روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: وبسایت شبکه صهیونیستی اینترنشنال در تحلیلی که به سیاهنمایی و تحریم انتخابات ایران اختصاص دارد، نوشت: «تحریم این انتخابات نمایشی- فرمایشی هم خود، کنشی مدنی و مؤثر است و هم بسترساز کنشگریهای آینده...» این، پیشبینی و پایانبندی جسورانه یادداشت ابوالفضل قدیانی، زندانی سیاسی پیشین و فعال سیاسی مخالف جمهوری است. به شهادت ناظران و نظرسنجیهای مستقل، از جمله مؤسسه «گمان»، بخش غالب جامعه هنوز انگیزهای برای مشارکت انتخاباتی از خود بروز نمیدهد. اگرچه هیچیک از نامزدها هنوز موفق نشدهاند چهرههای پرنفوذ از جمله هنرمندان و ورزشکاران را مثل ادوار گذشته فعال کرده و موج ایجاد کنند، اما شرکت کردن یا نکردن در انتخابات، این روزها بحثهایی را بین جبهههایی از نظرات مخالف و متضاد در شبکههای اجتماعی به وجود آورده است.
در یکسو، تحریمکنندگان انتخابات، علاوه بر اقشار متنوع، طیف متنوعی از مخالفان جمهوری اسلامی را دربر میگیرند: از تحولخواهان شاخص داخل ایران گرفته تا براندازان خارج کشور، از طیف نزدیک به «جنبش سبز» میرحسین موسوی تا پادشاهیخواهان حامی شاهزاده رضا پهلوی و همچنین طیفی از نیروهای راست تا سیاسیون چپگرا.
این شاید نخستینبار در تاریخ جمهوری اسلامی است که جبهه اپوزیسیون طیفی متنوع شامل نیروهای مختلف را همچون قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷ دربر میگیرد. تحریمکنندگان، انتخابات را در جمهوری اسلامی را بیثمر و نمایشی میدانند و امید به تغییر از طریق صندوق را در خوشبینانهترین حالت «سراب» و در بدبینانهترین حالت «خیانت» میدانند. صدیقه وسمقی، محقق و اسلامپژوه جریان موسوم به «روشنفکری دینی»، در صفحه اینستاگرام خود نوشته است «حکومت برای مقابله با تغییرخواهی، چارهای جز اتحاد با اصلاحطلبان ندارد». او از همه فعالان سیاسی میخواهد که به هوش باشند و در دام نیفتند.
گلرخ ایرایی، زندانی نیز در نامهای پیرامون تحریم انتخابات خطاب به اصلاحطلبان مینویسد: «شما، نه برای پیروزی در انتخابات بلکه برای شکست مردم به میدان آمدهاید.»
همچنین مهدی محمودیان از فعالان حقوق بشر و زندانی سیاسی پیشین در پستی با عنوان «چیزی عوض نشده» دلایلی چندگانه را برای تحریم انتخابات عنوان میکند. از میان شاخصترین چهرههای اپوزیسیون خارج کشور نیز رضا پهلوی، انتخابات ریاستجمهوری ایران را نمایش خواند. در طیف دیگری از چهرههای مخالف حکومت، حامد اسماعیلیون در مصاحبهای که آن را در کانال یوتیوب خود قرار داده است، رایگیری در ایران را «نمایشی از ابتذالات» میخواند. چهرههای اپوزیسیون با وجود نداشتن ائتلاف، همگی در تحریم انتخابات صدای واحد دارند.
به این ترتیب، مخالفان به یک اتحاد فکری و آگاهی مشترک درباره غیرواقعی و نمایشی بودن انتخابات رسیدهاند و آن را ابراز کردهاند. دوره برگزاری انتخابات، همانطور که برای حامیان مشارکت در آن در داخل کشور و با حمایت حکومت، فرصتی مغتنم برای ادامه تنفس سیاسی بهشمار میرود، برای تحریمکنندگان نیز فرصتی برای اقدام سیاسی است. اپوزیسیون، به خصوص نیروها و چهرههای خارج کشور که سیاست تحریم انتخابات را پیش گرفتهاند، میتوانستند و میتوانند از این فرصت برای مهیا کردن زمینه احیای اعتراضات بهره بگیرند.
نباید از یاد برد که تحریم توانسته اکنون به سیاست مقبول در قبال انتخابات نمایشی جمهوری اسلامی تبدیل شود. اما اکنون برای ادامه این مسیر، فراتر از انتشار پستهای مجازی، صدور بیانیهها و مصاحبههای رسانهای انتظار میرفت چهرههای برجسته اپوزیسیون از آزادی عمل و بیانی که در خارج کشور از آن بهرهمندند، بسیار بهتر از آنچه هست، استفاده کنند. تجربه نشان داده اپوزیسیون از ابزارهای لابیگری برای تغییر افکار عمومی جوامع غیرایرانی و تغییر مسیر گزارشگری در رسانههای جریان اصلی برخوردار است.
از لحاظ حضور خیابانی، ابزار تجمع مقابل سفارتخانههای جمهوری اسلامی و مراکز کنسولگری آن در روزهای مانده به انتخابات و روز انتخابات قابلیت به زیر سؤال بردن نمایش انتخابات جمهوری اسلامی در خارج کشور را داشته است.
در حالی که جمهوری اسلامی سعی دارد رسما آنطور که این روزها مقامهای حکومت میگویند رای مردم را «رای به نظام» تبلیغ کنند، اپوزیسیون میتواند این نمایش را در کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا به نفع خود تغییر دهد.
از سوی دیگر این فرصت وجود داشت که نهادها و احزاب و چهرههای اپوزیسیون همانطور که کانادا چنین تصمیمی گرفت، با مقامهای کشورهای دیگر نیز وارد لابی شوند تا از استقرار صندوق و برگزاری انتخابات حکومت ایران در کشورهای دیگر جلوگیری کنند.
به نظر میرسد افول همبستگی و کاهش هماهنگی اپوزیسیون در چنین پنجرههای فرصتی خود را بیش از پیش نشان میدهد