در حالی که مقامات ۶۹ کشور برای عرض تسلیت به تهران آمدهاند، وبسایت اینترنشنال ضمن ابراز عصبانیت نوشت: مقامات دولتی برخی کشورها و تعدادی از نهادهای بینالمللی با پیام تسلیت و شرکت در مراسم تشییع، به مرگ ابراهیم رئیسی و همراهانش واکنش نشان دادند. دولتها و نهادها بر پایه چه استدلال معقول و مقبولی در چنین سطوحی ابراز تأسف و تأثر میکنند؟
تعدادی از مقامات دولتی برخی کشورها و تعدادی از نهادهای بینالمللی نیز نسبت به کشته شدن رئیس دولت جمهوری اسلامی با صدور پیامهای تسلیت یا اقدامات نمادینی که حاکی از تأسف و تألم است واکنش نشان دادند. برخی از این واکنشها از سمت دولتهایی بود که افکار عمومی پیشاپیش انتظار برخورد مشابهی از سوی آنها را داشت؛ اما در مواردی، رفتار و گفتار نمایندگان دولتها و نهادها موجب برانگیخته شدن تعجب و خشم گروهی از ایرانیان (اپوزیسیون) شد.
برای مثال، وزارت امور خارجه آمریکا در بیانیهای، کشته شدن ابراهیم رئیسی، حسین امیرعبداللهیان و هیئت همراهش در سقوط بالگرد را تسلیت گفت. شارل میشل، رئیس شورای اروپا هم در پیامی نوشت که اتحادیه اروپا، درگذشت رئیسی و امیرعبداللهیان را صمیمانه تسلیت میگوید و با خانواده آنها ابراز همدردی میکند. سخنگوی ناتو هم این حادثه را به ملت ایران تسلیت گفت. جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد در نیویورک و کنفرانس بینالمللی امنیت هستهای در وین نیز با یک دقیقه سکوت آغاز به کار کردند.
رسانه وابسته به رژیم جنایتکار و اشغالگر صهیونیست میافزاید: شگفتی از آن است که نقض نظاممند حقوق بشر در ایران، امری است محرز و دولت آمریکا و اتحادیه اروپا لیستهای بلندبالایی از تحریمهای حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی دارند. همین طور سازمان ملل. سازمان ملل و این دولتها و نهادها بر پایه چه استدلال معقول و مقبولی در چنین سطوحی ابراز تأسف و تأثر میکنند؟
اگرچه این قبیل پیامها ناشی از عرف دیپلماتیک و رایج است، اما بنا به مجموعه درهمتنیدهای از دلایل مورد پرسش جدی قرار گرفتند. نهتنها اپوزیسیون ایران، بلکه افرادی از میان سیاستمداران اروپایی و آمریکایی نیز به این رفتارها انتقاد کردند. یکی از شبهات مهم این است که چرا مقامات کشورهای دموکراتیک و نهادهای بینالمللی خود را مکلف به رعایت رویهها و روالها در قبال جمهوری اسلامی میدانند؟
تسلیت گفتن و همدردی کردن به نیابت از طرف نهادهای بینالمللی یا دولتهای غربی، امری مسئلهدار است. اما فارغ از این، نگاهی اجمالی به کارنامه جمهوری اسلامی در آداب ندانستن و مراعات نکردن تشریفات و ظواهر هم، گواه خوبی است بر بیمعنایی کردار اخیر این دولتها و نهادها.
حکومتی که شهروندان غرب را گروگان گرفته و آنها را وجهالمصالحه قرار میدهد، چه نسبتی با عرف و آداب صوری دارد؟ حکومتی که راهزنی دریایی میکند و امنیت کشتیرانی تجاری را مدام بهطور مستقیم و غیرمستقیم به خطر میاندازد، کجای مناسبات دیپلماتیک جای میگیرد؟
از طرفی برخی از کاربران مجازی از این مسئله برآشفته بودند که چرا در پارهای از این پیامها، مردم ایران مخاطب قرار گرفتهاند و به آنان تسلیت گفته شده.
واقعیت این است که این قبیل فرمالیتهها و ژستهای دیپلماتیک در راستای حفظ مجاری رسمی و حتی در صورت لزوم تقویت و ارتقای ارتباط با جمهوری اسلامی است. اهداف راهبردی و منافع دولتها محرک چنین اقداماتی است و توجیهاتی مثل ضرورتِ ناگزیرِ عرف دیپلماتیک یا ادله اخلاقی، پوششی نخنماست که با چشم غیرمسلح نیز میتوان آنسویش را به عیان دید.
این جمله معروف که «قدرت را تنها با قدرت میتوان مهار کرد» واجد بصیرتی است که کاربرد آن را در زمینه بسیاری از مصادیق، مجاز و معنادار میسازد.