در این دوره حتی مراکز نظرسنجی معتبر که تقریبا میزان و نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ را درست پیشبینی کرده بودند هم نتوانستند برآورد درستی از میزان مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری داشته باشند و بعضی از آنها خطای ۱۴ درصدی در پیشبینی میزان مشارکت داشتند. این خطای مشترک درست زمانی اتفاق افتاد که به خاطر زمان کم و ویژه برگزاری انتخابات، تمرکز و توجه بیشتری به آماری که نظرسنجیها منتشر میکردند معطوف شده بود.
مراکز نظرسنجی مشارکت را بالای ۵۰ تخمین زده بودند
مرکز افکارسنجی ایسپا در آخرین افکارسنجی میزان مشارکت را ۵۱ درصد، و میزان رای پزشکیان را ۳۳ درصد، سعید جلیلی را ۲۸ درصد و محمدباقر قالیباف را ۱۹ درصد پیشبینی کرده بود. مرکز افکارسنجی شناخت هم در آخرین پیمایش در تاریخ ۵ و ۶ تیرماه میزان قطعی مشارکت را ۵۴ درصد اعلام کرده بود. این مرکز افکارسنجی میزان رای مسعود پزشکیان را ۳۰ درصد، مسعود جلیلی را ۲۱ درصد و محمدباقر قالیباف را ۲۰ درصد تخمین زده بود. نظرسنجی مرکز رشد دانشگاه امام صادق (متا) هم میزان مشارکت را ۵۲ درصد تخمین زده بود و میزان رای مسعود پزشکیان را ۳۲ درصد، سعید جلیلی را ۳۰ درصد و محمدباقر قالیباف را ۲۵ درصد تخمین زده بود. مرکز پژوهشهای مجلس هم در آخرین نظرسنجی میزان مشارکت را ۴۸ درصد تخمین زده بود. اما نهایتا میزان واقعی مشارکت ۴۰ درصد و مسعود پزشکیان ۴۲ درصد، سعید جلیلی ۳۸ درصد و محمدباقر قالیباف ۱۳ درصد آرا را به خود اختصاص دادند. درواقع با نگاه به نتیجه مراکز نظرسنجی به ترتیب مرکز ایسپا خطای ۱۱ درصدی در تخمین میزان مشارکت، مرکز شناخت خطای ۱۴ درصدی، مرکز متا خطای ۱۲ درصد و مرکز پژوهشها خطای ۸ درصدی در تخمین میزان مشارکت داشتند.
ذینفع بودن مراکز نظرسنجی در ناخالصی نتایج بیاثر نبود
انتخابات تیرماه به خاطر تعدد حوادث و فاصله زمانی کوتاه وقوع اتفاقها، آنقدر دچار پیچیدگی شده بود که پیشبینی قطعی اینکه چه کسی پیروز این رقابتها خواهد بود را با چالش مواجه کرد. از این جهت شاید بتوان سرعت اتفاقات را بهعنوان عاملی که درصد خطای مراکز افکارسنجی را بالا میبرد مورد توجه قرار داد. در کنار این موارد، تنها موضوعی که مراکز افکارسنجی درست آن را پیشبینی کرده بودند، دومرحلهای بودن انتخابات و رقابت مسعود پزشکیان و سعید جلیلی در دور دوم بود. علت خطای فاحش این مراکز افکارسنجی را میبایست در چند موضوع جستوجو کرد. در میانه رقابتهای انتخاباتی رقبا برای زیر سوال بردن نتایج برخی پیمایشها به حضور افرادی که از یک نامزد خاص حمایت میکردند، اشاره و آنها را بیاعتبار تلقی میکردند. اگرچه این نقد را نمیتوان محل استناد قرار داد و با این توجیه تمام نتیجه یک نظرسنجی را زیر سوال برد، اما نمیتوان آن را به کلی نفی کرد. تقریبا تمام مراکز افکارسنجی که نتایج آن در اختیار مخاطب قرار میگیرد به یک سازمان یا نهاد وابستگی داشتند. در این میان اگرچه منطقی نیست که گرایشات آنها در افکارسنجیها منعکس شود، اما میشود بخشی از علل انتشار نتایج باب میل برخی نامزدها را در جامعه هدف آنها جستوجو کرد. ذینفع بودن برخی از این مراکز از نتیجهای که منتشر میشود منجر شد تا برآوردها ناخالصی داشته و با میزان واقعی آن فاصله جدی داشته باشد.
