شهادت غیرمنتظره سیدابراهیم رئیسی رئیسجمهور و برخی همراهانش در سفر بیبازگشت به مرز جمهوری آذربایجان شرایط ویژهای را در کشور رقم زده است. دولت سیزدهم هنوز سال سوم خود را به پایان نرسانده است که رئیس قوه مجریه را از دست داده است و مسئولیت برگزاری زودهنگام انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم نیز برعهدهاش قرار گرفته است. فرآیند برگزاری انتخابات روی دور تند در حال حرکت است و حلقههای رقابت سیاسی نیز یک بار دیگر خیلی سریع تشکیل شدهاند تا چهره جایگزین رئیسجمهور فقید را مشخص کنند و نامزد جریان سیاسی خود را از بطن تحولات بیرون بکشند. با ناصر ایمانی فعال اصولگرا درباره ثبتنامهای انتخاب نهمین رئیسجمهور کشور و فضای رقابتهای سیاسی گفتوگو کردیم.
تحلیل شما از تعدد ثبتنامهای انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم با وجود مصوبه شورای نگهبان و تعیین شروط بیشتر در ثبتنامها چیست؟
ما در کشور نیاز به تجدیدنظر در قانون انتخابات ریاستجمهوری داریم. این پدیده که ۸۰ نفر فکر میکنند میتوانند شخص دوم کشور شوند، مطلوب نیست. باید تدبیری راجع به این مسئله اندیشید. این رقم میتوانست بیشتر هم باشد، کافی بود همه نمایندگان ادوار مختلف مجلس به ستاد انتخابات وزارت کشور بروند. در این حالت ممکن بود صدها نفر برای ثبتنام مراجعه کنند. بنابراین در همین تعداد ثبتنام نیز شانس آوردیم. این مسئله باعث شوخی گرفتن موضوع در افکار عمومی شده است.
این نقیصه با اصلاح قانون انتخابات قابل جبران است یا حزبمداری و رقابتهای درونگروهی تا قبل از ثبتنامها؟
با ترکیبی از این دو. اصل مطلب این است که ما داریم آسیبهای زیادی به لحاظ سیاسی و اداره کشور از نبودن احزاب بزرگ در همه انتخاباتها میبینیم. چرا برخی نمیخواهند بهطور جدی به این واقعیت نگاه کنند و از آن تمکین کنند؟ کمتر از یک ماه دیگر قرار است رئیسجمهور بعدی کشور مشخص شود ولی هیچکس نمیداند که او ترکیب فکری کابینهاش را چگونه خواهد چید، چهکسانی را مدیر میکند و مسئولیت عواقب و عملکرد دولت و کابینه را چطور میخواهد برعهده بگیرد؟ در دورههای قبل نیز چنین بوده است. به علت همین نقیصه است که مثل سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۸۴ کسانی از صندوقهای رای بیرون میآیند که همگان شوکه میشوند. من نمیخواهم بگویم آن انتخابات درست یا غلط بوده است، چون انتخاب مال مردم دارد ولی حداقل میتوانیم بگوییم موجب تعجب همگان شد. کشور تا چه زمانی میتواند در این تعجبهای انتخاباتی جلو برود و ندانیم از صندوقهای رای ناگهان چه کسانی درمیآیند که اصلا قابل انتظار نیست. اداره کشور کار آسانی نیست که هر کسی از صندوق رای بیرون آید. در هیچ کدام از دموکراسیهای مطرح جهان نیز چنین اتفاقی میافتد. افرادی که انتخاب میشوند باید یک پشتوانه قوی فکری و سیاسی پشت سر خودشان داشته باشند که همان احزاب هستند.
طی چند دوره اخیر افکار عمومی خواهان معرفی معاون اول و برخی اعضای کلیدی کابینه از سوی نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری شدهاند؟ این کار شدنی است؟
بله این کار باید صورت گیرد. نتایج عجیب انتخاباتی بدنه دولتها را دچار شوک میکند. در برخی دولتها حتی مدیرکلهای شهرستانهای کوچک هم تغییر میکنند. اینها برای کشور هزینه دارد و کسی آنها را خیلی محاسبه نمیکند.
محدود کردن ثبتنامها جلوی حضور نمایندگان گروههای مختلف سیاسی در ثبتنامها را نمیگیرد؟
خیر، محدود نمیکند. وقتی از احزاب صحبت میکنیم، میدانیم که احزاب با گرایشهای مختلف سیاسی در کشور داریم. وقتی نهایتا به ۵ حزب بزرگ اجازه داده شود که در انتخابات شرکت کنند، این احزاب هر کدام کرسیهای فکری مختلفی دارند و مردم میتوانند از بین آنها انتخاب کنند. مردم وقتی به نامزد یک حزب رای میدهند، به افکار و ایدههای آن حزب رای میدهند.
