علی بهادری جهرمی سخنگوی دولت در یادداشتی نوشت:
علاوه بر اینکه تجربه انتخاباتهای قبلی ریاستجمهوری ثابت کرده است وحدت بین نیروهای انقلاب، برای پیشرفت ایران راهگشاست، اکنون وحدت جبهه انقلاب در انتخابات ۸ تیر، از هر زمان دیگری ضروریتر است.
خروج نیروهای همیشه پایکار انقلاب اسلامی ایران از تردیدهای احتمالی برای انتخاب نامزد اصلح و بیمهای ناگزیر برای فردای ۸ تیر، از اولین برکات وحدت نامزدهای انقلابی است. دلایل دیگری هم این وحدت را مهمتر میکند:
۱- مسیر طی شده و خدمات صورت گرفته در ۳۳ ماه دولت شهید رئیسی، در مواردی به ثمردهی رسیده است و در موارد متعددی مترصد نتیجه دهی است. تکمیل این اقدامات و حصول نتیجه نهایی با عقلانیت انقلابی ممکن میشود. واضح است که رئیسجمهوری میتواند این مسیر را ادامه دهد که هم از حیث گفتمانی و هم از جهت عملکردی، بتواند مسیر ترسیم شده را تا حصول نتایج نهایی راهبری کند. آنگونه که برخی نظرسنجیها و تحلیلها نشان میدهد، در صورت حاصل نشدن وحدت بین نامزدهای جبهه انقلاب، تحقق این پیشبینی که ریلگذاریهای صورتگرفته، نادیده گرفته شده و دهه تقریباً تعطیل نود تکرار شود، دور از انتظار نیست.
۲- در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، نامزد پیروز تنها با ۷دهم درصد بیشتر از نصف آراء مأخوذه، راهی نهاد ریاست جمهوری شد. زمینههای انتخابات آن مقطع به گونهای بود که در صورت اجماع بین نیروهای انقلاب، که حداقل ۴ نامزد پای صندوقهای رأی داشتند، با توجه به فضای حاصل از آن وحدت، نتیجهای متفاوت دور از دسترس نبود و میشد امید داشت اتفاقات دهه تاریک نود که عملاً در آن امور اجرایی کشور و مسائلی نظیر آب خوردن ایرانیان هم معطل خارج از مرزهای ایران مانده بود، رخ ندهد. این تجربه نزدیک هم تاکید میکند که وحدت بین نامزدهای جبهه انقلاب از هر زمان دیگری، ضروریتر است.
۳- همانطور که رئیسجمهور، سنگینترین بار مسئولیت اجرایی کشور را بر دوش میکشد، نامزدهای ریاستجمهوری هم بیشتر و سنگینتر از سایرین مسئولیتهای مستقیم و غیرمستقیم بر عهده دارند. وحدت نکردن و در نتیجه آن تکرار تجارب گذشته و رخداد نتایج غیرقابل دفاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مشابه دهه نود، مسئولیت سنگینی را متوجه نامزدهایی میکند که هر کدام بخشی از جبهه انقلاب را نمایندگی میکنند.
درک شرایط ویژه تاریخی ایران در گام دوم انقلاب اسلامی، چه در عرصه داخلی و چه از حیث بینالمللی، طبیعتاً مسئولیت چهاردهمین سکاندار ریاست جمهوری را هم بسیار پراهمیت کرده است.
مسئولیت شکست، عقبگرد از افقهای روشنی که اکنون پیش روی ملت ایران قرار گرفته است، به هر دلیل و با هر توجیهی، متوجه افرادی است که این مسئولیت تاریخی را به درستی درک نمیکنند. از آن طرف، پیروزی و ادامه دادن این مسیر با قوتی بیش از پیش هم مدیون اشخاصی خواهد بود که منافع کوتاهمدت و جناحی را کنار گذاشته و نتایج بلندمدت و جبههای را جایگزین آن کردهاند.