میزان تاثیر سرعت اتفاقات در تغییر نتایج انتخابات
یکی از علل فاصله این میزان نظرسنجیها با آمار واقعی را میبایست در متن اتفاقاتی که در یکی دوشب منتهی به انتخابات رخ داد، جستوجو کرد. برای مثال در جناح اصولگرایی هنوز مشخص نبود که اجماع صورت خواهد گرفت یا خیر، در حالی که تا نزدیکترین زمان برگزاری انتخابات، برداشتها این بود که ائتلاف در جبهه اصولگرایی رخ خواهد داد و تلقی برخی از مردم از اینکه نامزد مورد حمایت آنها رای نخواهد آورد، انگیزه مشارکت را در بخشی که برای حضور مردد بودند، از میان برد. علاوهبراین آنچه در نظرسنجیها محل توجه است، تعداد افرادی است که به سوالات پاسخ دادند و در نظرسنجی مشارکت کردند، درحالیکه در این پیمایشها افرادی حضور دارند که حاضر به پاسخدادن نشدند و آمار این افراد در نظرسنجیها مورد توجه قرار نگرفته و اصلا بررسی نشده است. یکی از علل خطای مشارکت را میتوان در این موضوع جستوجو کرد.
محمدی، مدیر مرکز شناخت: عدم شرکت مرددها در انتخابات فاصله مشارکت واقعی را با پیمایشها زیاد کرد
محمدرضا محمدی، مدیر مرکز تحقیقات اجتماعی و دادهکاوی شناخت، درباره علل تفاوت تخمین میزان مشارکت توسط مراکز افکارسنجی را طور شرح داد: «آن چیزی که در این انتخابات بر نتایج نظرسنجیها سایه افکنده بود، نرخ آرای سرگردان یا آنچه تحت عنوان مرددها مطرح میشد، بود. بهطوری که در پیمایشهای پایانی اغلب مراکز افکار سنجی اشاره کردند مرددها تعیینکننده انتخاب هستند و ممکن است آنها نامزدی را در دور اول به پیروزی برسانند و کسی که به دور دوم برود را تعیین کنند. نرخ مشارکت هم در مراکز مختلف به میزان مختلفی برآورد شده بود، ابتدا باید این نکته را در نظر گرفت که ابزار سنجش مراکز مختلف شبیه به هم نیست و بهعنوان مثال برخی مراکز برای سنجش میزان مشارکت از سوالی استفاده میکنند که گزینههای آن سهگانه است؛ شرکت میکنم، شرکت نمیکنم یا هنوز تصمیم نگرفتم. برخی دیگر از مراکز از مقیاسهای پنجگانه استفاده میکنند؛ قطعا شرکت میکنم، به احتمال زیاد شرکت میکنم، هنوز تصمیم نگرفتم، به احتمال کمی شرکت میکنم و قطعا شرکت نمیکنم. در اعلام نرخ مشارکت هم این مراکز که مقیاس پنجگانه دارند، بعضی درنهایت نرخ مشارکت را عدد قطعا مشارکت اعلام میکنند نه احتمال زیاد. مثلا مرکز افکارسنجی «ملت»، تعداد کسانی که گفتند قطعا شرکت میکنم را اعلام کرده بود که حدود ۴۸ درصد شده بود. یکی دیگر از مراکز مثل ایسپا، عددی بین قطعا شرکت میکنم و احتمالا شرکت میکنم را اعلام کرده بود. یکی از دلایل تفاوت نرخ مشارکت اعلامی توسط مراکز افکارسنجی مختلف ناشی از تفاوت در نوع سنجش آنهاست.»