شهادت آقای رئیسی چه تاثیراتی در شرایط رقابت این دوره از نامزدها خواهد گذاشت؟
رئیسجمهور شهید شدهاند، من امیدوار هستم رئیسجمهور بعدی ما - هر کدام از آقایان که باشند - شهید به دنیا نیایند، یعنی شهید پا به عرصه ریاستجمهوری نگذارند، یعنی گاهی اوقات در مناظرات انتخاباتی آنچنان پرخاشگری، توهین و افشاگری صورت میگیرد که وقتی فرد رئیسجمهور شد، شخصیت او را شهید کردهاند. من امیدوارم این اتفاق نیفتد. مقام معظم رهبری درباره مسئله اخلاقمداری نکاتی را مطرح کردند که بسیار مهم است. ممکن است این اتفاق بیفتد که برخی اساسا اثبات خودشان و برنامههای خودشان را در نفی دیگران ببینند و در صحنه مناظرات به جای تبیین برنامههای خود به پرخاشگری علیه نامزدهای دیگر بپردازد. این مسئله به نظر من انتخابات را بسیار مشوش میکند و در تراز نظام اخلاقمدار جمهوری اسلامی نیست. فردی که آسیبهای مختلفی در مناظرات ببیند و رئیسجمهور شود، آیا میتواند با حجم تخریبها، اتهامات و شایعهپراکنیها کشور را بهدرستی اداره کند؟
برخی از نامزدها خواستهاند به دنبال رقابت با رئیسجمهور شهید نباشند و با خودشان رقابت کنند. معنای این سخن را چه میدانید؟
شهید رئیسی به لحاظ شخصی فرد فرهیخته، خدمتگزار و خالصی بود و در این مسئله تردیدی نیست. عمده تعاریفی هم که از شهید رئیسی پس از شهادتشان صورت گرفت، حول همین محور بود که ایشان شخصا بسیار پرتلاش، مردمدار و مردمدوست بود که میخواست خالصانه به مردم خدمت کند. اما اگر کسی میخواهد نقد منصفانهای نسبت به مجموعه عملکرد دولت ایشان، نه فقط شخص آقای رئیسی، داشته باشد، نباید از این مسئله تابو ساخت. نباید بگوییم هیچ کس حق ندارد نزدیک دولت آقای رئیسی شود، چون شهید شده است. یک طرفه اندیشیدن منجر به این خواهد شد که با سپری شدن زمان موضعگیریها از جانب دیگری بیرون بزنند و آنگاه نقدهای غیرمنصفانه و شدیدی علیه دولت آقای رئیسی در چند سال آینده صورت گیرد. بهتر است اجازه داده شود فضای معقول و منصفانهای برقرار باشد که در عین حفظ شخصیت رئیسجمهور فقید، عملکرد دولت ایشان هم مثل همه دولتها سنجیده شود و نقاط ضعف و قوتش از زبان نامزدهای رقیب به طرح و بحث گذاشته شود. این هرگز به معنای تخریب شخصیت آقای رئیسی نخواهد بود. مشی آقای رئیسی از همان مناظرات ۱۴۰۰ شنیدن صدای منتقدان و مخالفان، سعه صدر زیاد مقابل تخریبها و بددهنیها بود و در عمل نیز ایشان طی ۳ سال ریاستجمهوری با منتقدان خود در همه موضوعات جلساتی برگزار کرد. بهطور مسلم خود ایشان هم راضی به تابو ساختن از عملکرد دولتشان نیستند و اگر امروز در جمع ما حضور داشتند مخالف انتقاد نبودند. همه این را میدانند که دور میز هیات دولت ۳۰ نفر مینشینند و اگر نقدی نسبت به عملکرد اقتصادی یا فرهنگی دولت سیزدهم صورت میگیرد نباید، صرف خود رئیسجمهور مطرح نیست و از قضا عده کثیری از اعضای دولت نیز در انتخابات ثبتنام کردند. در مورد شخصیت آقای رئیسی همه اذعان کردهاند که چه شخصیت بالایی داشتهاند؛ عملکرد، جهتگیریها و سیاستگذاریهای دولت ایشان نیز به احتمال با حضور یکی از نامزدهای ریاستجمهوری که ممکن است از کابینه آقای رئیسی انتخاب شود، مورد بحث قرار میگیرد و دولتمردان ایشان نیز حضور دارند و در صحنه رقابتها میتوانند پاسخگو باشند.