سایه آرای سرگردان بر سر انتخابات بود
محمدی به فاصله زیاد مشارکت واقعی با آمار نظرسنجیها اشاره کرد و توضیح داد: «صرفنظر از اینکه مراکز مختلف ممکن است روشهای سنجش متفاوتی داشته باشند ولی این عموما در برآورد نهایی تفاوت ایجاد نمیکرد و از همه مهمتر اینکه با مشارکت نهایی که اعلام میشد، تفاوت نمیکرد، اما این دوره با این موضوع مواجه شدیم که آن چیزی که برآورد شده بود با میزان مشارکت فاصله زیادی داشت و در درجه اول هم یک شوک به فضای افکارسنجی کشور وارد کرد، مسبوق به سابقه هم نبود؛ هرچند تجربیات جهانی در این زمینه داشتیم، مثلا در سال ۲۰۱۶ درآمریکا هم مراکز افکارسنجی برآورد خطای بالایی درمورد آرای کلینتون داشتند. در این دوره در تمام طول تبلیغات که مراکز افکارسنجی درگیر پیشبینی نتایج بودند، سایه آرای سرگردان و مرددها برسر انتخابات بود به شکلی که بسیاری از مراکز در نتیجه پایانیشان اعلام کردند مرددها تعیینکنندهاند (منظور افرادی که گفتند در انتخابات شرکت میکنند، اما تصمیم نگرفته بودند که به چه کسی میخواهند رای دهند) تلاشهای زیادی صورت میگرفت که کشف شود اینها نهایتا به چه کسی گرایش پیدا خواهند کرد و رای خواهند داد.
نهایتا اعلام شد اینها بسته به اینکه به سمت کدام نامزد متمایل شوند، ممکن است یک نامزدی را در دور اول پیروز کنند یا تعیینکننده باشند که نامزدی به دور دوم برود. درنهایت آرای سرگردان روی نامزدها اثر گذاشتند، اما نه با انتخاب نامزد بلکه با انصراف از شرکت در انتخابات، این چیزی بود که کمتر کسی میتوانست، پیشبینی کند. نکته قابل توجه این است که اگر در گزارش مراکز افکارسنجی سهم آرای مردد و کسانی که اعلام کرده بودند ما رای میدهیم و هنوز کسی را انتخاب نکرده بودند، را از سبد رای حذف کنیم، برآورد اغلب مراکز افکارسنجی به این چیزی که درنهایت رخ داد، نزدیک میشود. مثلا اگر در شناخت آن گروه را حذف کنیم، مشارکتمان میشود ۳۹.۹ و به شکل عجیبی به این میزان نزدیک میشود.»
محسنی: سرعت تحولات امکان بهروزرسانی پیمایشها را نمیداد
ابراهیم محسنی، استاد دانشگاه و کارشناسارشد شرکت پژوهشگران خبره پارس معتقد است که خطای مراکز نظرسنجی نه بهخاطر روشهای برگزاری بلکه بهخاطر سرعت تحولات رخ داده در کشور است و گفت: من نتایج نظرسنجی صورتگرفته را اشتباه نمیدانم، مثلا فرآیند انتخاباتی آمریکا که ظرف دوسال اتفاق میافتد، ما پس از شهادت رئیسجمهوری قصد داریم ظرف مدت سه هفته این فرآیند را جمع کنیم، بهخاطر همین، فراز و نشیبهایی که آنجا ظرف مدت دو سال تجربه میکنند را ما در مدت زمان چند هفته تجربه میکنیم. به همین دلیل است که اگر فرد عددهایی روزانه از کاندیداها نداشته باشد، طبیعتا به خطا میافتد. اگر قرار بود براساس داده ۳۰ خرداد بگوییم که چه کسی به دور دوم میرود، باید میگفتیم آقای پزشکیان و آقای قالیباف خواهند رفت، این داده برای یک هفته گذشته است. این موضوع تا تقریبا ۲ تیر ادامه پیدا میکند. پس از ۲ تیر است که آقای جلیلی از آقای قالیباف پیشی میگیرد و نفر دوم میشود. درمورد نرخ مشارکت، مساله این است که نرخ مشارکت سوار بر کاندیداهاست، یعنی این نیست که تصمیم به رای دادن یک موضوع باشد و یا اینکه به چه کسی قرار است رای دهم، یک موضوع دیگر باشد. افراد وقتی میگویند ما رای میدهیم که کاندیدایشان را انتخاب کرده باشند و بگویند براساس ویژگیهایی که مدنظر دارند، بخواهند به یک کاندیدا رای دهند. اینجا چه اتفاق مهمی افتاده است؟ اتفاقی که اگر مراکز چند روزی وقت داشتند، شاید نتایج واقعیتری را اعلام میکردند.